آشنایی با علوم سیاسی
نویسنده:
پیتر جویس
مترجم:
پرویز بابایی
امتیاز دهید
در تشریح هر علمی نکات و مسایل اساسی وجود دارند که آگاهی از آنها درهای ورود به آن دانش به شمار میآیند. این کتاب ضمن تبیین این مسایل، مقدمهای برای مطالعه سیاست است.
مطالعه علم سیاست به دلیل مباحث گوناگون و تخصصیبودن برای عموم مردم به سادگی امکانپذیر نیست، از این رو این نوشتار هدف اصلی خود را تشویق مخاطبان به مطالعه علوم سیاسی معرفی میکند و تصمیم دارد آنها را به پژوهشهای بیشتر ترغیب کند.
مواد ارایه شده در این کتاب معطوف به نهادهای حکومت و نظامهای سیاسی عملکننده در جهان اول(جوامع پساصنعتی) یعنی دولتهای لیبرال دموکراتیک و تفاوتهای موجود میان آنهاست. مخاطبان در هر فصل با بحثهایی درباره پرسشهای مرتبط با علوم سیاسی مواجه میشوند. این چالش میتواند در میزان علاقهمندی آنها به پیگیری موضوعات و مباحث علم سیاست اثرگذار باشد.
مولف کتاب کوشیده با فراتر رفتن از موضوعات صرفا علمی یا توصیفی گام در ورطه تحلیل، پرسش و پاسخ و بررسی رخدادهای احتمالی بگذارد و با این شیوه ذهن مخاطبان را با حالتهای گوناگون این وقایع آشنا سازد.
کتاب «آشنایی با علوم سیاسی» ضمن معرفی نظامهای سیاسی موجود، مهمترین عوامل دخیل در آنها نظیر نمایندگی، مدیریت انتخابات و فرهنگ سیاسی را بررسی میکند. واکاوی نقش احزاب در نظامهای سیاسی جوامع، ایدئولوژی سیاسی جناحهای مختلف، ارتقای پیوند میان شهروندان و قوه قانونگذاری از دیگر مطالبی است که مولف با گذر از آنها به نقش رسانههای همگانی و قانون اساسی میپردازد و در نهایت نظام دولت ـ ملت در جهان مدرن را شرح میدهد.
نکته قابل تامل در رویکرد نگارشی اثر آن است که مولف در هر موضوعی با طرح پرسش ذهن مخاطب را به جهتی که میخواهد معطوف میکند و ضمن بیان اهمیت موضوع، جایگاه تفکر را نیز در این دسته از مطالعات یادآور میشود. از نقاط منفی چنین شیوه نگارشی میتوان به محدود کردن دایره پاسخها و جهتدار ساختن تفکرات سیاسی مخاطبان در راستای خواست مولف، اشاره کرد.
مضامین این کتاب در 14 فصل با عناوینی مانند ایدئولوژی سیاسی، انتخابات و نظامهای انتخاباتی، احزاب و سامانههای حزبی، گروههای فشار، رسانههای همگانی، دیوانسالاری، قوه مقننه و اجرای قانون، حکومت مادون ـ ملی و دولت ـ ملت در جهان مدرن تنظیم شدهاند.
بیشتر
مطالعه علم سیاست به دلیل مباحث گوناگون و تخصصیبودن برای عموم مردم به سادگی امکانپذیر نیست، از این رو این نوشتار هدف اصلی خود را تشویق مخاطبان به مطالعه علوم سیاسی معرفی میکند و تصمیم دارد آنها را به پژوهشهای بیشتر ترغیب کند.
مواد ارایه شده در این کتاب معطوف به نهادهای حکومت و نظامهای سیاسی عملکننده در جهان اول(جوامع پساصنعتی) یعنی دولتهای لیبرال دموکراتیک و تفاوتهای موجود میان آنهاست. مخاطبان در هر فصل با بحثهایی درباره پرسشهای مرتبط با علوم سیاسی مواجه میشوند. این چالش میتواند در میزان علاقهمندی آنها به پیگیری موضوعات و مباحث علم سیاست اثرگذار باشد.
مولف کتاب کوشیده با فراتر رفتن از موضوعات صرفا علمی یا توصیفی گام در ورطه تحلیل، پرسش و پاسخ و بررسی رخدادهای احتمالی بگذارد و با این شیوه ذهن مخاطبان را با حالتهای گوناگون این وقایع آشنا سازد.
کتاب «آشنایی با علوم سیاسی» ضمن معرفی نظامهای سیاسی موجود، مهمترین عوامل دخیل در آنها نظیر نمایندگی، مدیریت انتخابات و فرهنگ سیاسی را بررسی میکند. واکاوی نقش احزاب در نظامهای سیاسی جوامع، ایدئولوژی سیاسی جناحهای مختلف، ارتقای پیوند میان شهروندان و قوه قانونگذاری از دیگر مطالبی است که مولف با گذر از آنها به نقش رسانههای همگانی و قانون اساسی میپردازد و در نهایت نظام دولت ـ ملت در جهان مدرن را شرح میدهد.
نکته قابل تامل در رویکرد نگارشی اثر آن است که مولف در هر موضوعی با طرح پرسش ذهن مخاطب را به جهتی که میخواهد معطوف میکند و ضمن بیان اهمیت موضوع، جایگاه تفکر را نیز در این دسته از مطالعات یادآور میشود. از نقاط منفی چنین شیوه نگارشی میتوان به محدود کردن دایره پاسخها و جهتدار ساختن تفکرات سیاسی مخاطبان در راستای خواست مولف، اشاره کرد.
مضامین این کتاب در 14 فصل با عناوینی مانند ایدئولوژی سیاسی، انتخابات و نظامهای انتخاباتی، احزاب و سامانههای حزبی، گروههای فشار، رسانههای همگانی، دیوانسالاری، قوه مقننه و اجرای قانون، حکومت مادون ـ ملی و دولت ـ ملت در جهان مدرن تنظیم شدهاند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آشنایی با علوم سیاسی
جمله بسیار معروف این کهنه سیاستمدار تاریخ انگلیس که بر تارک و چکاد سیاست جهانی نقش بسته : بریتانیا دوست و دشمن دائمی ندارد فقط منافع دائمی دارد..
اولین اصل علوم سیاسی
شرق نوشت:آنچه ما امروز بیش از هر چیز در جامعه شاهدیم، نوعی فرودستسازی در آحاد جامعه است. این فرودستسازی جماعتی گسترده را دربر میگیرد که از گروهها و طیفهای متفاوتی شکل گرفته است.
5 مارس، 2022
این تنوع جمعیتی، فرودستان را از فرودستان قبل از انقلاب و حتی دورههای آغازین دولتهای انقلاب متفاوت کرده است. پیش از انقلاب، دهقانان بدون زمین و مهاجران حاشیه شهرها فرودستان را نمایندگی میکردند. در ابتدای دولتهای انقلاب، فرودستان اقشار فقیر بهجامانده از وضعیت نابسامان دوره پهلوی بودند که نیازی عاجل به کمک داشتند و از اینرو توجه به دهقانان و روستاها با سرعتی بسیار در دستور کار دولتهای انقلاب قرار گرفت و برقرسانی و لولهکشی آب و جادهسازی در معنای ظاهری، تغییری اساسی در وضعیت فرودستان به وجود آورد.
بیتردید وضعیت نابسامان روستاها و اوضاع فلاکتبار روستاییان در قبل از انقلاب و بعد از آن قابل مقایسه نیست، اما با اینهمه تغییرات جدی در ازبینبردن فرودستی اتفاق نیفتاد. امروز تعبیر فرودستان بسیاری از گروههای اجتماعی را دربر میگیرد که به شکل پراکنده تودههایی از مردم را شکل دادهاند که قادر نیستند در برابر دولتها تبدیل به جمعیتی هژمونیک شوند؛ چراکه در میان این جماعت، طیفهای گوناگونی از مردم با سطح دانش و درآمدی متفاوت با جهاننگری متفاوت وجود دارد که فقط در یک نکته با هم اشتراک نظر دارند و آن چیزی نیست جز «فهم رایج» از شرایط.
درواقع فرودستی بیش از آنکه جنبه اقتصادی داشته باشد که دارد، جنبه فرهنگی، اجتماعی و منزلتی پیدا کرده است. فرودستشدن، فرودستماندن و فرودستکردن جامعه نتیجه یکسانی دارد و آن نتیجه، چیزی نیست جز ناتوانی از کنش سیاسی.
اگر بخواهیم از این منظر انتخابات 1400 را تحلیل کنیم، در کنار همه عوامل باید عامل فرودستسازی توسط دولتهای گذشته را هم به حساب بیاوریم. فرودستان نمیتوانند جامعه مدنی تشکیل بدهند و چون قادر به این کار نیستند، ظرفیت دولتسازی هم ندارند. با آغاز دولت احمدینژاد فرودستسازی سرعت گرفت و در دولت روحانی نهتنها این کار ادامه پیدا کرد، بلکه عمق بیشتری یافت و آحاد مردم از سیاست به معنای واقعی و حتی روزمره آن کنار گذاشته شدند. بازگشت به وضعیت سیاست، یعنی بازگشت به جامعهای پویا که قادر است در معادلات قدرت مؤثر باشد.
اگر بخواهیم با این صورتبندی به تاریخ فرودستان بازگردیم و آنان را در موقعیت تاریخیشان بررسی کنیم، بیش از پیش به اهمیت دولت اصلاحات پی خواهیم برد؛ دولتی که توانست جامعه مدنی را هرچند موقت و مستعجل شکل بدهد تا اهمیت فرودستان را برای رسیدن به یک هژمونی دولتساز یادآوری کند. اگرچه جامعه مدنی دولت خاتمی از طبقه متوسط شکل گرفته بود که نماینده فرودستان و حافظ منافع آنان نبود، اما در گذر فرودستان از فهم رایج به فهم درست نقشی کلیدی داشت. از اینرو شاید مخالفان دولت اصلاحات، عملکردهای سیاسی و اجتماعی آن را تاب نمیآوردند و درصدد برآمدند تا دولتی برکشند به نام فرودستان و به کام فرادستان. اینگونه بود که دولت احمدینژاد شکل گرفت. دولت او بیش از هر زمان دیگری فرودستسازی را آغاز کرد.
فهم پوپولیسم یعنی فهم رایج از سیاست، اجتماع، اقتصاد و دانش. احمدینژاد فهم رایج از سیاست را نهادینه کرد و تمام اشکال جامعه مدنی را از بین برد؛ خاصه نیروهای آلترناتیو جامعه مدنی، روشنفکران که قادر بودند با اینکه منافع مشترکی با فرودستان نداشتند، منافع اقتصادی آنان را راهبردی کنند و آنان را در مسیر فهم درست قرار بدهند؛ یعنی دادن آگاهی و فرادستسازی سیاسی فرودستان. از همین منظر است که دموکراسی و برابری در این دوره کارکردی ایدئولوژیک پیدا کرد. در اینجا ایدئولوژی به معنای منفی آن به کار گرفته نشده است. ایدئولوژی در اینجا به معنای عصاره جهانبینی گروه مسلط است که تلاش میکنند این جهانبینی را به دیگر گروهها تسری بدهند تا به قدرتی هژمونیک تبدیل شود.
بیدلیل نیست احمدینژاد و عموم پوپولیستها با روشنفکران سر عناد دارند و در تحقیر آنان هیچ فرصتی را از دست نمیدهند. دولت روحانی با ناآگاهی از توان روشنفکران، قشر بوروکرات میانمایهای را بر سر کار آورد که بیش از پوپولیسم در خدمت فهم رایج بود. در دولت رئیسی نه چیزی به نام جامعه مدنی دولت خاتمی وجود دارد، نه از پوپولیسم احمدینژاد خبری است. بوروکراتهای میانمایه دولت روحانی نیز جملگی بازنشسته شدهاند و در پی حفظ منافع خود هستند. دولت سیزدهم عصاره فهم رایج از پیوند دولت و ملت است؛ البته اگر چیزی به نام دولت و ملت هنوز وجود داشته باشد.
رهبر کاریزماتیک
رهبری کاریزماتیک مبتنی بر جذبه و قدرت اقناع رهبر است. قدرت رهبران کاریزماتیک برخاسته از تعهد و باور آنها به اهدافشان است. رهبران کاریزماتیک معمولا در روزگار سختی و در بحرانها شناخته میشوند و مهارتها و ازخودگذشتگی فوقالعادهای نشان میدهند. این رهبران اغلب افرادی با اهداف روشن اقتصادی یا سیاسی هستند که قادرند توجه انبوه مردم را جلب کنند. تعریف رهبری کاریزماتیک بدون تمرکز بر شخصیت رهبر، ناقص است. رهبری کاریزماتیک بیش از هر سبک رهبری دیگری، مبتنی بر شخصیت، رفتار و عملکرد رهبر و نه فرایند یا ساختار است.
رهبران کاریزماتیک و رهبران تبدیلی (transformational) شباهتهای زیادی دارند و گاهی با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند. تفاوت اصلی آنها در هدف و مخاطبانشان است؛ رهبران کاریزماتیک معمولا برای بهتر کردن اوضاع کنونی تلاش میکنند اما هدف رهبران تبدیلی نزدیک کردن وضعیت کنونی به چشمانداز مورد نظرشان است.
به گفتهی دکتر دونالد ریجیو (Ronald E. Riggio)، استاد رهبری و روانشناسی سازمانی در دانشگاه مککنا (McKenna)، آنچه رهبران کاریزماتیک را از دیگران متفاوت میکند این حقیقت است که: «آنها در برقراری ارتباط و اثرگذاری خبره هستند، به شیوایی سخن میگویند و قادرند با پیروانشان در سطحی عمیق و احساسی رابطه برقرار کنند.»
تفاوت رهبری کاریزماتیک با دیگر سبکهای رهبری
مارک بل (Mark Bell) در کتاب «مطالعهی موردی رهبری کاریزماتیک با تمرکز بر رونالد ریگان» مینویسد: «رهبری کاریزماتیک قابل تشخیص است اما نسبت به دیگر سبکهای رهبری کمتر ملموس است.» رهبری کاریزماتیک شباهتهایی با دیگر سبکهای رهبری دارد. رهبری کاریزماتیک و رهبری تبدیلی که هر دو بر توانایی رهبر در اثرگذاری بر پیروان و الهام بخشیدن به آنها استوارند، افراد را تشویق میکنند که برای رسیدن به هدف برتر سازمانی یا اجتماعی بهتر کار کنند و انسان بهتری باشند. شباهتهای دیگر عبارتند از:
رهبر بر کسانی که در خدمت هدف مشترکشان هستند تکیه میکند
بر ابتکار عمل و جسارت تأکید میشود
تفاوت این دو سبک رهبری در نوع نگاه به شخص رهبر است:
باور شخصی رهبر کاریزماتیک تأثیر قابلِتوجهی بر مخاطبان دارد
رهبر کاریزماتیک به جای روشهای کنونی انجام کارها، از قضاوت اخلاقی و اشتیاقش سخن میگوید
معرفی انواع سبک های رهبری؛ سبک رهبری شما کدام یک است؟
تاریخچهی رهبری کاریزماتیک
ماکس وبر (Max Weber) جامعهشناس آلمانی در نخستین کتابش «سه طبقهی قانون شرعی» در ۱۹۵۸، سه نظام قدرت برای سازمانها و دولتها معرفی کرد:
1 .سنتی
2.قانونی/عقلانی
3.کاریزماتیک
رهبری کاریزماتیک
به عقیدهی وبر دو نوع نظم وجود دارد: نظم مبتنی بر هنجارها و نظم مبتنی بر صلاحیت و اقتدار. در سازمانهای اقتدارگرا، افراد از قوانینی که رهبر تعیین میکند پیروی میکنند. رهبری مبادلهای و رهبری بوروکراتیک در این دسته جای میگیرند.
برخی سازمانها از هنجارهایی که بر مبنای نیازهای مأموریت و چشماندازشان شکل میگیرند، برای ایجاد وفاداری در کارکنان و پیروانشان استفاده میکنند. رهبران کاریزماتیک هم، برای ایجاد پیوند عاطفی محکم با کارکنان و پیروان از هنجارها استفاده میکنند.
نمونههایی از رهبری کاریزماتیک
رهبران کاریزماتیک در همهی ابعاد زندگی و نه تنها در کسبوکار بلکه در میان گروههای مذهبی و جنبشهای سیاسی و اجتماعی هم دیده میشوند.
رهبری کاریزماتیک در گروههای مذهبی
مارتین لوتر کینگ
دکتر کینگ متولد سال ۱۹۲۹ بود و مانند پدرش و به عنوان یک کشیش قدم در راه تبلبغ مذهب گذاشت. فعالیتهای مربوط به حقوق مدنی را به عنوان آغازگر تحریم استفاده از اتوبوس، در شبِ بازداشت رزا پارکس در مونتگومریِ آلاباما آغاز کرد. سخنرانیهای اثرگذار و باورش به اعتراض مسالمتآمیز نیروی محرکِ جنبشهای حقوق مدنی شد. در سال ۱۹۵۷ او به همراه چند تن دیگر کنفرانس رهبری مسیحیان جنوب را پایهگذاری کرد. بازداشت او در سال ۱۹۶۰ در یک رستوران که اعتراض جهانی را به همراه داشت، توجه نامزد ریاست جمهوری، جان اف کندی را هم جلب کرد. او خیلی زود آزاد و اثرگذاریاش در مبارزه برای حقوق مدنی دو چندان شد.
سخنرانیهای او باعث شکلگیری جنبشهایی در آمریکای جنوبی و فراتر از آن شد. دکتر کینگ بیش از هر چیز به خاطر راهپیمایی ۲۸ آگوست ۱۹۶۳ در واشنیگتن که بیش از دویست هزار نفر در آن شرکت داشتند، معروف است. او در این راهپیمایی سخنرانی معروفِ «من رویایی دارم» را ارائه کرد. یک سال بعد لایحهی حقوق مدنیِ ۱۹۶۴ به تصویب رسید.
*پیشرفت بشریت اگرچه اجتنابناپدیر است اما بهخودیِخود رخ نمیدهد، هر گامی به سوی عدالت همراه با ازخودگذشتگی، سختی، استقامت، تلاش خستگیناپذیر و اشتیاق افراد متعهد است.*
– مارتین لوتر کینگ
مادر ترزا
مادر ترزا کاتولیک و متولد ۱۹۱۰ در مقدونیه (یوگوسلاوی سابق) بود که عمدهی شهرتش به خاطر کمک به مردم فقیر است. مادر ترزا در ۱۸سالگی راهبه شد و در ۱۹۲۹ برای تدریس در مدرسهی دخترانهی مریم مقدس در کلکته به هندوستان رفت.
در ۱۹۴۶ مادر ترزا تدریس را رها کرد تا به کاری که هدف والایش بود بپردازد و آن پایهگذاری مؤسسهی خیریهای برای خدمت به مردم محلههای فقیرنشین کلکته بود. طی دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ او پایگاهی برای جزامیان، یک پرورشگاه، خانهی سالمندان، درمانگاه خانودگی و حلقهای از درمانگاههای سیار راهاندازی کرد.
در ۱۹۷۱ به نیویورک رفت تا نخستین شعبهی خیریهاش را در آمریکا راهاندازی کند. در ۱۹۸۵ او در چهلمین نشست عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد. در زمان مرگِ او مؤسسهی خیریهاش بیش از ۴۰۰۰ عضو از خواهران روحانی و ۶۱۰ پایگاه در ۱۲۳ کشور مختلف داشت. شخصیت الهامبخش، تعهد و ازخودگذشتگیاش برای تحقق هدفی والا او را به نمونهای درخور از رهبر کاریزماتیک تبدیل میکند.
*همیشه لبخند بزنید زیرا لبخند سرآغاز عشق است.*
– مادر ترزا
پاپ ژان پل دوم
او در ۱۹۲۰ در لهستان به دنیا آمد. در ۱۹۳۸ و در اشغال آلمان نازی آموزشهای مذهبیاش را بهطور مخفیانه آغاز کرد و در ۱۹۴۶ به مقام کشیشی رسید. او در ۱۹۵۸ اسقف شد. سپس در ۱۹۶۷ به مقام کاردینالی رسید. در ۱۹۷۸ به عنوان پاپ انتخاب شد و تا زمان مرگ در سال ۲۰۰۵ این عنوان را حفظ کرد. پاپ ژان پل دوم نقش مهمی در تقویت نقش کلیسای کاتولیک در دنیای مدرن داشت. او به بیش از ۱۰۰ کشور سفر کرد و قاطعانه از حقوق بشر دفاع میکرد.
