رسته‌ها
وضعیت حق تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست؛ بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید، با ما تماس بگیرید. همچنین در صورتی که شما نسبت به این اثر محق هستید، می‌توانید اجازه انتشار تمام یا بخشی از نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید، یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «فروش کتاب الکترونیکی» را در بخش راهنما مطالعه کنید.

هفت داستان کوتاه از هفت نویسنده کانادایی

هفت داستان کوتاه از هفت نویسنده کانادایی
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 12 رای
✔️ در مجموعه حاضر هفت داستان كوتاه از هفت نویسنده‌ی كانادایی گردآوری شده و در پایان كتاب نیز زندگی‌نامه‌ی مختصری از نویسندگان درج گردیده است.
عناوین داستان‌ها عبارت‌اند از:
هنگامی كه پرتو شامگاه بركنده‌های بریده‌ی درختان پرتو می‌افشاند/ سر چار نوجی. دی. رابرتس
دایی تی/ براین مور
سفر خانم تیلر/ هیوگارنر
دفتر كار/ الیس مانرو
خانه‌ی اسپلنید/ آن ابر
خانم گلاتیلی و نخستین ضیافت/ ایثل ویلسن
یك شب بهاری/ مورلی كلهن
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1398/07/10

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هفت داستان کوتاه از هفت نویسنده کانادایی

تعداد دیدگاه‌ها:
1
ممنون برای این کتاب.
چند صفحه‌ی نخست داستان اول رو با متن اصلی چک کردم و هر چند به نظر خوب ترجمه شده ولی هنوز اون روحیه‌ی شاعرانه در متن اصلی حفظ نشده، علاوه بر این که به نظر میاد برگردان به فارسی گاها دچار مشکلاتی است.
برای مثال، صفحه ۷، تیتر داستان: «هنگامی که پرتو شامگاهی بر کنده‌های بریده‌ی درختان پرتو می‌افشاند». «پرتو شامگاهی» «پرتو می‌افشاند» حداقل برای من یکی چندان جالب نیست.
یا پاراگراف نخست در همان صفحه با این که برگردان خوبی داره ولی وقتی با متن اصلی مقایسه بشه متوجه کاستی‌ها خواهید بود:
«در خنکای نمناک آغاز بهاری، پرتو ارغوانی شامگاهان بر کنده‌های بریده‌ی درختان جنگل، پرتو می‌افشاند. کنده‌ی درختانی که در زمستان به سپیدی گراییده بود، درختان تنک سرو کوهی و درختچه‌های برگ بو که تازه جوانه زده بود، تپه‌های کوچک خزه‌بسته، سنگ‌های بزرگ و خشن که از بارش باران و تابش آفتاب فرسوده و از هر گوشه از خاک بیرون زده بود، باتلاق‌هایی که بر آن‌ها سبزه روییده بود، هم ه به نظر می‌آمد تدهین شده‌اند، گویی روغن تدهین بهشتی رنگ آن‌ها را در خلسه فرو برده است. در گستره‌ی تابناک آسمان ماه آوریل، بلندای پنج‌شش درخت خشک به شعله‌های سرخ و آبی می‌مانست. بر کناره‌ی بریده‌ی درختان، صنوبری چونان اسبی با سر و یال سیاه برابر افق سرخ و کهربایی بر دو پایش ایستاده بود».

The wet, chill first of the spring, its blackness made tender by the lilac wash of the afterglow, lay upon the high, open stretches of the stump lots. The winter-whitened stumps, the sparse patches of juniper and bay just budding, the rough-mossed hillocks, the harsh boulders here and there up-thrusting from the soil, the swampy hollows wherein a coarse grass began to show green, all seemed anointed, as it were, to an ecstasy of peace by the chrism of that paradisal colour. Against the lucid immensity of the April sky the thin tops of five or six soaring ram-pikes aspired like violet flames. Along the skirts of the stump lots a fir wood reared a ragged-crested wall of black against the red amber of the horizon.
هفت داستان کوتاه از هفت نویسنده کانادایی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک