تاریخ و ساختار نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا
نویسنده:
بهنام محمد پناه
امتیاز دهید
از پيشگفتار کتاب:
تاريخ کشور آمريکا به کمتر از چهارصد سال باز ميگردد، کما اينکه روز استقلال رسمي آمريکا در سال ۱۷۷۶ است، اما خود سرزمين آمريکا در جایگاه زيستگاهی بشري قدمت بسيار بيشتري دارد. نخستين انسانهايي که به قارة آمريکا رسيدند، بخشي از مردماني بودند که به آرامي از آفريقا گذشته و به قارههاي ديگر مهاجرت کرده بودند. حدود يکصد هزار سال پيش، پارهاي از اين مردمان، ابتدا به آسيا مهاجرت کردند و سرانجام در حدود چهارده هزار سال پيش، از شرق آسيا و از راه تنگة برينگ (که آن زمان پوشيده از برف و يخ بود) وارد قارة آمريکا شدند. از اين نخستين آمريکاييان، سنگنگارهها، گورستانها و برخي اشياء ديگر به جا مانده است.
بوميان و سرخپوستان به تدريج به درجات مختلف تکامل اجتماعي و فرهنگي رسيدند که نتيجة آن پديد آمدن تمدنهايي بود که در اوج شکوفايي به عاليترين مدارج تمدن باستاني نايل شدند. اين تمدنها مايا، تولتک، آزتک و اينکا نام داشتند. اگرچه گفته ميشود مردمان شمال اروپا مانند وايکينگها، بارها به سواحل شرقي آمريکا رفته بودند، ولي موج مهاجرت اروپاييها، پس از کشف اين قاره بهدست کريستف کلمب آغاز شد. نام آمريکا به احتمال زياد از نام دريانورد ايتاليايي آمريکو وسپوچي گرفته شده است. اين دريانورد، سفرهاي اکتشافي خود را در قاره جديد از برزيل کنوني شروع و در نقشهبرداري از سواحل شرقي قاره نقش مهمي ايفا کرد.
در خلال قرن هفدهم ميلادي، به تدريج گروههاي ديگري از اروپاييان به قارة جديد آمده، در آنجا زندگي تازهاي را شروع کردند. اسپانياييها در منطقه فلوريداي امروز ساکن شدند. بريتانياييها شهر جيمز تاون در ويرجينياي امروز را آباد کردند، هلنديها نيو آمستردام را ساختند که اکنون نيويورک خوانده ميشود و فرانسويها نيز در ايالت جنوبي لوييزيانا و اطراف رودخانة ميسيسيپي ساکن شدند.
مناطق مختلف شرقي آمريکا چند بار بين قدرتهاي بزرگ اروپايي دست به دست شد. مهاجران بريتانيايي در بخشهاي زيادي از سرزمين جديد مستقر شدند و آن را به شکل مستعمرات بريتانيايي اداره ميکردند. نبردهايي نيز بين مهاجران اروپايي و مردمان بومي آمريکا بر سر مالکيت زمين در گرفت. قسمت بزرگي از سرزمينهاي شرقي قاره آمريکا مستعمرة بريتانيا بود و تجار بريتانيايي با استفاده از نيروي کار رايگان بردگان آفريقايي سيستم تجاري بسيار پرسود و بيسابقهاي ايجاد کردند.
بیشتر
تاريخ کشور آمريکا به کمتر از چهارصد سال باز ميگردد، کما اينکه روز استقلال رسمي آمريکا در سال ۱۷۷۶ است، اما خود سرزمين آمريکا در جایگاه زيستگاهی بشري قدمت بسيار بيشتري دارد. نخستين انسانهايي که به قارة آمريکا رسيدند، بخشي از مردماني بودند که به آرامي از آفريقا گذشته و به قارههاي ديگر مهاجرت کرده بودند. حدود يکصد هزار سال پيش، پارهاي از اين مردمان، ابتدا به آسيا مهاجرت کردند و سرانجام در حدود چهارده هزار سال پيش، از شرق آسيا و از راه تنگة برينگ (که آن زمان پوشيده از برف و يخ بود) وارد قارة آمريکا شدند. از اين نخستين آمريکاييان، سنگنگارهها، گورستانها و برخي اشياء ديگر به جا مانده است.
بوميان و سرخپوستان به تدريج به درجات مختلف تکامل اجتماعي و فرهنگي رسيدند که نتيجة آن پديد آمدن تمدنهايي بود که در اوج شکوفايي به عاليترين مدارج تمدن باستاني نايل شدند. اين تمدنها مايا، تولتک، آزتک و اينکا نام داشتند. اگرچه گفته ميشود مردمان شمال اروپا مانند وايکينگها، بارها به سواحل شرقي آمريکا رفته بودند، ولي موج مهاجرت اروپاييها، پس از کشف اين قاره بهدست کريستف کلمب آغاز شد. نام آمريکا به احتمال زياد از نام دريانورد ايتاليايي آمريکو وسپوچي گرفته شده است. اين دريانورد، سفرهاي اکتشافي خود را در قاره جديد از برزيل کنوني شروع و در نقشهبرداري از سواحل شرقي قاره نقش مهمي ايفا کرد.
