بدون نام

[b]من خودم تا مدتها فکر میکردم نژادم از نژاد عین الله برتر است و لیلا مال منه. ولی از وقتی با داروین آشنا شدم با عین الله مهربونتر شدم! به حیوونای دهاتمون هم بیشتر احترام میذارم. اصلاً احترامم برای تمام هستی بیشتر شد از وقتی فهمیدم ما چقدر

در ایرادگیری از این نظریه متأسفانه عده ای میگویند داروین باعث تقویت دیدگاههای فاشیستی و نژادپرستانه شده است! باید بگویم داروین از علم و از حقیقت زیست شناسی و طبیعت سخن رانده است و اینکه هر فرقه و گروه از این موضوع چه برداشتی به نفع خودشان

[quote]احسنت به غیرت ملی بعضی از ما ایرانی ها که قاتلان پدران مان در عهد باستان را هم مورد عنایت قرار می دهیم.[/quote] مگه نمی گی یهودیا زدن ما رو کشتن! مگه نمی گی زشته ما قاتلای باباهامونو دوست داشته باشیم! حالا من یه سؤالی ازت دارم پسرم

یک روز یه دیوونه ای (عین الله) با کلنگ و تیشه که بدستش گرفته بود رفته بود وسط میدان شهر، افتاده بود به جون مجسمه میکلانژ که بزنه خرابش کنه!! پلیس ها ریختن گرفتنش گفتن دیوونه چرا اینکارو کردی؟! دیوونه جواب داد: میکلانژ چندین سال زحمت کشید ا

از بابابزرگم که شبا توی ده برامون قصه تعریف میکرد؛ شنیدم وقتی شاه مملکت جوونا رو میفرسته بلاد فرنگ درس بخونن؛ جوونا بر میگردن وطن میگن ای داد بیداد اونجا اونجور اینجا اینجور!! اینه که میگن ما مجلس میخوایم یالا... ما مجلس میخوایم یالا... خلا

[quote]آنچه‌ بر خلاف‌ آيين‌ گيتي‌ باشد، هرگز راست‌ نخواهد بود و درحقيقت‌ نخواهد داشت‌ معجزات‌ پيامبران‌ بيرون‌ از آيين‌ گيتي‌ است‌ وناشدني‌ است‌ و هرگزنتواند كه‌ خورشيد برگردد و ماه‌ بشكافد هرگز نتواندشد كه‌ نوزادي‌ بدون‌ پدر زاده‌ شود و هر

[quote]همچنین هیچ دانشمندی یا هیچ یک از متون کهن از این روز به بدی یاد نکرده بلکه در بیشتر مکتوبات از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام برده اند. پس روز سيزده در اعتقادات مردم ايران باستان به هيچ روی نحس نبوده است. در جدول مرب

الان من پیش بینی حتمی میکنم میگم شما در آینده یک سفر داری، اگه نداشتی من اسمم عوض میکنم. به جای صمدآقا میذارم صمد! نزدیک به 100 سال دیگه یه جایی جنگ میشه. اگه نشد! نزدیک به چند سال دیگه یه جا زلزله میشه. اگه نیومد! قراره بعداً چشم بادامی

تی تی واسه چی میکشتن ما رو؟ علتش چی بوده.. با همین انگشت بکنم تو چشمه یهودیا!

تاریخ میخوایم چکار توی دهاتمون! ما صبحا میریم نماز جماعت میخونیم تو دهمون... با شیخ محلمون... برامون داستان یوسف و زلیخا رو میگه از این کتابای شما هم بهتره... توش هیجان داره... عشقیه... تازه ثوابم داره... بعد از نمازم تا عصر سرگرم کشاورزی و