امیدوارم زودتر بمیری
نویسنده:
ریچارد سیلوستر
مترجم:
وحید مهدیخانی
امتیاز دهید
معمولترین تصور غلط درمورد رهایی این است که رهایی چیزی است که یک فرد میتواند آنرا بدست آورد. اما رهایی نوعی از دست دادن است. از دست دادنِ این حس که یک فرد مجزایی وجود دارد که میتواند انتخاب کند که کاری برای بدست آوردن رهایی انجام دهد.
وقتی مشاهده شود که هیچ جدایی ای وجود ندارد، حس آسیب پذیری و ترس که به فرد متصل است، کنار میرود و آنچه باقی میماند حیرت زندگی ای است که درست هم اکنون روی میدهد. به جای معنا، یک سنجاب بی حرکت در روی تنۀ خاکستری درخت وجود دارد که با پاهایی کشیده و سری افراشته، بطور مستقیم به شما نگاه میکند. به جای هدف و منظور، ترکیب حیرت انگیز موی گربه یا شیوۀ باورنکردنیِ خزیدن یک مورچه روی یک شاخۀ کوچک وجود دارد. از دست دادنِ امید، وقتی که با صدای مرغ جنگلی که بر روی دریاچه میخواند، جایگزین شود، دیگر از دست دادن نیست.
وقتی این احساس که «من زندگی ام را کنترل می کنم و باعث اتفاق افتادن آن می شوم»، پایان یابد، آنگاه زندگی به سادگی زیسته میشود و آرامش رخ میدهد. نوعی حس راحت بودن با هرچیز به همان صورتی که هست وجود دارد و چنگ انداختن برای آنچه که باید باشد، پایان میگیرد.
بیشتر
وقتی مشاهده شود که هیچ جدایی ای وجود ندارد، حس آسیب پذیری و ترس که به فرد متصل است، کنار میرود و آنچه باقی میماند حیرت زندگی ای است که درست هم اکنون روی میدهد. به جای معنا، یک سنجاب بی حرکت در روی تنۀ خاکستری درخت وجود دارد که با پاهایی کشیده و سری افراشته، بطور مستقیم به شما نگاه میکند. به جای هدف و منظور، ترکیب حیرت انگیز موی گربه یا شیوۀ باورنکردنیِ خزیدن یک مورچه روی یک شاخۀ کوچک وجود دارد. از دست دادنِ امید، وقتی که با صدای مرغ جنگلی که بر روی دریاچه میخواند، جایگزین شود، دیگر از دست دادن نیست.
وقتی این احساس که «من زندگی ام را کنترل می کنم و باعث اتفاق افتادن آن می شوم»، پایان یابد، آنگاه زندگی به سادگی زیسته میشود و آرامش رخ میدهد. نوعی حس راحت بودن با هرچیز به همان صورتی که هست وجود دارد و چنگ انداختن برای آنچه که باید باشد، پایان میگیرد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی امیدوارم زودتر بمیری