دن کیشوت های ایرانی
نویسنده:
بیژن عبدالکریمی
امتیاز دهید
✔این رمان تاریخی در صدد به تصویر کشیدن بخشی از تاریخ کشورمان در قرن نوزدهم است، یعنی قرنی که جهان دست به گریبان تحولات ژرفی بود که سرنوشت کنونی ما را رقم زده است. این رمان می کوشد نحوه ی مواجهه ی ما ایرانیان را با مسائل جهانی حاصل از ظهور مدرنیته مورد تامل، بررسی و بازبینی مجدد قرار دهد. تصور نگارنده بر این است که این اثر می تواند خوانندگان گوناگون را از وجهه نظرهایی بسیار گوناگون تر و متفاوت به تامل و تفکر وا دارد.
این اثر هفتصد و سی و چند صفحهای (اثری که بیش از یک دهه اجازهی انتشار نداشته است)، ماجرای نهضت هزارهای بابیه و پیروان او را بهتفصیل بازمیگوید.
عبدالکریمی بهعنوان یکی از اهالی فلسفه رمانی تاریخی نوشته است. او این بار به جای طرح آرای فلسفی و نظری خویش، رمان نوشته است. عبدالکریمی خود را به نوع خاصی از بیان و صورتبندی افکار و شیوهی عرضهی اندیشه محدود نکرده است و لذا الگوی کنش روشنفکرانهای را که بسیار ارزشمند است، پیش میکشد و عرضه میدارد. همت او برای مطالعهی تاریخ جنبش بابیه و بازگویی و بازخوانی آن کمنظیر است.
علاوه بر نفس اهمیت چنین اقدامی توسط یکی از متفکران شایستهی معاصر، خود اثر نیز ویژگیهای قابل اعتنایی دارد که هر یک از آنها میتواند تحسین مخاطب را برانگیزاند:
الف) نثری که عبدالکریمی برای این رمان برگزیده با موضوع تاریخی مورد بحث تناسب دارد. زبان و شیوهی بیان، بهنحوی از نثر رایج و متعارف امروزی فاصله دارد و این به خودی خود به خواننده القا میکند که ماجرای رمان به قرون گذشته تعلق دارد.
ب) نثر عبدالکریمی در طول بیش از هفتصد صفحه، یکدست است و فراز و فرود ندارد و پارهپاره و گسیخته و چندزبانه نیست. این ویژگی رمان عبدالکریمی بهراستی تحسینبرانگیز است. تنها در معدودی موارد برخی از خطاها در انتخاب واژگان رخ داده است که بسیار محدود است و در اثری با این حجم میتواند سهوالقلم تلقی شود. پارهای خطاهای ویرایشی و تایپی نیز در اثر راه یافته است که میتواند بهآسانی در چاپهای بعدی اصلاح شود.
ج) ویژگی بسیار تحسینبرانگیز دیگر در کار عبدالکریمی این است که او از یکسو میکوشد تاریخ بابیه و بهائیت را از درون و بر مبنای متون خود آنان روایتگری کند و از عقاید قالبی رایج و انواع تهمتهای متعارف در مورد بابیه دوری گزیند و نگرشی از درون را در صفحهصفحهی کتاب منعکس سازد و از سوی دیگر با اخذ شیوهها و فنون بیانی خاصی، فاصلهی خود را از روایت خود بابیان و بهائیان حفظ کند و حتا بهنحو ملیح و ملایمی نوعی از استهزا را در سراسر کتاب و در خطوط این کتاب پرحجم ، همانگونه که عنوان کتاب نیز نشان میدهد، نسبت به جنبش بابیه بیان نماید. جمع این دو ویژگی در یک اثر، رمان او را بسیار خواندنی و جذاب کرده است. عبدالکریمی گاه چنان از فداکاری و عشقورزی مومنانهی بابیها و بهائیان سخن میگوید که مخاطب را به تحسین شجاعت و خلوص آنان وامیدارد و از سوی دیگر، بیآنکه صراحتاً بر زبان بیاورد، ما را معطوف به حماقت و سفاهتی بنیادین در این نهضت میکند. تنها جایی که او این حماقت و سفاهت را خیلی صریح بیان کرده است، در انتخاب عنوان کتاب است؛ آنهم شاید به این خاطر که او نگران بدفهمی مخاطب بوده است. توضیحات دیگر او در این مورد برای خوانندهی فهیم زاید و توضیح واضحات است و کاش او نیازی به ارائهی چنین توضیحاتی نداشت.
بیشتر
این اثر هفتصد و سی و چند صفحهای (اثری که بیش از یک دهه اجازهی انتشار نداشته است)، ماجرای نهضت هزارهای بابیه و پیروان او را بهتفصیل بازمیگوید.
عبدالکریمی بهعنوان یکی از اهالی فلسفه رمانی تاریخی نوشته است. او این بار به جای طرح آرای فلسفی و نظری خویش، رمان نوشته است. عبدالکریمی خود را به نوع خاصی از بیان و صورتبندی افکار و شیوهی عرضهی اندیشه محدود نکرده است و لذا الگوی کنش روشنفکرانهای را که بسیار ارزشمند است، پیش میکشد و عرضه میدارد. همت او برای مطالعهی تاریخ جنبش بابیه و بازگویی و بازخوانی آن کمنظیر است.
علاوه بر نفس اهمیت چنین اقدامی توسط یکی از متفکران شایستهی معاصر، خود اثر نیز ویژگیهای قابل اعتنایی دارد که هر یک از آنها میتواند تحسین مخاطب را برانگیزاند:
الف) نثری که عبدالکریمی برای این رمان برگزیده با موضوع تاریخی مورد بحث تناسب دارد. زبان و شیوهی بیان، بهنحوی از نثر رایج و متعارف امروزی فاصله دارد و این به خودی خود به خواننده القا میکند که ماجرای رمان به قرون گذشته تعلق دارد.
ب) نثر عبدالکریمی در طول بیش از هفتصد صفحه، یکدست است و فراز و فرود ندارد و پارهپاره و گسیخته و چندزبانه نیست. این ویژگی رمان عبدالکریمی بهراستی تحسینبرانگیز است. تنها در معدودی موارد برخی از خطاها در انتخاب واژگان رخ داده است که بسیار محدود است و در اثری با این حجم میتواند سهوالقلم تلقی شود. پارهای خطاهای ویرایشی و تایپی نیز در اثر راه یافته است که میتواند بهآسانی در چاپهای بعدی اصلاح شود.
ج) ویژگی بسیار تحسینبرانگیز دیگر در کار عبدالکریمی این است که او از یکسو میکوشد تاریخ بابیه و بهائیت را از درون و بر مبنای متون خود آنان روایتگری کند و از عقاید قالبی رایج و انواع تهمتهای متعارف در مورد بابیه دوری گزیند و نگرشی از درون را در صفحهصفحهی کتاب منعکس سازد و از سوی دیگر با اخذ شیوهها و فنون بیانی خاصی، فاصلهی خود را از روایت خود بابیان و بهائیان حفظ کند و حتا بهنحو ملیح و ملایمی نوعی از استهزا را در سراسر کتاب و در خطوط این کتاب پرحجم ، همانگونه که عنوان کتاب نیز نشان میدهد، نسبت به جنبش بابیه بیان نماید. جمع این دو ویژگی در یک اثر، رمان او را بسیار خواندنی و جذاب کرده است. عبدالکریمی گاه چنان از فداکاری و عشقورزی مومنانهی بابیها و بهائیان سخن میگوید که مخاطب را به تحسین شجاعت و خلوص آنان وامیدارد و از سوی دیگر، بیآنکه صراحتاً بر زبان بیاورد، ما را معطوف به حماقت و سفاهتی بنیادین در این نهضت میکند. تنها جایی که او این حماقت و سفاهت را خیلی صریح بیان کرده است، در انتخاب عنوان کتاب است؛ آنهم شاید به این خاطر که او نگران بدفهمی مخاطب بوده است. توضیحات دیگر او در این مورد برای خوانندهی فهیم زاید و توضیح واضحات است و کاش او نیازی به ارائهی چنین توضیحاتی نداشت.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دن کیشوت های ایرانی
دن کیشوتیسم و تاریخ جهل مقدس در ایران معاصر
✅درباره دن کیشوت نوشته سروانتس بسیار شنیده ایم."دن کیشوت" مردی است به ظاهر نیک اندیش و خیرخواه،آرمان های والا در سر دارد و چو دیگر آدمیان احساس عادل بودن می کند. لکن در دورانی که رسم و آیین پهلوانی و شوالیه گری به پایان رسیده، بر اساس کتاب ها و خوانده هایش، هوس پهلوانی به سرش می زند،لباس کهنه ی شوالیه ها را می پوشد، نیزه به دست می گیرد و سوار بر اسب نازنین اش "رسی نانت" گرد جهان می گردد تا شاید وارث خلف اسلاف خود باشد. حال آن که دوران این حرف ها گذشته است و تضاد درست از همین جا آغاز می شود و تا پایان کتاب ادامه می یابد. در واقع تا دن کیشوت هست این تضاد وجود دارد. دن کیشوت که نتوانسته در دنیای رو به تغییر، هویتی برای خود تعریف کند به ناچار چاره در گذشته می بیند. دست می برد و از میان اسطوره ها و افسانه های تاریخ بزرگترین ها را بیرون می کشد و هویتش را بر اساس آن ها تعریف میکند. از این رو هویت دن کیشوت یک هویت جعل شده است. یک هویت نامربوط است. آن چه وی دارد یک "آشفته هویت" است که تاریخ انقضای آن گذشته است و درگیر شدن با آن جز رکود و جمود نتیجه ای ندارد.
ناهمخوانی و ناهماهنگی با روزگار نو و تضاد دن کیشوتیستی برآمده از آن را می توان در جامعه و سیاست چند سده اخیر تاریخ ایران نیز به خوبی دنبال کرد.قرن نوزدهم از نقاط قابل تامل در این باب است.در زمانه و زمینهای که در کشورهای غربی مسیر توسعه و پیشرفت هر روز هموارتر میشد ایرانیان نه تنها در خواب غفلت به سر میبردند و غایب بزرگ این تحولات بودند، بلکه بدتر اینکه هر روز شاهد ظهور یک امام زمانی بودند که مدعی نجات ایرانیان و بشریت بود.
@sokhanranihaa
✅کتاب "دنکیشوتهای ایرانی" به قلم بیژن عبدالکریمی رمان تاریخی است که با این نگاه، به تاریخ ایران در این دوران و نحوهٔ مواجههٔ ایرانیان با مدرنیته میپردازد. لازم به ذکر است که این کتاب مدتها در انتظار مجوز وزارت ارشاد بود و چند ماه پس از انتشار توقیف شد.
✅عبدالکریمی در این کتاب تلاش کرده نشان دهد که اساساً نوع و میزان معرفت و آگاهی هر ملتی تعیین کننده سرنوشت و آینده آن ملت است.
کتاب با به تصویر کشیدن چگونگی سر برآوردن فرقه های مذهبی و سنتی ابعاد مهمی از چند و چون بروز و ظهور نمونههایی از جهل مقدس در این سرزمین را به خوبی روایت می کند و نشان می دهد در زمانهای که جهان برای تحولات جدید آماده میشد ایرانیان با چه ذهنیت و معرفتی به استقبال جهان جدید رفتند. ذهنیتی که سرنوشت امروز ما را نیز همچنان رقم زده است.
مهمترین واقعیتی که در این رمان به شکلی خواندنی و جذاب روایت می شود«تاریخ سیطره جهل مقدس» دن کیشوتی در این سرزمین است و از این منظر ایرانیان اگر چه در دورههایی از تاریخ خویش خوش درخشیدند اما در دوران جدید تحت سیطره این جهل مقدس و انواع خرافات و کژ راهگی آینده خود و نسلهای بعدی را با تباهی و بدبختی رقم زدند.
✅این جهل مقدس بیش از هر چیز با تصویر سازی آرمانی و توهم گونه از گذشته و آینده در پیوند است.ازین رو این رمان درصدد است تا هر گونه "اتوپیاسازی" فرقه ای چون بابیت و بهاییت و یا هر نوع خوانش ازین نوع را را مورد نقد و واکاوی قرار دهد. به زعم نویسنده این اتوپیاسازی در تاریخ جریانها و فرقه های مذهبی و سیاسی ایران نتیجه ای جز اِدبار و خسارت و عقب ماندگی فکری و معرفتی نداشته است. ازین رو در قرنی که تحولات جدید در قالب مدرنیته در حال شکل گیری بود ایرانیان به جای درس آموزی از این تحولات و پیوند یافتن با جریان فکری و عقلانی جهان جدید درگیر جریانات فکری گذشته گرایانه شدند و به کلی از روند فکری و معرفتی دنیای جدید عقب ماندند و این عقب ماندگی تاکنون هم گریبان جامعه ایرانی را رها نکرده است.
✅بیژن عبدالکریمی با نوشتن این رمان در واقع ایرانیان را دعوت به این امر مهم و اساسی میکند که دست از موهومات و خیال بافی و خرافه پردازی برداشته و با صیقلی کردن ذهن و معرفت خویش راه نجات را نه در اسطورههای خیالی و دروغین بلکه در تعقل و خرد ورزی و فربه کردن اندیشه و معرفت خویش جستجو کنند.
✅بیژن عبدالکریمی به خوبی و درستی یادآور شده است که تا این ذهنیت دُن کیشوت وار ایرانی اصلاح اساسی نشود و در مسیر عقلانیت و معرفت ورزی درست و راستین قرار نگیرد هرگونه امید بستن به توسعه و پیشرفت در این سرزمین محال مینماید.