رسته‌ها

آخرین دیدگاه‌ها

اضافه کنم که رمانهاش هم نسبتا سطح بالاست کتاب های تاریخیشم اموزنده و خوب است کلا شخصیت ایشون انسان خردگرا و کاملا منصف و ذهنی باز و خلاق و پژوهشگر است خودتون میتونید برای فهمیدن شخصیت و سطح ایشون کتابهایش را مطالعه کنید اکثرا در ک
برای کسانی که هیچ چیز نمیدانند از عروض اول کتاب اموزش مقدماتی وزن بعد این کتاب بعد کتاب عروض شعر فارسی خانلری که در سطح همین کتابه بعد اگر کتاب دیگر و سطح بالاتری دستتان امد ، اگر نیامد مشکلی نیست . در اخرم کتاب فرهنگ عروضی شمیسا
کتاب بشدت عالی هست این کتاب در واقع به خواست امریکا برای بیرون کردن دولت های اروپایی از ورطه فضای نخبه های ایرانیست به عبارت بهتر برای نشان دادن فراماسونری نوشته شده تا با این نشان دادن اشخاص بفهمند فراماسونری چیست و از ان دوری کنند و از
علت مشهورترین بیماری های همه گیر در ایران باکتری های بوده اند که موجب طاعون و وبا و سل و حصبه و مانند آنها شده اند. مرگبارترین آنها طاعون همه گیر در سال های 1151 تا 1152 خورشیدی در دوران کریم خان زند هست که جان نزدیک به دو میلیون ایرانی را
کلا این مشکل در کل کتاب های منصوری است و افراد به اشتباه کتاب داستانی رو با کتاب تاریخی اشتباه میگیرند همین قضیه رفرنسم واقعا جدیه مقاله استادیار تاریخ دیدم رفرنس زده به این کتابها برای اتفاقی ... این واقعا اوج ( نمیدونم چه کلمه ای بگم
با توجه به برخی اظهار نظر های ایشان و به خصوص بعد خواندن مصاحبشان با خبرگزاری فارسی خارج نشین باید بگم ایشون رو در دو کلمه میشود خلاصه کرد ۱_ نادانی ۲_ بیسوادی قصد توهین ندارم چرا که هرکس اون مصاحبه ای که ایشون کرد را ببیند که در مور
دقیقا سیستم اموزشی درست میگه در واقع سیستم اموزشی حتی به اغا محمد خان هم لطف کرد چون قلمروشو در حد صفویه کشیده در حالی که حتی از قلمرو کریم خان هم کمتر بود .. مصدق هم بشدت انسان شریف با افکار بلندمدت بود ولی تنها و بدون پشتوانه
گفته میشه اکثر کتبش نوشته خودش نیست بلکه متعلق به نویسندگان کمشناس بوده که ایشون بنام خودش زده جایی هم میگه ادم اگه دزد باشه بهتر دزد کتاب باشه ..
پیام اقای khwanirath در بخش نظرات کتاب "مسئله حجاب" : اگر جمعیت ایران را ۸۴ میلیون بگیریم، بر سر حکم حجاب تا ۴۱ میلیون و ۹۹۹ هزار و ۹۹۹ نفر را می توان کشت! نه بر سر حکم حجاب، که بر سر تک تک قوانین قرآنی می توان چنین کرد. البته اگر
روزی یکی از بازاریان کرمان که روضه خوانی ِ سالانه داشت، علما ی شهر را به روضه فراخوانده بود و علما همه در رده ای خاص نشسته بودند و ملا محمد تقی هم در میان آنان بود. در این هنگام مشتاق علیشاه بی خبر وارد شد و در زاویه ای مقابل او نشست. هنگام
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک