یادگار زریران: متنی حماسی از دوران کهن
نویسنده:
ژاله آموزگار
امتیاز دهید
قسمتی از پیشگفتار کتاب:
آثار بازمانده به زبان پهلوی ساسانی را معمولا به دو دسته متون دینی و غیردینی تقسیم می کنند. گرچه در همه این آثار که بدان نام ادبیات پهلوی زردشتی نیز داده اند، هاله ای از باورهای دینی زردشتی را می توان یافت. ولی چون در تعدادی از این متون مستقیما از مطالب دینی سخن به میان نمی آید، عنوان متون غیردینی برای آنها برگزیده شده است. یادگار زریران همراه آثاری همچون کارنامه اردشیر بابکان، شهرستانهای ایران، خسرو و ریدک، شگفتی ها و برجستگی های سیستان، گزارش شطرنج، سور سخن و... را می توان جزء این گروه به شمار آورد.
یادگار زریران رساله کوچکی است به زبان پهلوی ساسانی، به نثر همراه با شعر، اثر حماسی که اصل پارتی دارد. چون در خلال آن، واژگان، ترکیبات و ساختارهای زبان پارتی را می توان دید.
این اثر کهن ترین تعزیه نامه و نمایشنامه ایرانی به شمار می آید و قطعه ای است احتمالا از یک رشته حماسه های ایرانی که به همت گوسان های پارتی تا دوره ساسانی به طور شفاهی زنده بوده اند. و شاید این اثر در آن زمان تدوین یافته است و چون به دست موبدان ایرانی از حالت شفاهی به نوشتاری درآمده است، رنگ و بویی نیز از دین مزدیسنایی گرفته، ولی روح پهلوانی آن همچنان محفوظ مانده است...
بیشتر
آثار بازمانده به زبان پهلوی ساسانی را معمولا به دو دسته متون دینی و غیردینی تقسیم می کنند. گرچه در همه این آثار که بدان نام ادبیات پهلوی زردشتی نیز داده اند، هاله ای از باورهای دینی زردشتی را می توان یافت. ولی چون در تعدادی از این متون مستقیما از مطالب دینی سخن به میان نمی آید، عنوان متون غیردینی برای آنها برگزیده شده است. یادگار زریران همراه آثاری همچون کارنامه اردشیر بابکان، شهرستانهای ایران، خسرو و ریدک، شگفتی ها و برجستگی های سیستان، گزارش شطرنج، سور سخن و... را می توان جزء این گروه به شمار آورد.
یادگار زریران رساله کوچکی است به زبان پهلوی ساسانی، به نثر همراه با شعر، اثر حماسی که اصل پارتی دارد. چون در خلال آن، واژگان، ترکیبات و ساختارهای زبان پارتی را می توان دید.
این اثر کهن ترین تعزیه نامه و نمایشنامه ایرانی به شمار می آید و قطعه ای است احتمالا از یک رشته حماسه های ایرانی که به همت گوسان های پارتی تا دوره ساسانی به طور شفاهی زنده بوده اند. و شاید این اثر در آن زمان تدوین یافته است و چون به دست موبدان ایرانی از حالت شفاهی به نوشتاری درآمده است، رنگ و بویی نیز از دین مزدیسنایی گرفته، ولی روح پهلوانی آن همچنان محفوظ مانده است...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی یادگار زریران: متنی حماسی از دوران کهن
*یادگار زریران، نخستین حماسه ملی ایران*
یادگار زریران نخستین متن منظوم باق مانده - به فارسی پهلوی - از میان آثار حماسی دینی فارسی است.
موضوع این اثر، بیان دلاوریها و جانفشانیهای ایرانیان و معتقدان دین نو (زرتشتی) در برابر خیونان است.
زریر - برادر گشتاسب شاه - در این نبرد کشته می شود و فرزندش - بستور - به کین خواهی او برمی خیزد.
شباهتهای برخی صحنه های این اثر با مراسم تعزیه گردانی مذهبی در ایران، این اعتقاد را بارور می کند که این اثر، به نوعی، دست مایه ی تعزیه نویسان و تصویرگران حماسه ی کربلا در سده های بعد بوده است.
دقیقی و ثعالبی، هر کدام به گونه ای از این بهره گرفته و یا قسمتهایی از مضمون آن را نقل کرده اند.
