فتوح البلدان: بخش مربوط به ایران
نویسنده:
احمد بن یحیی بلاذری
مترجم:
آذرتاش آذرنوش
امتیاز دهید
فتوح البُلدان کتابی نوشته احمد بن یحیی بلاذری است. بخش مهمی از این کتاب مربوط به ایران است.
اين كتاب دربارۀ جنگهاى پيامبر(ص)، اخبار ردّه، فتوح شام، قبرس، جزيره، ارمنستان، مصر، مغرب، افريقيه، اندلس، فتح عراق (سواد)، ايران، سند و سرانجام مباحثى؛ چون احكام زمينهاى خراج، عطا در خلافت عمر، خاتم، نقود و خط است. بلاذرى با استفاده از آثار مورخان و راويان و سفرهاى شخصى و معمولا با تحقيقاتى دربارۀ آنها، روايتهاى متعادلى پديد آورده و از آوردن گزارشهاى مكرر يا متناقض از رويدادى واحد خوددارى ورزيده است. در اين كتاب، ملاحظاتى كه براى تاريخ فرهنگ و اوضاع اجتماعى اهميت دارد، با روايات تاريخى درآميخته است؛ مثلاًمؤلف دربارۀ تغيير زبان رسمى ديوانهاى دولتى از يونانى و فارسى به عربى بحث كرده، يا از منازعۀ اعراب و روميان شرقى بر سر استعمال عبارات مذهبى مسلمانان در بالاى نامههايى كه از مصر مىرسيد، و نيز از حكم دربارۀ زمينهاى خراج، استعمال مهر و ضرب و نشر مسكوكات، و تاريخ خط عربى و برگرداندن ديوان فارسى به تازى سخن به ميان آورده است كه اطلاعات گستردهاى از امور فرهنگى و اجتماعى آن زمان به دست مىدهد. فتوح البلدان براى تاريخچۀ فتح ايران و سرزمينهاى همسايۀ ايرانى در قفقاز، افغانستان و آسياى مركزى بيشترين اهميت را دارد و اغلب، با اطلاعات جديد، مطالب تاريخ طبرى را تكميل مىكند. در اين كتاب بخشهاى جداگانهاى به تسخير عراق، جبال، رى، قومس، آذربايجان، گرگان، طبرستان، اهواز، فارس، کرمان، سيستان، كابل، خراسان و ماوراءالنهر با شرح و تفصيل بيشتر اختصاص دارد. يكى از منابع دست اول او، نوشتههاى ابوعبيده معتبر بن مثنى، لغوى معروف، است كه اطلاعات او در ديگر منابع موجود نيست؛ مانند مطلبى دربارۀ اعراب كه نخستين بار در دورۀ خلافت عثمان و در زمان حكومت عبدالله بن عامر بن كريز در خراسان از جيحون عبور كردند.
بیشتر
اين كتاب دربارۀ جنگهاى پيامبر(ص)، اخبار ردّه، فتوح شام، قبرس، جزيره، ارمنستان، مصر، مغرب، افريقيه، اندلس، فتح عراق (سواد)، ايران، سند و سرانجام مباحثى؛ چون احكام زمينهاى خراج، عطا در خلافت عمر، خاتم، نقود و خط است. بلاذرى با استفاده از آثار مورخان و راويان و سفرهاى شخصى و معمولا با تحقيقاتى دربارۀ آنها، روايتهاى متعادلى پديد آورده و از آوردن گزارشهاى مكرر يا متناقض از رويدادى واحد خوددارى ورزيده است. در اين كتاب، ملاحظاتى كه براى تاريخ فرهنگ و اوضاع اجتماعى اهميت دارد، با روايات تاريخى درآميخته است؛ مثلاًمؤلف دربارۀ تغيير زبان رسمى ديوانهاى دولتى از يونانى و فارسى به عربى بحث كرده، يا از منازعۀ اعراب و روميان شرقى بر سر استعمال عبارات مذهبى مسلمانان در بالاى نامههايى كه از مصر مىرسيد، و نيز از حكم دربارۀ زمينهاى خراج، استعمال مهر و ضرب و نشر مسكوكات، و تاريخ خط عربى و برگرداندن ديوان فارسى به تازى سخن به ميان آورده است كه اطلاعات گستردهاى از امور فرهنگى و اجتماعى آن زمان به دست مىدهد. فتوح البلدان براى تاريخچۀ فتح ايران و سرزمينهاى همسايۀ ايرانى در قفقاز، افغانستان و آسياى مركزى بيشترين اهميت را دارد و اغلب، با اطلاعات جديد، مطالب تاريخ طبرى را تكميل مىكند. در اين كتاب بخشهاى جداگانهاى به تسخير عراق، جبال، رى، قومس، آذربايجان، گرگان، طبرستان، اهواز، فارس، کرمان، سيستان، كابل، خراسان و ماوراءالنهر با شرح و تفصيل بيشتر اختصاص دارد. يكى از منابع دست اول او، نوشتههاى ابوعبيده معتبر بن مثنى، لغوى معروف، است كه اطلاعات او در ديگر منابع موجود نيست؛ مانند مطلبى دربارۀ اعراب كه نخستين بار در دورۀ خلافت عثمان و در زمان حكومت عبدالله بن عامر بن كريز در خراسان از جيحون عبور كردند.
آپلود شده توسط:
sasanpeter1949
1398/08/10
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فتوح البلدان: بخش مربوط به ایران
کاربر گرامی امتیاز شما برای دریافت کتاب کافی نیست.
همچنین پژوهشهای ژنتیکی که درون عراق شده است، نشان می دهد که تازی نیستند:
Studies indicate the different ethnoreligious groups of Iraq and Mesopotamia share significant similarities in genetics, and that Iraqi Mesopotamian Arabs are more genetically related to other non-Arab populations in the region such as Assyrians, Kurds, Iranians and Turks, as well as Levantines, than they are to Arabs of the Arabian peninsula.
Wikipedia: متن لینک
همانگونه که خواندید در اینجا نوشته شده است عراقیان از دید ژنتیک بیشتر به مردم نا تازی مانند ایرانیان، کوردها، ترکها و شامیان (فلسطینیان،لبنانیان، سوریان، یهودیان) وابسته اند تا مردمان دشت تازیان. شامیان هم تازی نیستند و سامی تبارانی هستند که زبانشان تازی شد.
در این کتاب باز هم به خوبی خوی درشت و زشت این ناشهرنشینان یا غیرمتمدنان را می بیبنیم، برده گیری، جزیه گرفتن و ... شما درست می گویید، نمونه اش انگیزه مسلمانی برخی آشکار است: مردی نزد عمر بن خطاب آمد و گفت: من اسلام آورده ام، پس خراج از زمین های من بردار. (رویه 70) در آن بخش "برگرداندن دیوان پارسی به تازی" به خوبی نشان میدهد که مردمان دشت تازیان (نام گذشته عربستان) از همان زمان آغاز به عربیده (Arabize) کردن عراقیان کردند. خود عربهای اهوازی ایران هم گویششان با گویش تازی میان رودانی یا همان عراقی خودمان، همخانواده است. پس بهتر است عربهای اهوازی به کشورگشایی دیگر تیره ها نبالند و هنگامی که "ملخ خور" می شنوند به خود نگیرند.