رسته‌ها

این ترک پارسی گوی؛ تحلیل و بررسی شعر شهریار

این ترک پارسی گوی؛ تحلیل و بررسی شعر شهریار
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 9 رای
نویسنده:
درباره:
شهریار
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 9 رای
این پژوهش، کتابی است از حسین منزوی در تحلیل و بررسی شعر شهریار. منزوی در این کتاب از شهریار به عنوان شاعر شیدایی و شیوایی یاد می‌کند و شعر او را با عناوین مختلف از قبیل تذکره احوال، شعر شهریار، غزل شهریار، مکتب شهریار، هذیان دل و حیدربابا و .... با قلم شیوای خود نقد و بررسی می‌کند. منزوی می‌گوید:«دفتر شهریار همیشه برای تسخیر دل مشاق من طرفه‌هایی در آستین داشته است. اگر در 20 سالگی غزل‌های عاشقانه‌اش را دوست داشتم و در 30 سالگی «ای وای مادرم» او را می‌پسندیدم و در 40 سالگی با هذیان دل‌اش در آفاق شور و حال پر می‌گشودم، امروز در عین حال که تمامی آن شعرها را که سوگلی‌های 20 و 30 و 40 سالگی‌ام بوده‌اند دوست می‌دارم، با غزل‌های جاافتاده پیرانه سرش خلوت می‌کنم و دیوان و دفتر او از کتاب‌های بالینی من است». حسین منزوی در مقدمه‌اش هدف از نگاشتن این کتاب را این می‌داند که سعی دارد خواننده را در تجربیات خود سهیم کند و شناختی را که در سایه خواندن شعرهای شعریار به آن مشرف شده، به خواننده انتقال دهد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
298
آپلود شده توسط:
farshid_ett
farshid_ett
1398/05/27

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی این ترک پارسی گوی؛ تحلیل و بررسی شعر شهریار

تعداد دیدگاه‌ها:
2
چه احساسی از خواندن این اشعار بهتون دست داد چندین برابر وقتی اشعار ترکی استاد رو می خوانم احساس می کنم سرودن چنین اشعاری بدون داشتن قلبی پاک غیر ممکنه گویا هرکدام از ما شهریاریست با غمی سنگین در دل
با غمت پهلو زدم غم پهلوان است ای پری
استاد شهریار نامه ای دریافت می کند که روی پاکت یا داخل آن نشانی از فرستنده اش نبود.و در نامه نوشته شد بود:
" شهریار عکست را در مجله ای دیدم خیلی شکسته شده ای سخت متا ثر شدم. گفتم : خدای من این چهره ی دلداه ی من است.این همان شهریار است. این قیافه ی نجیب و دوست داشتنی دانشجوی چهل سال پیش مدرسه دار الفنون است. نه من خواب می بینم. سخت اشک ریختم. بطوریکه دختر کوچکم سهیلا علت دگرگونیم را پرسید؟به او گفتم:عزیزم برای جوانی از دست رفته و خاطرات فراموش نشدنی آن دوران.به یاد آن شبی افتادم که می خواستی مرا به خانه امان برسانی.همان که به در خانه رسیدیم گفتم نمی گذارم تنها برگردی و وقتی ترا به نزدیک منزلت رساندم تو گفتی صحیح نیست یک دختر در این دل شب تنها برود و دوباره برگشتیم و آنقدر رفتیم و آمدیم که یکدفعه سپیده دمیده بود. و یادت هست که والدینم چه نگران شده بودند.آیا یادت هست به ییلاقمان پیاده آمد بودی و من در اتاق به تمرین سه تاری که بمن یاد داده بودی مشغول بودم واکنون نیز گهگاه سه تار را بدست می گیرم
و روز بعد استاد پاسخ نامه دوست جوانیش را که پری خطاب می کردچنین سرود:
پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری
وین جوانی هم هنوزش عنفوان است ای پری
هر چه عاشق پیر تر عشقش جوانتر ای عجب
دل دهـــد تاوان اگـر تن ناتـوان است ای پــــری
پیل مــاه و ســال را پهـــلو نمـــی کـــردم تهـــی
با غمت پهلو زدم، غم پهــلوان است ای پــــری
هر کتاب تازه ای کـــــــز ناز داری خـــود بخــــوان
من حریفی کهنه ام،درسم روان است ای پری
یاد ایامــــی که دلــــهــــا بود لــــــبریز امیـــــــــد
آن اوان هم عمر بود،این هم اوان است ای پری
روح سهراب جوان از آسمان ها هم گذشت
نوشدارویش، هنوز از پی دوان است ای پری
با نــواهــای جـــرس گاهـــی به فـــریادم بــرس
کیــــن ز راه افــتاده هم از کاروان است ای پری
کـــام درویشـــــان نداده خـدمت پیران چه سود
پیــــر را گــــو شــهریار از شبروان است ای پری
این ترک پارسی گوی؛ تحلیل و بررسی شعر شهریار
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک