The Voronov Plot
امتیاز دهید
نویسنده:
Yves Sente
امتیاز دهید
A Soviet rocket falls back to Earth carrying deadly bacteria. KGB Professor Voronov turns the extraterrestrial threat into a terrifying weapon that could be used to devastate the Western world-but he doesn't take into account the vigilance of Her Majesty's intelligence services. Soon, Blake and Mortimer are drawn into a lethal, shadowy war, from Moscow to London, where the stakes are no less than international peace and the real enemy may not be so obvious.
بیشتر
دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی The Voronov Plot
بقیه قسمت ها قرار ندادید؟
دسیسه وُرونوف:
در این داستان می خوانیم: شوروی ماهواره ای به فضا میفرستد که عملیات ناموفق بوده و بعد از مدت کوتاهی به جو باز میگردد در حالی که حاوی باکتری جدید و خطرناکیست که باعث مرگ موجودات زنده میشود و برای انسان کاملا ناشناخته میباشد.
ناستازیا که بعنوان دانشمند در آزمایشگاه روسی مشغول به تحقیق روی این باکتری جدید است به حقایقی در این مورد پی می برد اما از طرف مقامات بالادستی دستور میرسد که ماجرای شکست ماهواره و هرچه به آن مربوط است مختومه شود.
از طرف دیگر وُرونوف -رئیس ناستازیا- از او می خواهد که به تحقیقات خود در این زمینه ادامه دهد.
ناستازیا که جاسوس انگلیس است سعی میکند نمونه ای از باکتری را از شوروی خارج کرده و به آزمایشگاهی در انگلیس بفرستد اما در حین اجرای این کار لو رفته و توسط کلنل اولریک مورد شکنجه و بازجویی قرار میگیرد.
کاپیتان بلیک سابقه آشنایی طولانی مدتی با ناستازیا داشته و خود باعث و بانی استخدام او بعنوان جاسوس بوده، درنتیجه داوطلبانه برای نجات او قدم پیش میگذارد، از طرفی پرفسور مولتیمر که از جانب دولت برای حضور در کنفراسی علمی که در شوروی انجام میشود، منع شده به بلیک پیشنهاد می دهد که از دولت فخیمه اجازه حضور او در سمپوزیوم مورد نظر را گرفته و خود بلیک هم با هویت جعلی و بعنوان دستیار پرفسور مورتیمر او را در این سفر همراهی کند...
این کتاب یکی از بهترینهای سری ماجراهای بلیک و مورتیمر است.
در صفحه 19 از هرژه -خالق تن تن- یاد شده است. در قابهای ابتدائی این صفحه منشی سفارت انگلیس به رستورانی می رود که قبلا در کتاب *عصای اسرارآمیز* (نام دیگر کتاب: عصای شاه اتوکار - صفحه 4) آنرا را دیده‌ایم.
دوباره در صفحه 55 و قاب دهم این صفحه از کتاب "تن تن در سرزمین طلای سیاه" یاد شده است. در فریم مورد اشاره کلنل اولریک هنگامی که دختربچه را به داخل ماشین هل می دهد دقیقا کلماتی را می گوید که در کتاب *"تن تن در سرزمین طلای سیاه" * پرفسور مولر هنگام ربایش عبدالله و چپاندن او در ماشین بکار برده است.