حماسه نوعی از شعر است که به وصف کارهای پهلوانی و مردانگیها و عظمت یک قوم یا فرد می پردازد. حماسه ی مذهبی نیز نوعی از حماسه است که به توصیف قهرمانیهای بزرگان و اولیای دینی هر قوم اختصاص دارد. این نوع حماسه به بیان مشکلات و جانفشانی قهرمانان و بزرگان می پردازد که فداکاری آنها نقشی بسزا در تکوین و ریشه دار شدن دین و مذهب یک قوم ایفا کرده است. حماسه حسینی در مذهب شیعه - که ایثارگریها و جانفشانیهای حسین بن علی و یارانش را برای حیات و استمرار شیعه لازم و واجب می شمرد - یکی از بهترین این گونه حماسه هاست. حماسه ی دینی، یادگار مجاهدت گروهی برای حفظ دین و نبرد با معاندان و برانداختن آداب و رسومی است که خلاف عقاید دینی تشخیص داده می شود.
آن گاه که ایرانیان افکار و عقاید ابتدایی خود را کنار گذاشتند و دین زرتشتی را با اصول شرقی اش پذیرفتند، از هر سو با مخالفت و معاندت روبرو شدند. گروهی از اینان در دفاع از عقاید و اندیشه های نو، که آن را برحق و مایه ی رستگاری می دانستند، دست به جانفشانیها و از خودگذشتگی هایی زدند که یاد و خاطره ی این رشادتها بعدها در منظومه های حماسی خود را متجلی ساخت. نخستین حماسه باقی مانده از این دست در ایران، یادگار زریران است که شرح و وصف نبرد ایرانیان با خیونان (Hyaona) برای پاسبانی از دین زرتشتی است.
منظومه ی یادگار زریران
کتاب یادگار زریران (ayadgare Zarcran) متنی است حماسی به زبان پهلوی که تقریباً 3000 واژه دارد. این کتاب را شاهنامه ی گشتاسب نیز گفته اند. an در زریران نشانه ی نسبت است، یعنی یادگار مربوط به زریر برادر گشتاسب، نخستین بار گیگر (Geiger) در سال 1890م. آن را ترجمه کرد و بندهایی از این متن پهلوی را با شاهنامه فردوسی مقایسه نمود(1). در سال 1932م. بنونیست خاورشناس فرانسوی دریافت که این کتاب حماسی، منظوم است نه منصور. او پس از تحقیق و تتبع دقیق به این نتیجه رسید که یادگار زریران به صورت کنونی خود یک منظومه ی دوره ی اشکانی است که در زمان ساسانیان تغییراتی در آن راه یافته است و به وضع فعلی درآمده. اصل آن ظاهراً از روایتی که متعلق به راویان شرق ایران بوده گرفته شده است. بنونیست کلماتی را که بعدها برای توضیح و تفسیر در متن کتاب وارد شده و آن را از سیاق نظم دور کرده است و نیز اشعار شش هجایی اصل را پیدا نمود.
یادگار زریران، منظومه ای مذهبی و در عین حال پهلوانی است. در این منظومه گاه مضامینی می یابیم که در وصف میدان جنگ، به شاهنامه نیست، ولی مهارتی که در وصف و بیان احساسات پهلوانان در منظومه های قرن پنجم به کار رفته است در این منظومه وجود ندارد؛ زیرا در زمان ظهور آن، شعر و انواع شعر بدان درجه از کمال که در قرن چهارم و پنجم هجری قمری می بینیم نرسیده بود(2). می توان این منظومه را در ابیات پهلوی مقدمه ی ظهور حماسه های قرن های پنجم و ششم دانست.
این داستان را دقیقی به شعر کشیده و فردوسی آن را در شاهنامه گنجانده است. گفته های دقیقی با متن یادگار زریران یکسان نیست، ولی بسیار همانند است. وجود همین اختلافات جزیی موید این عقیده است که دقیقی مستقیماً از کتاب یادگار زریران استفاده نکرده، بلکه متن دیگری را که بنا به دلایلی دیگر همان شاهنامه ی نثر ابومنصوری بوده در دست داشته است و از آن در نقل روایت و نظم داستان استفاده کرده است؛ چنان که می بینیم فردوسی توانست بلافاصله پس از ختم سخنان دقیقی، داستانی را با همان روش دنبال کند(3). از تاریخ نویسان سده های چهارم تا ششم تنها ثعالبی به طور مشروح و با کمی اختلاف از این داستان یاد می کند(4).
موضوع کتاب و قهرمانان آن
حماسه ی یادگار زریران که آن را شاهنامه ی گشتاسب نیز گفته اند، در بیان جنگ خیونان با ایرانیان می باشد. «یادگار» که به صورت واژه hatkaro به ارمنی رفته و معنای نوشته و دفتر را دارد. از مواردی که در ادبیات پهلوی نیز وجود دارد بر می آید که این واژه در زبان پهلوی معنای نوشته و کتاب داشته است. بنابراین، یادگار زریران به معنای یادگار زریراست. خیونان که در این منظومه در مقابل ایرانیان ایستاده اند در اصل مردمی ساکن آن سوی ماوراءالنهر بودند و از اقوام ایرانی به شمار می آمدند؛ هیاطله یا هفتالان همین قوم اند(5).
ماجرا از آن جا شروع می شود که پس از آن که گشتاسب دین زرتشتی را می پذیرد، پادشاه خیونان از این خبر برآشفته می گردد و دو نفر را به نامهای ارجاست و بیدرفش جادو، به پیامبری به دربار گشتاسب می فرستد و به او پیغام می دهد که اگر ایرانیان دین زرتشتی را رها نکنند، برای جنگ آماده باشند. گشتاسب شاه از شنیدن این پیام آزرده خاطر و افسرده می شود. زریر برادر گشتاسب که چنین می بیند از شاه اجازه می خواهد نامه را پاسخ دهد. پاسخ نامه به فرمان زریر نوشته می شود. «که ما این دین پاک را نهلیم و با شما همکیش نشویم و ما این دین پاک را از هرمزد پذیرفتیم و به نهلیم و با شما دگر ماه انوش موزیم». زریر به فرمان شاه همه ی مردم را از ده تا هشتاد سال به جنگ فرا می خواند. گشتاسب از وزیر خود جاماسب می خواهد که پیامد جنگ را پیش بینی کند. جاماسب شاه را از کشته شدن برادرش زریر و چند تن دیگر از فرزندان و خانواده اش و پایان یافتن جنگ به نفع ایرانیان آگاه می کند. پس از شروع جنگ، زریر و چند تن از نزدیکان گشتاسب کشته می شوند، اسفندیار، پسر گشتاسب، بستور، پسر وزیر؛ و گرامی کرد، پسر جاماسب؛ هنرنماییها می کنند. سپاه خیونان شکست می خورند و تنها ارجاسب زنده می ماند - که اسفندیار او را بر خَردُم بریده ای به شکورش باز می گرداند تا به خیونان بگوید که در «رزم گشتاسبان» چه دیده است.
تم (theme) یا موضوع یادگار زریران، انتخاب پس از دریافت پیام است، گشتاسب بر سر دو راهی قرار می گیرد: یا باید از دین زرتشت که مایه ی عزت و سربلندی قوم و سرزمینش است دست بدارد، یا گرامی ترین کسانش را برای کیان آن قربانی کند. گشتاسب اینک در برزخ امتحان قرار گرفته است. در جریان زندگی، انسان گاه به دو راهیهایی می رسد که تصمیم گیری را در آن لحظه مشکل می سازد. دو راهی، لحظه ی انتخاب است، زیرا جایگاه تردید و لحظه ی حساب کردن و برگزیدن است؛ لحظه ی پیروزی اندیشه ای حساب شده بر دیگر افکار آدمی است؛ لحظه ای که باید در نماند و برگزیند و بعدها بار تمام مسئولت نیک و بد آن گزینش را بدوش کشید. دو راهی لحظه ی بردن یا باختن است. برای گشتاسب حقانیت دین زرتشتی ثابت شده است. جایگاه و موقعیتش را در بهشت زرتشت پیامبر بر او نمایانده است. در «گاهان» از وی یاد شده است و بنا به یشتها بر می آید که شخصیتی تاریخی بوده است. او از خاندان نوذریان است(6). او کسی است که با نیرومندی برای گسترش دین می کوشد(7). پس چگونه می تواند به بی عملی روی آورد و به دین زرتشتی پشت کند و آداب و عقاید زنگار گرفته ای را بپذیرد که هیچ رستگاری در آن نیست. در این جاست که به زریر دستور می دهد تا نامه را پاسخ دهد و اعلام نماید که ایرانیان هر گز دین زرتشتی را رها نخواهند کرد.
