اشارت های پست مدرنیته
نویسنده:
زیگمونت باومن
مترجم:
حسن چاوشیان
امتیاز دهید
پستمدرنیته برای افراد بسیار متفاوت معناهای بسیار متفاوتی دارد. ممکن است پستمدرنیته به معنای ساختمانی باشد که با نخوت و غرور «نظم و ترتیبها»یی را به رخ میکشد که نشان میدهند چه چیزی با چه چیزی تناسب دارد و از چه چیزی باید پرهیز کرد تا منطق کارکردی آهن و شیشه و سیمان مراعات شود. یا شاید به معنای اثری تخیلی باشد که تفاوتهای میان نقاشی و مجسمهسازی، سبکها و نوعها، گالری و خیابان، یا حتی تفاوتهای میان هنر و هر چیز دیگری را زیر پا میگذارد. پستمدرنیته به معنای زندگانیای است که ظاهرا بسیار شبیه سریالهای تلویزیونی است، یا نمایش مستندی که وقعی به دلمشغولیهای شما در باره جدا ساختن تخیل از «رخدادهای واقعی» نمیگذارد. همچنین، به معنای مجوزی برای انجام دادن هر کاری است که شاید من و شما سودای آن را داشته باشیم و توصیهای است به چندان جدی نگرفتنِ هر کاری که از ما یا شما سر میزند. پستمدرنیته به معنای سرعت تغییر جهان اطراف ما و آمد و شد پیدرپی حالات و اوضاع مختلفی است که هیچکدام فرصتی برای ماندن و سخت شدن ندارند. پستمدرنیته به معنای توجه به همه چیز و همه جهات در آن واحد است به قسمی که نمیتوانیم توجه خود را حتی مدتی کوتاه روی چیزی متمرکز کنیم و به هیچ چیز نمیتوانیم نگاه واقعا دقیقی بیندازیم. پستمدرنیته به معنای بازارچهای مالامال از کالاهاست، کالاهایی که کاربرد اصلی آنها فقط لذت خرید آنهاست؛ به معنای زیستنی که احساسی همانند حس محبوس بودن مادامالعمر در بازار خرید را در ما ایجاد میکند. به معنای آزادی پرسرور و هیجانانگیزی برای انجام دادن هر کاری است و عدم قطعیت بهتآوری در باره این که چه کاری به انجام دادنش میارزد و چرا انسان باید آن را دنبال کند.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اشارت های پست مدرنیته