فرهنگ تاریخ معاصر
نویسنده:
آلن دابلیو پالمر
مترجم:
عباسقلی غفاری فرد
امتیاز دهید
این فرهنگ به عنوان ماخذی همراه برای دلبستگان تاریخ معاصر جهان، به ویژه در میانه سال های 1789 و 1945 است.
تقسیمات کرونولوژیکی به بدترین وجهی، و به طور دلبخواهی به گذشته می پردازد و در کشوری که کهن ترین دانشگاه آن، بررسی تاریخ معاصر را از روزگار اشغال رومی ها آغاز می کند، شاید این نقطه آغاز، تاخیری بیش از حد به شمار آید.
حتی اگر، سال ویژه ای برگزیده شود، آن سال 1789 خواهد بود.
در 30 آوریل 1789 واشنگتن، نخستین ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا را آغاز کرد و در 5 مه مجلس مقننه در ورسای منعقد شد.
از پیشگفتار مترجم:
منابع تاریخ عمومى جهان و اروپا به زبان فارسى نه تنها کافى نیست، بلکه مىتوان گفت تا اندازهاى ناچیز هم هست. در زمینه تألیف، شمار کتابهاى نوشته شده به زبان فارسى بسیار کم است و آن دسته از کتبى که بتوان آنها را معتبر تلقى کرد، شاید از تعداد انگشتان دست بیشتر نباشد. منابع تاریخى جهان و، به ویژه اروپا، به زبانهاى خارجى بسیار زیاد است و براى هر برهه از تاریخ و هر سرزمینى، انبوهى از تألیفات وجود دارد. به باور من، ضعف عمده ما در تألیف، پژوهش و بررسى تاریخ جهان و اروپا، همان ناچیز بودن منابع به زبان فارسى است. حتى بسیارى از مترجمان حرفهاى نمىتوانند از منابع خارجى به همان راحتى که از منابع فارسى سود مىجویند، بهره ببرند. بدیهى است که خود نگارنده ــ که صد البته نه یک مترجم حرفهاى، بلکه مترجمى مبتدى است ــ با همان مشکل روبروست. تا چند دهه پیش، ترجمه از زبانهاى مختلف انگلیسى، فرانسوى، آلمانى، روسى و… تا اندازهاى چشمگیر بود. اگرچه این ترجمهها بیشتر در زمینه تاریخ ایران انجام مىگرفت، اما در رابطه با تاریخ جهان و اروپا نیز آثار خوبى ترجمه شد.[2]متأسفانه دیگر آن شور و شوق ــ حداقل از دید نگارنده ــ به چشم نمىخورد و ترجمهها در زمینه تاریخى، به ویژه از زبانهاى فرانسوى و آلمانى و روسى دیگر انجام نمىگیرد. بیشتر ترجمهها به زبان انگلیسى و در رابطه با تاریخ ایران است. به نظر مىرسد براى پویا ساختن مطالعه و بررسى تاریخ جهان و اروپا ــ که براى شناخت جهان، شدیدآ به آن نیازمندیم ــ باید فعالیتى اساسى انجام گیرد. به باور من، حتى باید گرایش ویژهاى در دانشگاه، در کنار دروس تاریخ، با عنوان «شیوه ترجمه متون تاریخى» شکل بگیرد تا مترجمان آگاه و حرفهاى تربیت شوند. هر چه با تاریخ جهان کمتر آشنا باشیم، به همان نسبت شناخت ما از تاریخ جهان اندک خواهد بود و این به سود مردم ایران نیست؛ چه در سده بیست و یکم، به تعبیرى جهان وارد دهکده جهانى شده و براى زندگى در این دهکده، پیش از هر چیز، شناخت لازم است و کسانى پیروزمندتر هستند که شناخت بهترى داشته باشند. آیا پذیرفتنى است که انبوهى «خاورشناس» وجود داشته باشند، اما، حتى یک «باخترشناس» سراغ نداشته باشیم؛ نه تنها باخترشناس حتى همسایهشناس نیز تربیت نشود؟!...
بیشتر
تقسیمات کرونولوژیکی به بدترین وجهی، و به طور دلبخواهی به گذشته می پردازد و در کشوری که کهن ترین دانشگاه آن، بررسی تاریخ معاصر را از روزگار اشغال رومی ها آغاز می کند، شاید این نقطه آغاز، تاخیری بیش از حد به شمار آید.
حتی اگر، سال ویژه ای برگزیده شود، آن سال 1789 خواهد بود.
در 30 آوریل 1789 واشنگتن، نخستین ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا را آغاز کرد و در 5 مه مجلس مقننه در ورسای منعقد شد.
از پیشگفتار مترجم:
منابع تاریخ عمومى جهان و اروپا به زبان فارسى نه تنها کافى نیست، بلکه مىتوان گفت تا اندازهاى ناچیز هم هست. در زمینه تألیف، شمار کتابهاى نوشته شده به زبان فارسى بسیار کم است و آن دسته از کتبى که بتوان آنها را معتبر تلقى کرد، شاید از تعداد انگشتان دست بیشتر نباشد. منابع تاریخى جهان و، به ویژه اروپا، به زبانهاى خارجى بسیار زیاد است و براى هر برهه از تاریخ و هر سرزمینى، انبوهى از تألیفات وجود دارد. به باور من، ضعف عمده ما در تألیف، پژوهش و بررسى تاریخ جهان و اروپا، همان ناچیز بودن منابع به زبان فارسى است. حتى بسیارى از مترجمان حرفهاى نمىتوانند از منابع خارجى به همان راحتى که از منابع فارسى سود مىجویند، بهره ببرند. بدیهى است که خود نگارنده ــ که صد البته نه یک مترجم حرفهاى، بلکه مترجمى مبتدى است ــ با همان مشکل روبروست. تا چند دهه پیش، ترجمه از زبانهاى مختلف انگلیسى، فرانسوى، آلمانى، روسى و… تا اندازهاى چشمگیر بود. اگرچه این ترجمهها بیشتر در زمینه تاریخ ایران انجام مىگرفت، اما در رابطه با تاریخ جهان و اروپا نیز آثار خوبى ترجمه شد.[2]متأسفانه دیگر آن شور و شوق ــ حداقل از دید نگارنده ــ به چشم نمىخورد و ترجمهها در زمینه تاریخى، به ویژه از زبانهاى فرانسوى و آلمانى و روسى دیگر انجام نمىگیرد. بیشتر ترجمهها به زبان انگلیسى و در رابطه با تاریخ ایران است. به نظر مىرسد براى پویا ساختن مطالعه و بررسى تاریخ جهان و اروپا ــ که براى شناخت جهان، شدیدآ به آن نیازمندیم ــ باید فعالیتى اساسى انجام گیرد. به باور من، حتى باید گرایش ویژهاى در دانشگاه، در کنار دروس تاریخ، با عنوان «شیوه ترجمه متون تاریخى» شکل بگیرد تا مترجمان آگاه و حرفهاى تربیت شوند. هر چه با تاریخ جهان کمتر آشنا باشیم، به همان نسبت شناخت ما از تاریخ جهان اندک خواهد بود و این به سود مردم ایران نیست؛ چه در سده بیست و یکم، به تعبیرى جهان وارد دهکده جهانى شده و براى زندگى در این دهکده، پیش از هر چیز، شناخت لازم است و کسانى پیروزمندتر هستند که شناخت بهترى داشته باشند. آیا پذیرفتنى است که انبوهى «خاورشناس» وجود داشته باشند، اما، حتى یک «باخترشناس» سراغ نداشته باشیم؛ نه تنها باخترشناس حتى همسایهشناس نیز تربیت نشود؟!...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرهنگ تاریخ معاصر