رسته‌ها
بیوگرافی، یک بازی
امتیاز دهید
5 / 4.9
با 8 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.9
با 8 رای
مترجم: الف. شین

نمایش‌نامه‌ی «زندگی‌نامه: یک بازی» نوشته‌ی «ماکس فریش» توسط «منیره خلوتی» به فارسی برگردانده شده است. نویسنده در این نمایش‌نامه، «کلمات را در خیال‌پردازی بزرگ "کاش می‌شد زندگی را دوباره از سر گرفت" به خدمت می‌گیرد: بازی دوباره‌ی زندگی، بازی دوباره‌ی دور بازی، تصورکردن گذشته‌ای متفاوت برای امید به آینده‌ای متفاوت... به این دلیل که همه‌ی این‌ها، به نوعی اجتناب‌ناپذیرند، اما همه‌ی این‌ها می‌توانستند با کمی خوش‌شانسی، با تصادفی دیگر و یا با کمی خیال‌پردازی، به خوبی و به گونه‌ای دیگر اتفاق بیفتند. شاید فقط کافی باشد که روزی، سیگاری تعارف کنیم، یا روی خود را برنگردانیم و به این ترتیب زندگی‌مان شکل دیگری بگیرد: تاریخ‌ها، جشن‌ها و ملاقات‌های دیگری داشته باشیم و این‌گونه خود را در مقابل زندگی‌نامه‌ی دیگری بیابیم!»

در بخشی از نمایش‌نامه می‌خوانیم:
«آنتوانت: منم زیاد این‌جا نمی‌مونم. (سکوت)
کورمن آن‌جا می‌ماند، بدون این که بداند چه کار باید بکند. سپس شروع به جمع‌کردن بطری‌ها، لیوان‌ها و زیرسیگاری‌ها می‌کند. دوباره نمی‌داند چه کار کند.
کورمن: حال‌تان خوب نیست؟
آنتوانت: برعکس. (آنتوانت سیگاری برمی‌دارد.) آخرین نخ سیگار. (بیهوده منتظر است که کورمن به او کبریت دهد.) اگر مزاحم‌تون نیستم. (آنتوانت خودش سیگارش را روشن می‌کند و شروع به کشیدن می‌کند.) شب بسیار خوبی رو سپری کردم. بسیاری از مهمون‌های شما فوق‌العاده دوست‌داشتنی بودن! آدم‌های فوق‌العاده جالبی بودن... (مکث) باز هم چیزی برای نوشیدن دارین؟»
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
171
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
.hanieh
.hanieh
1398/01/02

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی بیوگرافی، یک بازی

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
بیوگرافی، یک بازی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک