رسته‌ها
دیوان حکیم لاادری
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 10 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 10 رای
با مقدمه: ابراهیم باستانی پاریزی

لاادری از شاعران مشهور و بی نام ایرانی است که در طول تاریخ ادبیات ایران اشعار مشعشع و معروفی از خود به یادگار گذاشته است. به عنوان نمونه در ورودی گرمابه عمومی نوشته:
هر که دارد امانتی موجود/ بسپارد به بنده وقت ورود
نسپارد اگر شود مفقود/ بنده مسئول آن نخواهم بود

و یا:

الا دختر که بابایت گدایه/ دو چشم نرگست کار کجایه؟
چکار داری که بابایم گدایه/ دو چشم نرگسم کار خدایه

این پژوهش ادبی توسط ابراهیم صهبا (از شاعران غیر مورد علاقه ی فروغ فرخزاد) تهیه شده و استاد مرحوم باستانی پاریزی نیز بر آن مقدمه ای نگاشته است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
112
آپلود شده توسط:
ahosseins
ahosseins
1398/04/03

کتاب‌های مرتبط

برگ برگ احساس
برگ برگ احساس
4 امتیاز
از 4 رای
دیوان داوری شیرازی
دیوان داوری شیرازی
4.9 امتیاز
از 10 رای
دیوان دهقان سامانی
دیوان دهقان سامانی
4.5 امتیاز
از 29 رای
ترجمه فارسی قصائد احسائی
ترجمه فارسی قصائد احسائی
3.8 امتیاز
از 6 رای
زمزمه نام خراسان
زمزمه نام خراسان
4.5 امتیاز
از 4 رای
دیوان اشعار صابر همدانی
دیوان اشعار صابر همدانی
4.5 امتیاز
از 6 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دیوان حکیم لاادری

تعداد دیدگاه‌ها:
2
جوانی گفت با پیری دل آگاه
که خم‏ گشته ‏ای چه میجویی درین راه
جوابش گفت پیر خوش تلکم
که در این راه، جوانی کرده ‏ام گم
حکیم لاادری، دیوان، رویه 94
...
گفتم برِ طبیب بَرَم شِکوه از حبیب
دردِ حبیب را نتوان گفت با طبیب
حکیم لاادری، دیوان، رویه 94
...
خوب رویان جهان را چو سرشتند ز گِل
سنگی اندر گِلشان بود همان شد دلشان
حکیم لاادری، دیوان، رویه 74
...
تا کِی اندر پی تخریب دل من، دل تُست
آخر ای خانه خراب، این دلِ من، منزلِ تُست
حکیم لاادری، دیوان، رویه 73
...
گفتم چشمَم، گفت: براهش میدار
گفتم جگرم، گفت: پُر آهش میدار
گفتم که دلم، گفت: چه داری در دل
گفتم غم تو، گفت: نگاهش میدار
حکیم لاادری، دیوان، رویه 73
دیوان حکیم لاادری
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک