کتاب ساعات و روایت عشق و مرگ
سوی چشمانم را فرو کش، میتوانم ببینمت
گوش هایم را ببر، می توانم بشنومت
بی پا می توانم به سویت بپویم و بی دهان نیز میتوانم بخوانمت
بازو هایم را ببر، تنگ در برت می گیرم، با دلم چنان که با دستانم
قلبم را از تپیدن باز دار مغزم خواهد تپید
و
عزاداران بیل
با سلام و تشکر
لطفا در مورد ترتیب صفحات، کتاب رو بازنگری کنید.