رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
مسافر نیمروز
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 2 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 2 رای
تصویرگر: حسین آسیوند

از متن کتاب:
زمین گرم بود و از آسمان آتش می بارید. صدای آرام زنجره ها در میان بوته های خار به گوش می رسید. سه مرد، از بالای تپه ای سرازیر شدند و ابری از گرد و غبار به هوا پر کشید. مرد اول پایین تپه ایستاد. روی پوشیده اش را باز کرد و با خستگی گفت: "ساعت هاست که در بیابان جستجو می کنیم. اما هنوز به قطره آبی هم دست نیافته ایم."
مرد دوم با اندوه به اطراف نگاه کرد. خسته و عرق کرده مشتی خاک از زمین برداشت و در هوا پراکند و آهسته گفت: "زمین خشک است و بوی آب به مشام نمی رسد. شاید سرنوشت ما این است که در این بیابان از تشنگی بمیریم."
مرد سوم با خستگی بسیار تپه را دور زد. دو مرد به دنبال او رفتند. زمین داغ از شن نرمی پوشیده شده بود و پای آنها تا زانو در شن فرو می رفت. سه مرد خسته و تشنه در هر سویی جستجو می کردند. اما از هر طرف بیابان داغ در پیش روی آنان گسترده بود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
smortazavi86
smortazavi86
1398/03/17

کتاب‌های مرتبط

گاو مهربون روباه نادون
گاو مهربون روباه نادون
5 امتیاز
از 4 رای
روح‌ م‍اه‍ی‍گ‍ی‍ر
روح‌ م‍اه‍ی‍گ‍ی‍ر
4.6 امتیاز
از 36 رای
گربه چکمه پوش
گربه چکمه پوش
4.4 امتیاز
از 91 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مسافر نیمروز

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
مسافر نیمروز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک