سلولهای دربسته
نویسنده:
بهرام حیدری
امتیاز دهید
✔از متن کتاب:
...این عُصارههای پَلَشتِ دورههای خواری و بیارجیِ انسان است که به صورتِ حکم همان دورهها، در مددِ شرایطی-خصوصاً با مددِ آخوندی در تبعیدِ ارتجاعِ سیاهِ خود و باز خصوصاً با مددِ حضورِ همیشگیِ کاخ سفیدِ غارتگرِ شخصیّتِ انسان و غارتگرِ ثروتِ سرزمینها-توانسته است سرنوشتِ ساری و جاریِ ایرانِ متمدّن ششهزارساله شود. خارج از حوزۀ این جریان، هیچ مکانی برای مخالفین جز به شکَلِ منزلگاهِ سلّولهای گورمانندِ زندانها و سلّولهای زیرزمینیِ گورها بر جای نمانده است. بیانیّۀ این جریان-یعنی بیانیّه قرآن- بیش از همیشۀ تاریخِ تقریباً هزار و چهارصدساله و حتی بیش از صدرِ اسلام موجودیّت و قوت یافته است و هر آیهای در همراهیِ همۀ امکانات جدید در روزگار نو مشغولِ انجام وظیفهایست: کاردِ قطعِ دست و پا میشود، طنابدار میشود، گلولههای سلاح میشود، شلاق میشود، آتشِ جهنّم میشود، جریانِ شامورتیبازی میشود و روز را در پردۀ شب و شب را در پردۀ روز غیب میکند و ادّعای معجزۀ پیدایشِ همان روز و شب به عنوانِ نعمتی به بندگان میشود، دروغِ نورّ ماه میشود و خورشیدِ بیتکان را به رقاصی به دَورِ زمین در میآوَرَد، باز آتشِ جهنم میشود تا این بار به «حکمتِ خداوندی»، پوستِ تازه روئیدهای بر بدن برای سوزاندنِ مجدّد و شکنجۀ مجدّد در اختیار شعلههایش قرار گیرد، ثبتِ ازلی تاریخِ مرگِ هر کسی در «لوحِ قضای الهی» میشود، گمراهیِ از ازل مقرّر شدۀ «آدمِ گمراه» و هدایتِ از ازل مقرّر شدۀ «آدمِ مُومنِ مخلص» میشود، حکمِ قطعِ دست زن و مردِ فقیر و گرسنه میشود که از سرِ ناچاری دست به دزدی زدهاند(همان زنان و مردانی که «خودِ خداوند» از روزِ ازل به فقرشان حکم داده بوده است و در روزِ آخرت هم حکم به عذاب ابدیشان میدهد!)، حکمِ کینه و دشمنی و نفرتِ ابدی بین اَقوام و مذاهب میشود، قضا وَ قَدَرِ بَرده و صاحبِ بَرده میشود تا کفرِ غیرِ قابلِ بخشایشِ امرِ ناممکنِ «برابری» و «عدالت» را حالی کند، جریانِ مسمومیّت و جَهالتِ مطلق میشود، فرض و حکمی میشود که میرسانَد نیمی از جمعیّت -زنان- فقط آفریده شدهاند تا به طورِ نامحدود طعمۀ شهوتِ مردان شوند و به اسارتِ مردان درآیند، ترجیحِ چون و چراناپذیرِ ثروتمند بر فقیر و سرنوشتِ لایتغیّر و گریزناپذیرِ خدمتگزاری و عبودیّتِ فقرا و ضعفا به ثروتمندان و اربابان میشود و در یک صراحت و قطعیّتِ «ندائی آسمانی» که میگوید: «هرچه از نیک و بد به شما رسد همه از جانبِ خداست»، آیۀ نفیِ کامل کار و کوشش و نفیِ کامل تربیت و نفیِ کامل رشدِ شعور و شخصیّتِ آدمیان میشود و بالاخره همۀ آیاتِ حقّانیّتِ آن دیوهای سیاه و ریشوی عباپوش میشوند که مغزهای علیلشان گرفتارِ باورِ بهشت و دوزخ و تقدیر، شمشیرهای هلالیشکل به دستشان، تا بُردِ هزاران و هزاران کیلومتر را دچارِ وحشت و قتل و غارت و ویرانی و تجاوز و اسارت میکنند و خود را «آقا» و مردمان را «بَردگان و بندگانِ» کمارجتر از گاو و گوسفند و سگ به حساب میگذارند....
بیشتر
...این عُصارههای پَلَشتِ دورههای خواری و بیارجیِ انسان است که به صورتِ حکم همان دورهها، در مددِ شرایطی-خصوصاً با مددِ آخوندی در تبعیدِ ارتجاعِ سیاهِ خود و باز خصوصاً با مددِ حضورِ همیشگیِ کاخ سفیدِ غارتگرِ شخصیّتِ انسان و غارتگرِ ثروتِ سرزمینها-توانسته است سرنوشتِ ساری و جاریِ ایرانِ متمدّن ششهزارساله شود. خارج از حوزۀ این جریان، هیچ مکانی برای مخالفین جز به شکَلِ منزلگاهِ سلّولهای گورمانندِ زندانها و سلّولهای زیرزمینیِ گورها بر جای نمانده است. بیانیّۀ این جریان-یعنی بیانیّه قرآن- بیش از همیشۀ تاریخِ تقریباً هزار و چهارصدساله و حتی بیش از صدرِ اسلام موجودیّت و قوت یافته است و هر آیهای در همراهیِ همۀ امکانات جدید در روزگار نو مشغولِ انجام وظیفهایست: کاردِ قطعِ دست و پا میشود، طنابدار میشود، گلولههای سلاح میشود، شلاق میشود، آتشِ جهنّم میشود، جریانِ شامورتیبازی میشود و روز را در پردۀ شب و شب را در پردۀ روز غیب میکند و ادّعای معجزۀ پیدایشِ همان روز و شب به عنوانِ نعمتی به بندگان میشود، دروغِ نورّ ماه میشود و خورشیدِ بیتکان را به رقاصی به دَورِ زمین در میآوَرَد، باز آتشِ جهنم میشود تا این بار به «حکمتِ خداوندی»، پوستِ تازه روئیدهای بر بدن برای سوزاندنِ مجدّد و شکنجۀ مجدّد در اختیار شعلههایش قرار گیرد، ثبتِ ازلی تاریخِ مرگِ هر کسی در «لوحِ قضای الهی» میشود، گمراهیِ از ازل مقرّر شدۀ «آدمِ گمراه» و هدایتِ از ازل مقرّر شدۀ «آدمِ مُومنِ مخلص» میشود، حکمِ قطعِ دست زن و مردِ فقیر و گرسنه میشود که از سرِ ناچاری دست به دزدی زدهاند(همان زنان و مردانی که «خودِ خداوند» از روزِ ازل به فقرشان حکم داده بوده است و در روزِ آخرت هم حکم به عذاب ابدیشان میدهد!)، حکمِ کینه و دشمنی و نفرتِ ابدی بین اَقوام و مذاهب میشود، قضا وَ قَدَرِ بَرده و صاحبِ بَرده میشود تا کفرِ غیرِ قابلِ بخشایشِ امرِ ناممکنِ «برابری» و «عدالت» را حالی کند، جریانِ مسمومیّت و جَهالتِ مطلق میشود، فرض و حکمی میشود که میرسانَد نیمی از جمعیّت -زنان- فقط آفریده شدهاند تا به طورِ نامحدود طعمۀ شهوتِ مردان شوند و به اسارتِ مردان درآیند، ترجیحِ چون و چراناپذیرِ ثروتمند بر فقیر و سرنوشتِ لایتغیّر و گریزناپذیرِ خدمتگزاری و عبودیّتِ فقرا و ضعفا به ثروتمندان و اربابان میشود و در یک صراحت و قطعیّتِ «ندائی آسمانی» که میگوید: «هرچه از نیک و بد به شما رسد همه از جانبِ خداست»، آیۀ نفیِ کامل کار و کوشش و نفیِ کامل تربیت و نفیِ کامل رشدِ شعور و شخصیّتِ آدمیان میشود و بالاخره همۀ آیاتِ حقّانیّتِ آن دیوهای سیاه و ریشوی عباپوش میشوند که مغزهای علیلشان گرفتارِ باورِ بهشت و دوزخ و تقدیر، شمشیرهای هلالیشکل به دستشان، تا بُردِ هزاران و هزاران کیلومتر را دچارِ وحشت و قتل و غارت و ویرانی و تجاوز و اسارت میکنند و خود را «آقا» و مردمان را «بَردگان و بندگانِ» کمارجتر از گاو و گوسفند و سگ به حساب میگذارند....
آپلود شده توسط:
amirezati
1397/04/09
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سلولهای دربسته