قلعه مرگ - جلد 2
نویسنده:
امیر عشیری
امتیاز دهید
✔از متن کتاب:
قلعه در سکوت وحشت زایی فرو رفته بود. وقتی آنها به مقابل در آهنی دهلیز رسیدند، حسینقلی خان گفت:
- حالا رئیس نگهبانان باید نشان بدهد که تا چه حد به جان خود علاقمند است.
رئیس نگهبانان نظری به اروج و جیحون که در طرفینش ایستاده بودند، انداخت. چند لحظه به فکر فرو رفت. مثل این بود که مردد است و از گفتن رمز وحشت دارد.
حسینقلی خان به تندی گفت:
- چرا سکوت کرده ای؟ آنهایی که کشته شده اند، هنوز اجسادشان پشت در قلعه افتاده است.
پریخان با لحنی تهدید آمیز گفت:
- مثل این است که باید او را کیفر بدهیم.
رئیس نگهبانان از شنیدن این کلام لرزید. مهر خاموشی از لب برداشت و با لکنت گفت:
- نه، دست نگه دارید. هم اکنون در برویتان باز خواهد شد.
وی سپس جلو رفت و با پشت دو انگشت، چهار ضربه به در زد.
همه چشم بدو دوختند...
بیشتر
قلعه در سکوت وحشت زایی فرو رفته بود. وقتی آنها به مقابل در آهنی دهلیز رسیدند، حسینقلی خان گفت:
- حالا رئیس نگهبانان باید نشان بدهد که تا چه حد به جان خود علاقمند است.
رئیس نگهبانان نظری به اروج و جیحون که در طرفینش ایستاده بودند، انداخت. چند لحظه به فکر فرو رفت. مثل این بود که مردد است و از گفتن رمز وحشت دارد.
حسینقلی خان به تندی گفت:
- چرا سکوت کرده ای؟ آنهایی که کشته شده اند، هنوز اجسادشان پشت در قلعه افتاده است.
پریخان با لحنی تهدید آمیز گفت:
- مثل این است که باید او را کیفر بدهیم.
رئیس نگهبانان از شنیدن این کلام لرزید. مهر خاموشی از لب برداشت و با لکنت گفت:
- نه، دست نگه دارید. هم اکنون در برویتان باز خواهد شد.
وی سپس جلو رفت و با پشت دو انگشت، چهار ضربه به در زد.
همه چشم بدو دوختند...
آپلود شده توسط:
morad850
1397/01/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قلعه مرگ - جلد 2
لطفا کتاب شب زنده داران رو هم برای دانلود بزارید. من قصر سیاه رو خوندم که داستانش قبل از شب زنده داران هستش
منتظر بقیه کتاب های امیر عشیری هستیم
:x:x:x:x:x:x:x