اسلام و حقوق بشر
نویسنده:
زین العابدین قربانی
امتیاز دهید
مقدمه مولف:
در میان اقسام حقوق: حقوق اساسی، حقوق سیاسی، حقوق مدنی، حقوق جزایی، حقوق بینالمللی و... قسمی مربوط به حقوق انسان است مانند حق حیات، حق آزادی، حق برابری، حق تحصیل و فراگیری دانش، حق انتخاب شغل و پیشه، حق تشکیل خانواده، حق دادخواهی از مراجع صالحه و... که از این قسم، تعبیر به «حقوق بشر» میشود که همواره در میان اقوام و ادیان، کم و بیش، مطرح بوده و هست، لیکن بعد از جنگ جهانی دوم و قتل و کشتار و جنایاتی که در آن واقع شد و حقوق اساسی انسانها به طور بیسابقهای مورد تجاوز و تعدی قرار گرفت، سران دنیا در کنفرانس «سانفرانسیسکو» تصمیم گرفتند: برای عدم تکرار حوادث گذشته، مجموعهای از حقوق انسانی را تنظیم و به دولتهای عضو، ابلاغ کنند و آنها نیز موظف به انجام آن باشند تا حوادثی مانند گذشته رخ ندهد و امنیت نسبی در جهان، حاصل گردد.
و آن مجموعه همان «اعلامیة جهانی حقوق بشر» است که شامل یک مقدمه و سی ماده است. گرچه این اعلامیة در آن بُرهه از تاریخ، تا حدودی مایة امید به آیندة روشن بود، امّا بعدها چماق و اهرم فشاری شد که دولتهای غیر همسو را به اتهام عدم بهکار بستن آن اعلامیه تنبیه و مجازات کرده و میکنند و احیاناً ریاست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل را به قانونشکنترین آنها میسپرند چنانکه عربستان متجاوز به یمن را که ظرف یکسال، حمله و بمباران آن، بیش از سی هزار نفر کشته و مجروح، برجای گذاشت و اکثر زیربناهای کشور را ویران کرد و به قول قرآن «حرث و نسل» آن را هلاک نمود، و یا با حمایت از تروریستهای وهابی، تکفیری و داعش، سوریه و عراق را نابود و حالا هم برای ایران و لبنان عربده میکشد، مسئول این کمیسیون کردند!!
گرچه این مجموعه از حقوق، اگر با توجه به حقوق مقبول و معمول اقوام و ادیان توحیدی، مورد عمل قرار میگرفت، شاید میتوانستگامهای مثبتتری در رفع تشنجهای بینالمللی بردارد و مرهمی روی جراحات وارده از جنگ و ویرانیها باشد، متأسفانه با تناقضاتی که میان تفسیر آنها و عقاید دینی مردم وجود داشته و دارد، خود عامل تشنج و درگیری جدیدی شده نتوانسته آرامش و امید را به جامعه باز گرداند!
اینجانب، با توجه به رشته تخصصیام که قرآنشناسی و فقه اسلامی است و میدانم که اسلام هرجا با حقوق بشر، اختلاف دارد، حتماً مصالحی در آن مورد در نظر بوده است که تنظیم کنندگان حقوق بشر در آن مورد، به آن مصالح نرسیدهاند.
از این رو بر طرفداران حقوق بشر است که در این گونه موارد، از خود حساسیت و عناد نشان ندهند و حق را به جهان آفرین بدهند که اعلم به حقایق است و بدانند که ﴿وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً﴾ و توجه داشته باشند که پدیدآورندگان حقوق بشر، در شرایط خاص و ابزار ویژه محدود، به این مطالب، دست یافتهاند که بیشک زمان و مکان و حوادث جنگ و وضع ملتهب جهان در کار آنها بیتأثیر نبوده و چه بسا با واقع و فطرت انسانی منطبق نبوده است، از این رو سعی کنند در این گونه موارد انبیاء و کتب آسمانی را متهم به اشتباه نکنند بلکه خود را به اشتباه متهم کنند و با ادیان توحیدی بهویژه اسلام، تعامل داشته باشند. ﴿لان الله خبیر بصیر و غالب علی امره﴾.
بعد از چاپهای مکرر این کتاب، بعضی درخواست ترجمه آن را به زبانهای مختلف کردند، و چون بهنظرم اصلاحاتی را در آن، لازم میدانستم، این کار را به وقت دیگر موکول میکردم و اینک که بحمدالله تا حدودی این هدف حاصل شد به خصوص که متن «اعلامیه جهانی حقوق بشر» و متن «اعلامیة قاهره در مورد حقوق بشر در اسلام» که وسیلة جمعی از دانشمندان فرق اسلامی تنظیم شده در پایان آن آورده شده به نظرم ترجمة آن، بلامانع است.
باید توجه داشت که این کتاب 48 سال قبل نوشته شده و در این مدت حوادث عظیمی در جهان به وقوع پیوست: کشور بزرگ کمونیستی شوروی متلاشی شد، جمهوری اسلامی در جهان اسلام پدید آمد، گروههای انقلابی مانند حزب الله لبنان و انصار الله یمن در پرتو فرهنگ انقلابی ایران موجودیت یافتند وگروههایانحرافی مانند: القاعده، تکفیریها و داعش در منطقه از طرف استکبار جهانی سازماندهی شدند وسازمانملل، شورای امنیت وپدیدآورندگان اعلامیة حقوق بشر در جهان، عکسالعملهایی از خود نشان دادند و در یک جمله معادلات گذشته تا حدودی به هم خورده است، از اینرو میطلبد که کتاب دیگری در این رابطه به عنوان عملکرد پدیدآورندگان سازمان ملل و طرفداران حقوق بشر مورد بررسی مجدد قرار گیرد که البته کتابهایی در این زمینه نیز نوشته شد. اینجانب نیز مناسب دیدم کتاب «اسلام و حقوق بشر» را با تجدیدنظر و اضافات تقدیم عالم مطبوعات نمایم تا تاکیدی بر گفتههای گذشته و بیعدالتیهای فعلی جهان و مدعیان حقوق بشر باشد.
در پایان تذکر این نکته را نیز لازم میدانم: امروز برخی از غربزدگان، اعلامیة حقوق بشر را حتی از کتب آسمانی مقدستر میدانند و تنها آن را معیار درستی و نادرستی رفتارهای مردم در جهان میشناسند در صورتی که اولاً اگر مطالب درستی در آن وجود دارد، برگرفته از تعلیمات انبیاء: است.
و ثانیاً مطالبی در آن وجود دارد ـ البته با تفسیری که آنها از آن میکنندـ مانند همجنسبازی و ارتباط آزاد جنسی و... که هیچ انسان عاقلی نمیتواند آنها را بپذیرد از این رو اعلامیه جهانی حقوق بشر را با این دید یک مسلمان و یک انسان عاقل نمیتواند مقدس بداند تا چه رسد آن را مقدستر بشناسد.
بیشتر
در میان اقسام حقوق: حقوق اساسی، حقوق سیاسی، حقوق مدنی، حقوق جزایی، حقوق بینالمللی و... قسمی مربوط به حقوق انسان است مانند حق حیات، حق آزادی، حق برابری، حق تحصیل و فراگیری دانش، حق انتخاب شغل و پیشه، حق تشکیل خانواده، حق دادخواهی از مراجع صالحه و... که از این قسم، تعبیر به «حقوق بشر» میشود که همواره در میان اقوام و ادیان، کم و بیش، مطرح بوده و هست، لیکن بعد از جنگ جهانی دوم و قتل و کشتار و جنایاتی که در آن واقع شد و حقوق اساسی انسانها به طور بیسابقهای مورد تجاوز و تعدی قرار گرفت، سران دنیا در کنفرانس «سانفرانسیسکو» تصمیم گرفتند: برای عدم تکرار حوادث گذشته، مجموعهای از حقوق انسانی را تنظیم و به دولتهای عضو، ابلاغ کنند و آنها نیز موظف به انجام آن باشند تا حوادثی مانند گذشته رخ ندهد و امنیت نسبی در جهان، حاصل گردد.
و آن مجموعه همان «اعلامیة جهانی حقوق بشر» است که شامل یک مقدمه و سی ماده است. گرچه این اعلامیة در آن بُرهه از تاریخ، تا حدودی مایة امید به آیندة روشن بود، امّا بعدها چماق و اهرم فشاری شد که دولتهای غیر همسو را به اتهام عدم بهکار بستن آن اعلامیه تنبیه و مجازات کرده و میکنند و احیاناً ریاست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل را به قانونشکنترین آنها میسپرند چنانکه عربستان متجاوز به یمن را که ظرف یکسال، حمله و بمباران آن، بیش از سی هزار نفر کشته و مجروح، برجای گذاشت و اکثر زیربناهای کشور را ویران کرد و به قول قرآن «حرث و نسل» آن را هلاک نمود، و یا با حمایت از تروریستهای وهابی، تکفیری و داعش، سوریه و عراق را نابود و حالا هم برای ایران و لبنان عربده میکشد، مسئول این کمیسیون کردند!!
گرچه این مجموعه از حقوق، اگر با توجه به حقوق مقبول و معمول اقوام و ادیان توحیدی، مورد عمل قرار میگرفت، شاید میتوانستگامهای مثبتتری در رفع تشنجهای بینالمللی بردارد و مرهمی روی جراحات وارده از جنگ و ویرانیها باشد، متأسفانه با تناقضاتی که میان تفسیر آنها و عقاید دینی مردم وجود داشته و دارد، خود عامل تشنج و درگیری جدیدی شده نتوانسته آرامش و امید را به جامعه باز گرداند!
اینجانب، با توجه به رشته تخصصیام که قرآنشناسی و فقه اسلامی است و میدانم که اسلام هرجا با حقوق بشر، اختلاف دارد، حتماً مصالحی در آن مورد در نظر بوده است که تنظیم کنندگان حقوق بشر در آن مورد، به آن مصالح نرسیدهاند.
از این رو بر طرفداران حقوق بشر است که در این گونه موارد، از خود حساسیت و عناد نشان ندهند و حق را به جهان آفرین بدهند که اعلم به حقایق است و بدانند که ﴿وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً﴾ و توجه داشته باشند که پدیدآورندگان حقوق بشر، در شرایط خاص و ابزار ویژه محدود، به این مطالب، دست یافتهاند که بیشک زمان و مکان و حوادث جنگ و وضع ملتهب جهان در کار آنها بیتأثیر نبوده و چه بسا با واقع و فطرت انسانی منطبق نبوده است، از این رو سعی کنند در این گونه موارد انبیاء و کتب آسمانی را متهم به اشتباه نکنند بلکه خود را به اشتباه متهم کنند و با ادیان توحیدی بهویژه اسلام، تعامل داشته باشند. ﴿لان الله خبیر بصیر و غالب علی امره﴾.
بعد از چاپهای مکرر این کتاب، بعضی درخواست ترجمه آن را به زبانهای مختلف کردند، و چون بهنظرم اصلاحاتی را در آن، لازم میدانستم، این کار را به وقت دیگر موکول میکردم و اینک که بحمدالله تا حدودی این هدف حاصل شد به خصوص که متن «اعلامیه جهانی حقوق بشر» و متن «اعلامیة قاهره در مورد حقوق بشر در اسلام» که وسیلة جمعی از دانشمندان فرق اسلامی تنظیم شده در پایان آن آورده شده به نظرم ترجمة آن، بلامانع است.
باید توجه داشت که این کتاب 48 سال قبل نوشته شده و در این مدت حوادث عظیمی در جهان به وقوع پیوست: کشور بزرگ کمونیستی شوروی متلاشی شد، جمهوری اسلامی در جهان اسلام پدید آمد، گروههای انقلابی مانند حزب الله لبنان و انصار الله یمن در پرتو فرهنگ انقلابی ایران موجودیت یافتند وگروههایانحرافی مانند: القاعده، تکفیریها و داعش در منطقه از طرف استکبار جهانی سازماندهی شدند وسازمانملل، شورای امنیت وپدیدآورندگان اعلامیة حقوق بشر در جهان، عکسالعملهایی از خود نشان دادند و در یک جمله معادلات گذشته تا حدودی به هم خورده است، از اینرو میطلبد که کتاب دیگری در این رابطه به عنوان عملکرد پدیدآورندگان سازمان ملل و طرفداران حقوق بشر مورد بررسی مجدد قرار گیرد که البته کتابهایی در این زمینه نیز نوشته شد. اینجانب نیز مناسب دیدم کتاب «اسلام و حقوق بشر» را با تجدیدنظر و اضافات تقدیم عالم مطبوعات نمایم تا تاکیدی بر گفتههای گذشته و بیعدالتیهای فعلی جهان و مدعیان حقوق بشر باشد.
در پایان تذکر این نکته را نیز لازم میدانم: امروز برخی از غربزدگان، اعلامیة حقوق بشر را حتی از کتب آسمانی مقدستر میدانند و تنها آن را معیار درستی و نادرستی رفتارهای مردم در جهان میشناسند در صورتی که اولاً اگر مطالب درستی در آن وجود دارد، برگرفته از تعلیمات انبیاء: است.
و ثانیاً مطالبی در آن وجود دارد ـ البته با تفسیری که آنها از آن میکنندـ مانند همجنسبازی و ارتباط آزاد جنسی و... که هیچ انسان عاقلی نمیتواند آنها را بپذیرد از این رو اعلامیه جهانی حقوق بشر را با این دید یک مسلمان و یک انسان عاقل نمیتواند مقدس بداند تا چه رسد آن را مقدستر بشناسد.
تگ:
حقوق بشر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اسلام و حقوق بشر