شهر ناپدیدان
نویسنده:
عباس یمینی شریف
امتیاز دهید
داستانی که میخوانید آخرین اثر زنده یاد عباس یمینی شریف برای کودکان و نوجوانان است. او این داستان را در زمانیکه برای آخرین معالجات خویش به خارج مسافرت نموده بود، نوشت. و تا روزهای پیش از درگذشت خویش در تهران به ویراستاری آن می پرداخت.
شهر ناپدیدان داستان رنج، امید، تلاش و پیروزی انسان های خوب و پاک اندیش است. شرح حوادث و خطرها به قلم روان و ساده، داستان شیرین و آموزنده ای را به وجود آورده است که عمیق ترین ارزش های انسانی را در خواننده برمی انگیزد.
از متن کتاب:
رودخانه ای پر آب بود. غازهایی سفید، اردک های رنگارنگ و کوچک و بزرگ، همیشه به روی آن شنا می کردند. به بالا و پایین، به چپ و راست می رفتند، بر روی آب می ایستادند و بال بال می زدند، به زیر آب شیرجه می رفتند. دنبال غذا می گشتند و سر زیر پر می گذاشتند و می خوابیدند. گاهی ماده غازی یا ماده اردکی با جوجه های زیبای خود به روی آب می آمدند و آب را با پاهای پرده دار و پارویی خود می لرزاندند و خود را به این سوی و آن سوی رودخانه می کشاندند. اینجا نزدیک دریا بود. مرغان دریایی هم در پروازهای دائمی خود گاهی برای گرفتن ماهی راه خود را کج می کردند و بر این رودخانه فرود می آمدند و از شکار ماهی های لذیذ آن لذت می بردند...
بیشتر
شهر ناپدیدان داستان رنج، امید، تلاش و پیروزی انسان های خوب و پاک اندیش است. شرح حوادث و خطرها به قلم روان و ساده، داستان شیرین و آموزنده ای را به وجود آورده است که عمیق ترین ارزش های انسانی را در خواننده برمی انگیزد.
از متن کتاب:
رودخانه ای پر آب بود. غازهایی سفید، اردک های رنگارنگ و کوچک و بزرگ، همیشه به روی آن شنا می کردند. به بالا و پایین، به چپ و راست می رفتند، بر روی آب می ایستادند و بال بال می زدند، به زیر آب شیرجه می رفتند. دنبال غذا می گشتند و سر زیر پر می گذاشتند و می خوابیدند. گاهی ماده غازی یا ماده اردکی با جوجه های زیبای خود به روی آب می آمدند و آب را با پاهای پرده دار و پارویی خود می لرزاندند و خود را به این سوی و آن سوی رودخانه می کشاندند. اینجا نزدیک دریا بود. مرغان دریایی هم در پروازهای دائمی خود گاهی برای گرفتن ماهی راه خود را کج می کردند و بر این رودخانه فرود می آمدند و از شکار ماهی های لذیذ آن لذت می بردند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شهر ناپدیدان