*بقای آزادی نه در گروی انجام آنچه که میخواهیم بلکه در گروی حق انجام کار درست است.*
– پاپ ژان پل دوم
رهبری کاریزماتیک در دنیای سیاست
رونالد ریگان
رونالد ویلسون ریگان در ۱۹۱۱ متولد شد. او با امضای قراردادی هفتساله با شرکت فیلمسازی Warner Brothers به عنوان بازیگر به شهرت رسید. در دوران جنگ دوم برای ارتش فیلمهای آموزشی میساخت. با اینکه سابقهی ریاست یک اتحادیهی کارگری را در سابقهاش داشت، در دههی ۱۹۵۰ دیدگاه سیاسیاش را از لیبرال به محافظهکار تغییر داد.
او شروع به ارائهی سخنرانیهای انگیزشی برای صاحبان کسبوکارها کرد تا جایی که در ۱۹۶۴ سخنرانی درخشانی در حمایت از سناتور آمریکایی، بری گلدواتر (Barry Goldwater) انجام داد. او در ۱۹۶۸ نامزدیاش برای عنوان ریاست جمهوری را اعلام کرد و در ۱۹۸۰ به این مقام رسید. او را که قادر بود دیدگاههای سیاسیاش را به روشی که برای مردم خوشایند بود بیان کند، در کنار «تدی روزولت» و «جان اف کندی» به عنوان یکی از کاریزماتیکترین رئیسجمهورهای ایالات متحده میشناسند.
*ما نمیتوانیم به همه کمک کنیم، اما همه میتوانند به دیگری کمک کنند*.
– رونالد ریگان
سر وینستون چرچیل
او که متولد ۱۸۷۴ است بیشتر به عنوان نخست وزیر انگستان در دوران جنگ جهانی دوم شناخته میشود اما مهارتهای ارتباطیاش را در جنگ جهانی اول و به عنوان خبرنگار جنگی کسب کرد. او که سخنران قابلی بود با سخنرانیهای رادیوییاش در دوران بمباران انگلستان توسط آلمان، به مردم برای مقاومت و ایستادگی روحیه میداد.
*همانقدر که ایستادن و سخن گفتن شجاعانه است، در موقع مناسب نشستن و گوش دادن هم نشانهی شجاعت است.*
– وینستون چرچیل
رهبری کاریزماتیک در دنیای کسبوکار
لی لاکوکا
لیدو آنتونی لاکوکا (Lido Anthony Iacocca) در اواخر دههی ۱۹۷۰ از طرف هیئت مدیرهی خودروسازی کرایسلر استخدام شد تا خودروسازی را از ورشکستگی نجات بدهد. لاکوکا با جذبه و کشش جادوییاش کنگره را قانع کرد که اعطای وامی قابلِتوجه را به کرایسلر تأیید کند.
مدیرعامل کرایسلر که تحصیلات عالی نداشت، از کاریزمای طبیعی برخوردار نبود و این استعداد را در خودش خلق و تقویت کرد. یکی از نمونههای بهیادماندنی کاریزمای او، لحن او در بیان این شعار معروفش است: اگر ماشین بهتری پیدا کردید، همون رو بخرید!»
*انگیزه همه چیز است! شما نمیتوانید به جای ۲ نفر باشید اما میتوانید به اندازهی ۲ نفر کار کنید. پس به دیگران انگیزه بدهید تا آنها هم به دیگران انگیزه بدهند.*
– لی لاکوکا
جک ولش
جان فرانسیس ولش (John Francis Welch) در ۱۹۳۵ به دنیا آمد. در کودکی به ورزش علاقه داشت و درسهایی را که از ورزش آموخته بود در طول زندگیاش به کار گرفت. پس از دانشگاه در ۱۹۶۰ برای کار به عنوان مهندس شیمی به جنرال الکتریک (GE) پیوست و پلههای ترقی را چنان طی کرد که در سال ۱۹۸۱ به عنوان جوانترین مدیرعامل تاریخ جنرال الکتریک به این مقام رسید.
به عنوان مدیر عامل و بر خلاف روش رایج، اقدام به ایجاد رابطهی مثبت با کارکنان و مشتریان کرد. او با کارکنان خودمانی بود و آنها همیشه آمادهی سر زدنهای برنامهریزی نشدهی او بودند. با اینکه در کاهش هزینهها و قطع همکاری با کارکنانی که عملکرد خوبی نداشتند تردید نمیکرد، سبک رهبری او حسی از غرور و ارزشمند بودن را در شرکت ایجاد کرده بود.
*افشرهی رقابتپذیری وقتی رها میشود که به دیگران القا کنیم افکارشان مهم و باارزش است، و سپس رهایشان کنیم تا آن را عملی کنند.*
– جک ولش
ویژگیهای رهبر کاریزماتیک
«ایدن کانگر» (Alden Conger) استاد داشنگاه کالیفرنیای جنوبی و «هنری کراویس» (Henry Kravis)، استاد دانشگاه مککنا، ویژگیهای شخصیتی مشترک رهبران کاریزماتیک را شناسایی کردهاند که از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
حساسیت نسبت به محیط پیرامونیشان و نیازهای کارکنان یا پیروانشان
خوشصحبت و رؤیاپرداز
تمایل به پذیرش ریسکهای شخصی
مهارت در بهکارگیری روشهای غیرمعمول
*معرفی انواع شیوه های رهبری و کارکردهای آن
مزیتها و عیبهای رهبری کاریزماتیک
سبک رهبری کاریزماتیک مزیتهای بسیاری دارد. رهبران کاریزماتیک معمولا به دگرگونیهای اجتماعی سرعت میبخشند اما برای سازمانهایی با ساختار، فرایند و طرز کار خشک و انعطافناپذیر مناسب نیستند.
برخی عیبهای رهبری کاریزماتیک
احتمال دارد رهبران به خاطر موفقیتهای پیشین دچار تعصب و غرور بیجا شوند
سازمانهایی که وابسته به رهبری کاریزماتیک هستند ممکن است با بازنشستگی یا قطع همکاری رهبر دچار اختلال شوند
گاهی رهبران کاریزماتیک توجه و حساسیت خود را نسبت به زیردستان و پیروان خود از دست میدهند
رهبران کاریزماتیک ممکن است قادر به درس گرفتن از اشتباهاتی که احاطهشان کرده نباشند
ممکن است رهبران کاریزماتیک با باور به فراتر از قانون بودن دست به خطاهای مالی و اخلاقی بزنند
*برخی از مزیتهای رهبری کاریزماتیک
رهبران کاریزماتیک افراد را به تلاش برای هدفی مشترک تحریک میکنند
رهبران کاریزماتیک باعث تمرکز سازمان بر یک هدف اصلی و هستهای میشوند
در رهبری کاریزماتیک بر درس گرفتن از اشتباهات برای موفقیت در مأموریت تمرکز میشود
سازمانهایی که با سبک کاریزماتیک رهبری میشوند یکپارچه و همبسته هستند زیرا کارکنان آنها هدفی روشن دارند
چرا رهبری کاریزماتیک؟
دنیا به رهبران کاریزماتیک نیاز دارد زیرا آنها برای زندگی و دنیایی بهتر مبارزه میکنند. آنها شجاع و متعهد و آمادهی ایستادگی در برابر کسانی هستند که دید متفاوتی نسبت به اجتماع یا سازمان دارند.
رهبران کاریزماتیک قادرند شکاف بین آنچه سازمان به کارکنان عرضه میکند و نیازها و خواستههای کارکنان از سازمان را تشخیص دهند. آنها چشماندازی خلق میکنند که حامیانشان مشتاقانه آن را میپذیرند و در نتیجه انگیزهی بالایی برای تلاش در راه رسیدن به این هدف مشترک خواهند داشت.
یا اینقدر ظالم بودی که مردم خودت دشمنت شدهاند؛
یا آنقدر ضعیف بودی که دشمنانت مردمت را کنترل میکنند...