زریر (در اوستا: zairi varay) برادر گشتاسب شاه می باشد. «زریر» در لغت به معنای دارنده ی جوشن زرین است. در یشتهای پنجم و سیزدهم از او به نام پرهیزگاری ایرانی و به نام دلاوری که بر پشت اسب نشست و جنگ کنان بر کنار رود «دائیتی» برای «ناهید»، صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسفند قربانی کرد، شده است. در نوشته های پهلوی، علاوه بر یادگار زریران، بارها به او اشاره رفته است، ولی هیچ کجا به چنین تفضیلی از او یاد نشده است. او به عنوان قهرمان اصلی این منظومه، حس ارادت و احترام آدمی را بر می انگیزد؛ در عین آن که جاماسب پیش بینی کرده است که در این نبرد کشته خواهد شد، در همه جا گوی سبقت را از دیگران ربوده است. او عزیزترین شهید این منظومه است. زیباترین صحنه ها به او اختصاص دارد. آن گاه که فرزندش بستور بر بالای پیکر به خاک و خون غلتیده اش حاضر می شود، یکی از محزون ترین و زیباترین لحظه ها به وقوع می پیوندد:
«الا ای درخت تناور! جان بر افکنده تو را چه کس بر گرفت؟ مقاومت تو را که برگفت؟ الا سیمرغک! باره ات را که بر گرفت؟ چون تو همواره ایدون کاستی که با خیونان کارزار کنی، اکنون چرا کشته و افکنده ای اندر رزم ماچون مردم بی گاه و گنج؟
این مو و ریش تابدار تو را بادها آشفته اند، پاکیزه تن تو را اسبان با پای لگدمال کرده اند و تو را خاک بر گریبان نشسته است. اکنون چه کنم، چه اگر از اسب بنشینم و سر تو پدر اندر کنار گیرم و تو را خاک از گریبان بگیرم، پس به آسانی باز بر اسب نشستن نتوانم»(8).
میان بخشهایی از این کتاب حماسی پیوند یافته با آیین زرتشتی، با صحنه هایی از فاجعه خونین کربلا، مشابهت هایی وجود دارد و بعید نیست که روایتهای حماسی - دینی آن بعدها درونمایه ذهنی تعزیه خوانان و نویسندگان کتابهایی چون روضه الشهدا و تصویرگران فاجعه کربلا شده باشد (9).
قهرمان دیگر این کتاب، اسفندیار، همان یل نامور ایرانی است که بر اثر شجاعتها و پایمردیهای او، خیونان شکست می خورند؛ و هم اوست که از ارجاسب، دستی و پایی و گوشی می برد و او بر خر دم بریده ای به شهرش باز می فرستد. اسفندیار نظر کرده ی زرتشت است و در روایات زرتشتی قهرمان مبارزه علیه شر به شمار می آید. احتمالاً باید جنگ او با رستم در شاهنامه ی فردوسی نیز مایه ای دینی داشته باشد؛ زیرا رستم که تا زمان گشتاسب نگهبان تاج و تخت های شاهی بوده است، از زمان بر تخت نشستن او به یک باره خود را از اوضاع دربار کنار کشیده است:
*که بر پیش کاووس کی، بنده بود*
*زکیخسرو و اندر جهان زنده بود*
*به شاهی ز گشتاسب نارد سخن*
*که او تاج نو دارد و ما کهن*
آری احتمالاً اختلاف این دو، اختلافی آیینی و اعتقادی است؛ یکی آیینی است که اسفندیار پیرو آن است و یکی آیینی است که زال و رستم و خاندان سیستان بدان وابسته ند. آیین اسفندیار، دین زرتشتی است ولی آیین زال و رستم با مراسم عبادی ابتدایی درآمیخته است؛ آیینی که سیمرغ در آن موجودی مقدس، با حرمت ایزدی به شمار می آید.
ویژگیهای حماسی
یادگار زریران مانند تمامی حماسه های دیگر، قرنها بعد از حوادثی که از آن سخن می گوید پدید آمده است. این کتاب در حدود قرن ششم میلادی از روی یک متن قدیمی نگاشته و مدون گردید.
اصل این کتاب بدون شک یا باید قسمتهای مفقود یشتها باشد و یا یکی از روایات ایرانی شرقی. این منظومه به شکل فعلی خود احتمالاً در دوره ی اشکانیان سروده شده است و بعدها در دوره ی ساسانیان بر اثر اشتباهات کاتبان، کلماتی از آن کم یا بدان افزوده شده است.
وقایع و حوادث یادگار زریران با وقایع و حوادث عادی زندگی تفاوت چندانی ندارد. در هر زمانی آدمی در برابر کسانی که در مثابل اعتقادات و باورهای او می ایستند مبارزه می کند و حتی ممکن است جان خود را نیز در این راه از دست بدهد. در واقع زریر،پادخسرو و فرشاورد و. . . شهیدان راه عقیده و دین اند. آنان می میرند تا دین زرتشتی باقی بماند.
اصولاً حماسه ی دینی تنها در صورتی به وجود می آید و کمال می پذیرد که به ایام و لحظات خاصی از حیات دینی یک قوم منوط باشد. منظور از این ایام خاص، دوره ای است که مردم با اعتقادات ساده ی خود به روشی نامحسوس مشغول تلاش و مجاهدت برای حفظ دین خود هستند؛ و از این روست که باید گفت: دوران آغازین هر دینی، بهترین دوران برای تشکیل حماسه ی دینی است(10).
یکی از ویژگیهای حماسه، ایهام در زمان و مکان وقایع است. در یادگار زریران نیز زمان و مکان حوادث مبهم است. هر چه زمان و مکان وقایع روشن تر باشد، از جنبه ی حماسی داستان کاسته می شود و به همان اندازه حماسه را به تاریخ نزدیک تر می نماید. اشاره به مکانهایی چون بیشه ی هوتس و مرغ زرتشتان برای خواننده ی دوره ی ساسانی و بعد از آن اشارتی آشنا نیست.
پی نوشت ها :
* عضو هیأت علمی دانشکده ادبیات بیرجند
1-محمد معین: مزدیسنا و ادب پارسی، تهران، 1363، ص79.
2-یادگار زریران، ترجمه ی ماهیار نوایی، تهران، 1374،ص8.
3-ذبیح الله صفا، حماسه سرایی در ایران، تهران، 1363،ص123.
4-حسن بن محمد ثعالبی مرغنی، غررالسیر، ترجمه ی سیدمحمد روحانی، مشهد،1372،ص170
5-مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر، تهران، 1362،ص225.
6-یشت 5،بند 98.
7-یشت 13،بند 99-100.
8-سعید عریان (گزارشگر): جاماسب آسانا، متون پهلوی، تهران، 1371،ص58.
9-سید محمد ترابی، نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران پیش از اسلام، تهران 1368،ص84.
10-ذبیح الله صفا، حماسه سرایی در ایران، تهران، 1363،ص8.
منابع:
-آموزگار، ژاله (و) تفضلی، احمد: زبان پهلوی، ادبیات و دستور، تهران 1375.
-اورانسکی، ای. م: مقدمه ی فقه اللغه ایرانی، ترجمه ی کریم کشاورز، تهران، 1358.
-بهار، مهرداد پژوهشی در اساطیر، تهران، 1362.
- ترابی، سیدمحمد: نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران پیش از اسلام، تهران، 1368.
-ثعالبی مرغنی حسین ابن محمد: غررالسیر، ترجمه ی سیدمحمد روحانی مشهد، 1372.
-صفا، ذبیح الله: حماسه سرایی در ایران، تهران، 1363.
-عریان، سعید (گزارشگر): جاماسب آسانا، متون پهلوی، تهران، 1371.
-معین، محمد: مزدیسنا و ادب پارسی، تهران، 1363
-یادگار زریران، ترجمه ی یحیی ماهیار نوایی، تهران، 1374.
پایگاه نور- ش 15