آموزش و پرورش در ایران
نویسنده:
ناصر تکمیل همایون
امتیاز دهید
کتاب آموزش و پرورش در ایران از مجموعه کتابهای "از ایران چه میدانم؟" در هشت فصل به بررسی ریشههای آموزش و پرورش در ایران، نهادهای آموزشی عصر باستان، نظام مکتبخانه و سپس مدرسه، تحولات جدید آموزشی در ایران دورۀ صفویه، قاجاریه، عصر مشروطیت، دوران پهلوی و دورۀ جنگ جهانی دوم تا انقلاب اسلامی پرداخته است.
در آموزشهای آن روزگار، کوشش بر این بوده که کودکان را با این گونه موارد آشنا سازند: راستی و درستی، دادگری و خویشتنداری، تحمل سختیها، اعتدال و قناعت، پرهیزگاری، پارسایی، سادگی و دلیری، فرمانبرداری از والدین، سپاسدانی وسپاسگزاری از خوبان و نیکروشان، محبت و مهماننوازی، داد و دهش از روی دانش و بخردی، امانتداری و کوشش در کارها و وظایف محوله در رعایت انتظام و قانون، نوازش جانوران مفید و عنایت ویژه نسبت به طبیعت و چگونگی آن (گیاهان، درختان و رودخانهها...)....به قول گزنفون: «کودکان ]ایرانی[ به مدرسه میروند تا راه عدالت و پرهیزگاری بیاموزند و به شما خواهند گفت که هدف آنها غیر از این نیست و این معنی در نزد ایشان همان اندازه طبیعی است که ما دربارۀ الفبا آموختن خویش حرف میزنیم».
بیشتر
در آموزشهای آن روزگار، کوشش بر این بوده که کودکان را با این گونه موارد آشنا سازند: راستی و درستی، دادگری و خویشتنداری، تحمل سختیها، اعتدال و قناعت، پرهیزگاری، پارسایی، سادگی و دلیری، فرمانبرداری از والدین، سپاسدانی وسپاسگزاری از خوبان و نیکروشان، محبت و مهماننوازی، داد و دهش از روی دانش و بخردی، امانتداری و کوشش در کارها و وظایف محوله در رعایت انتظام و قانون، نوازش جانوران مفید و عنایت ویژه نسبت به طبیعت و چگونگی آن (گیاهان، درختان و رودخانهها...)....به قول گزنفون: «کودکان ]ایرانی[ به مدرسه میروند تا راه عدالت و پرهیزگاری بیاموزند و به شما خواهند گفت که هدف آنها غیر از این نیست و این معنی در نزد ایشان همان اندازه طبیعی است که ما دربارۀ الفبا آموختن خویش حرف میزنیم».
آپلود شده توسط:
Ataman
1397/05/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آموزش و پرورش در ایران
📗ما به «آموزش و پرورش مدنی» در محتوا و« آموزش و پرورش کاربردی» در عمل نیاز داریم.
✍️سید علی محمودی
📌تغییر و اصلاح صفات منفی مردمان به مثبت، کاری به غایت پیچیده و طاقتسوز است. شوربختانه در ایران کوشش هایی که تاکنون در این زمینه به عمل آمده، اکثراً ناکام بوده و با شکست مواجه شده است.
📌اگر به هدفها، برنامهها، کتابهای درسی و روشهای آموزشی و پرورشی در سدۀ اخیر بنگریم، در بهترین حالت، نظام آموزشی ایران اغلب از نظر آموزشی در انتقال حجم عظیم معلومات و از نظر پرورشی در عرضۀ پند و اندرزهایی به دانشآموزان، خلاصه شده است. هنوز در ایران، درک درستی از چیستی، چرایی و چگونگی آموزش و پرورش با هدف تربیت«شهروندان خوب» وجود ندارد. هنوز این موضوع اساسی در ایران در بوتۀ ابهام قرار دارد که آیا هدف آموزش و پرورش«انتقال معلومات» است یا «تغییر رفتار»؟
📌به برنامهها و کتابهای درسی در ایران امروز بنگرید. آیا در آنها میتوان نمونههایی از آموزشِ نظم، وقتشناسی، وفای به عهد، رعایت حقوق شهروندی و پرهیز از قانونگریزی و پنهانکاری را یافت؟ آیا به عنوان نمونه، به دانش آموزان دبستان و دبیرستان آموزش داده می شود که چگونه باید از عرض خیابان عبور کنند؟ چگونه باید نوبت را در مراجعات رعایت کنند؟ چگونه باید در ترافیک، به عنوان راننده و عابر پیاده، رفتار کنند؟ چگونه حق محیط زیست را رعایت کنند؟ با همسایگان خود بهگونه ای رفتار کنند که موجب آزار و رنج آنان نشوند؟ آیا مفهوم«آلودگی صوتی» و ضرورت احتراز از آن، در مدارس تدریس میشود؟ آیا انواع فساد، زمینههای پیدایش آن و راههای پیشگیری از آن در نظام حکومتی و بخش خصوصی، در آموزش و پرورش ما جایگاهی دارد؟
📌آیا مفهومهایی مانند قلمرو سرزمینی، ملی، حقوق شهروندی، ملت- دولت(Nation-State)، امنیت ملی، منافع ملی، توسعۀ پایدار، صلحطلبی، جنگ دفاعی و جنگ تجاوزکارانه، در برنامۀ درسی دبیرستانهای ما به چشم میخورد؟ در نظام آموزشی ما از چنین نگرشها و رویکردهای آموزشی و پرورشی خبری نیست. نظام آموزشی کنونی در ایران، گَرتهبرداری از مکتبخانههای دوران قاجار است.
📌نظام آموزشی را میتوان به دو رویکر بخش کرد. نخست،«نظام آموزشی ایدئولوژیک و حکومت محور»، دوم، «نظام آموزشی مدنی و شهروندمحور». هریک از این دو رویکر، در نظام آموزش و پرورش ملی و رسمی کشورها برگزیده و به اجرا میشوند. رویکرد نخست، اولویت آموزشی و پرورشی را به حفظ نظام سیاسی میدهد، اما رویکرد دوم، نسل آزاداندیش، آگاه از تاریخ و تداوم فکری و فرهنگی، میهندوست، پایبنده به منافع ملی، صلحطلبی و توسعۀ همهجانبه و پایدار تربیت میکند.
📌رویکرد نخست چندان قادر به تحقق هدفهای خود نیست؛ گویی برسر شاخ نشسته و بُن می بُرَد. رویکرد دوم در برنامهریزی، محتوا، روشهای آموزشی و پرورشی نوین و آزادیمحور، موفق و پیروز است. تجربههای ممتد و گسترده در نظامهای آموزشی و پرورشی دموکراسیهای پیشرفته و با ثبات جهان، خردگرایی و کارآمدیِ این روش را اثبات کرده است.
📌مبنای رویکرد دوم در گام نخست، اولویت«مردم و کشور» بر«نظامهای حکومتی» است. فراموش نکنیم که نظامهای حکومتی همگی وابسته به کشورها هستند، نه کشورها وابسته به نظامهای حکومتی. نخست کشوری در جهان وجود دارد مانند ایران که پیشینۀ هزارانساله دارد، سپس نوبت به ضرورت نظم مدنی و تأسیس حکومت از سوی شهروندان میرسد؛ حکومتی مردمساخته که وکیل شهروندان است و باید تابع خواستهها و آراء موکلان خود، یعنی شهروندان باشد. بنابراین کشور و حفظ آن در جایگاه نخست قراردارد و نظامهای حکومتی هریک وابسته به مردم و کشور اند و در پی آن میآیند.
📌ما به «آموزش و پرورش مدنی» در محتوا و« آموزش و پرورش کاربردی» در عمل نیاز داریم. مراد از آموزش و پرورش مدنی در محتوا، ارایۀ این دیدگاه به دانشآموزان و دانشجویان است که شهروندان، همگی، فارغ از نژاد، زبان، فرهنگ، سنت، دین و مذهب، زیر چتری یگانه به نام«میهن»، حق دارند بدون نابرابری و تبعیض، در کشور خود دارای زندگی شرافتمندانه و آبرومندانهای باشند. منظور از آموزش و پرورش کاربردی، کاستن از حجم انتقال معلومات و درپیشگرفتن تغییر رفتار با استفاده از روشهای نوین کاربردی است.
📌پیداست که تغییرات و اصلاحات بنیادین و اصیل در شخصیت، منش و کردار ایرانیان، صرفاً در امر آموزش و پرورش خلاصه نمیشود. بیتردید، تأمین نیازهای پایۀ مردم در امنیت، شغل، معیشت، سرپناه و بهداشت، پیشزمینههای گامنهادن در قلمرو آموزش و پرورشِ نوآئین در راستای تغییر و اصلاح خلق و خو، عادات و رفتارهای منفی ایرانیان است.
❇️ متن کامل:
I
💢ماهنامه کوچه، شمارۀ 38، اسفند ماه 1400
١- مهارت درست لباس پوشیدن
٢- مهارت درست راه رفتن
٣- مهارت خوب حرف زدن
۴- مهارت حرف خوب زدن
۵- مهارت منظم_بودن
۶- مهارت شعر خواندن
٧- مهارت نقاشی کردن
٨- مهارت_نوشتن
٩- مهارت ترانه و دکلمه خواندن
١٠- مهارت بهداشت
١١- مهارت کارتیمی
١٢- مهارت انتقادکردن
١٣- مهارت جرات ورزی و تمرین شجاعت
١۴- مهارت تشخیص درست از نادرست
١۵- مهارت درست غذا خوردن
١۶- مهارت گره زدن
١٧- مهارت کار با قیچی و برش زدن
١٨- مهارت سعی در خوش خط بودن
١٩- مهارت شستن اشیا
٢٠- مهارت_مطالعه
٢١- مهارت مدیریت_زمان
٢٢- مهارت کنترل_خشم
٢٣- مهارت انتقاد_پذیری و تحمل حرف مخالف
٢۴- مهارت پژوهش و تحقیق
٢۵- مهارت تشخیص دوست خوب
٢۶- مهارت بازی کردن
٢٧- مهارت غذا پختن
٢٨- مهارت کار با سوزن
٢٩- مهارت تشکر و سپاسگزاری کردن
٣٠- مهارت خوب توجه کردن
٣١-مهارت_تفکر کردن
٣٢- مهارت تفکر خوب داشتن
٣٣- مهارت دوست خوب پیدا کردن
٣۴- مهارت نگهداری دوست خوب
٣۵- مهارت نگهداری لوازم
٣۶- مهارت انتقادپذیری و نقد شدن
٣٧- مهارت رازدار_بودن
٣٨- مهارت برنامه ریزی کردن
٣٩- مهارت گذشت
۴٠- مهارت صبور_بودن
۴١- مهارت حل مساله
۴٢- مهارت نگهداری گیاه و گل
۴٣- مهارت دقت به پیرامون
۴۴- مهارت صادق بودن
۴۵- مهارت وفادار_بودن
۴۶- مهارت_نوشتن
۴٧- مهارت آینده_نگری
۴٨- مهارت تلاش کردن
۴٩- مهارت نا امید نشدن
۵٠- مهارت هدف داشتن
۵١- مهارت کار با ابزار
۵٢- مهارت کار با کامپیوتر
۵٣- مهارت در فضای مجازی و سایبری
۵۴- مهارت در تصویر ذهنی داشتن
۵۵- مهارت احترام گذاشتن
۵۶- مهارت کم مصرف بودن
۵٧- مهارت بهره گیری از اشیا
۵٨- مهارت مشورت گرفتن
۵٩- مهارت مشورت و همفکری کردن
۶٠-… مهارت ١٢ و مهارت ٣١ و مهارت ۳۶
فراگیری و ارتقای این مهارتهای فردی میتواند آینده بهتری را برای خودمان و فرزندانمان فراهم آورد و سرآمدی_فردی ما را تسهیل نماید.
از کتاب تحول نظام آموزش فنلاند نویسنده مرتضی روغنی
تحلیل محتوای کتاب فارسی اول دبستان سه کشور
کودک ایرانی «اطاعت» یاد می گیرد
کودک آلمانی «پیشرفت»
و کودک چینی «مهرورزی»
علیرضا عابدین (روان شناس) در پژوهشی به بررسی و تحلیل داستانهای کتاب فارسی کلاس اول در ایران و مقایسه آن با داستانهای کتاب زبان کلاس اول در دو کشور شرقی و غربی یعنی چین، به عنوان نماینده فرهنگ جمعگرا و آلمان، به عنوان نماینده فرهنگ فردگرا پرداخته است.
او به این منظور تمامی داستانهای کتاب فارسی اول ابتدایی در ایران، شامل ۵١ داستان منتشر شده در سال ١٣٩١، همچنین ۴۴ داستان از داستانهای کتاب کلاس اول چین و ٢۶ داستان از مجموعه چهار کتاب کلاس اول آلمان را به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب کرده است.
نتایج این پژوهش نشان می دهد
نیازهای «پیروی » و اطاعت در ایران
«پیشرفت » در آلمان
و «مهرورزی » در چین، سه نیاز اول و اصلی در سه کشور هستند.
نیاز به «پیروی » و اطاعت به دو نوع «تسلیم » و «احترام » تقسیم شده است.
نیاز «مهرورزی » پرتکرارترین نیاز در چین است که به شدت با ساختار جمعگرای شرقی مطابقت دارد.
در مرتبههای بعدی نیاز «فهمیدن » و همچنین نیاز به «ارائه و بیان » در چین قراردارند.
به طور خلاصه میتوان گفت کودک چینی به دنبال آن است که مهر بورزد، بفهمد و بفهماند.
بعد از این سه نیاز که اساسا در ارتباط با دیگران (نیازهای جمعی) معنا پیدا میکنند، نیازهای شخصیتر مثل «پیشرفت » و «بازی » در چین، ظهور میکنند.
این در حالی است که بروز نیازها در آلمان درست وارونه چین است.
در آلمان نیاز به «پیشرفت »، «بازی» و «شناخت » که نیازهای فردی و معطوف به خود هستند، در درجه اول قرار دارند و بعد از آنها نیاز «پیوندجویی » ظهور می کند.
بنابراین کودک ایرانی میآموزد طلبکننده و گیرنده (مصرف کننده و تنبل) باشد.
کودک چینی اما میآموزد دهنده و بخشنده
(تولیدکننده و کارگر) باشد
در حالی که کودک آلمانی اساسا چیزی طلب نمیکند ( استقلال طلب) است.
بر این پایه میتوان نتیجه گرفت کودک ایرانی در کتاب درسی خود یاد میگیرد که مطیع و سربه زیر باشد.
نگاه کودک ایرانی یا به سمت پایین است و یا از پایین به بالا نگاه میکند.
▫️نگاه کودک چینی به اطراف است و یک نگاه دایرهوار دارد.
ولی کودک آلمانی یک حرکت و نگاه رو به جلو و هدفمند دارد.
او به یک نقطه و هدف چشم می دوزد و تنها برای رسیدن به آن در یک خط سیر مشخص می کوشد و در نهایت هم موفق است.
هر چیزی که الان هستیم ، به خاطر آموزشی است که در دوران ابتدایی دیدیم ...