در خلال قرن هفدهم ميلادي، به تدريج گروههاي ديگري از اروپاييان به قارة جديد آمده، در آنجا زندگي تازهاي را شروع کردند. اسپانياييها در منطقه فلوريداي امروز ساکن شدند. بريتانياييها شهر جيمز تاون در ويرجينياي امروز را آباد کردند، هلنديها نيو آمستردام را ساختند که اکنون نيويورک خوانده ميشود و فرانسويها نيز در ايالت جنوبي لوييزيانا و اطراف رودخانة ميسيسيپي ساکن شدند.
مناطق مختلف شرقي آمريکا چند بار بين قدرتهاي بزرگ اروپايي دست به دست شد. مهاجران بريتانيايي در بخشهاي زيادي از سرزمين جديد مستقر شدند و آن را به شکل مستعمرات بريتانيايي اداره ميکردند. نبردهايي نيز بين مهاجران اروپايي و مردمان بومي آمريکا بر سر مالکيت زمين در گرفت. قسمت بزرگي از سرزمينهاي شرقي قاره آمريکا مستعمرة بريتانيا بود و تجار بريتانيايي با استفاده از نيروي کار رايگان بردگان آفريقايي سيستم تجاري بسيار پرسود و بيسابقهاي ايجاد کردند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ و ساختار نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا
آبراهام لینکلن
*تمام دین من*
وقتی نیکی میکنم احساس شادمانی دارم،
هنگامی که بدی میکنم حس شرمساری،
این تمام دین من است...!
آبراهام_لینکلن
🔹 آبراهام_لینکلن، بدین جهت مشهور است که به تاریخ بردهداری در آمریکا خاتمه داد و ایالات متحده آمریکا را با نظارت بر مسائل مربوط به جنگ در دوران جنگ داخلی آمریکا پابرجا نگه داشت. زمانی بنجامین_وید، سناتور ایالت اوهایوی آمریکا گفته بود:
" هیچ دو ملتی در جهان، به اندازه دو ملتی که در جمهوری ما زندگی میکنند، این چنین نسبت بهم حس کینه و عداوت ندارند ".
دو ملت مورد اشاره او، مردمان ایالات جنوبی و شمالی آمریکا، در آستانه وقوع جنگهای داخلی آمریکا، موسوم به جنگهای_انفصال بودند.... در دهه ۱۸۵۰، بسیارى از شمالى ها بر این اعتقاد بودند که اگر به برده_دارى مهلت گسترش و بسط داده نشود، بالاخره کم شده و از بین خواهد رفت؛ اما نظر جنوبى ها بر این بود که به تمامی مناطق حق امتیاز برده دارى داده شود. در سال ۱۸۵۴، موضوع قدیمى برده دارى در مناطق مجددا به سطح آمد و منازعه تلخ و تلختر شد. منطقه اى که اکنون شامل کانزاس و نبراسکا میشد، بسرعت پراز سکنه شد و فشار جهت تشکیل دولتهاى منطقه اى و سپس ایالتی افزوده میشد. تحت مفاد مصالحه ۱۸۲۰ میسورى، تمامى منطقه به برده دارى بسته شده بود. مصالحه ۱۸۵۰، ناخواسته این سوال را مجددا گشود. عناصر برده دار حکمفرما در میسورى، مخالف این بودند که ایالت کانزاس یک منطقه آزاد اعلام شود، چون ایالت آنها، سه ایالت آزاد در دور و بر خود خواهد داشت (ایلى نویز، آیوا و کانزاس). ترس آنها از این بود که تحت فشار، ایالت آنها نیز آزاد اعلام شود.
🔹در این موقع استیون_داگلاس، سناتور دموکرات از ایلى نویز، با لایحه پیشنهادى خود بنام قانون کانزاس_نبراسکا، تمامی پشتیبانان خاک آزاد را خشمگین ساخت. داگلاس استدلال میکرد که مصالحه ۱۸۵۰، جایگزین قانون مصالحه میسورى شده است. این مصالحه تصمیم در مورد برده دارى را در یوتا و نیومکزیکو به خود آنها واگذار کرده بود. نقشه او تشکیل دو منطقه کانزاس و نبراسکا را ایجاب میکرد و به اهالى اجازه میداد که برده به آنجا ببرند. اهالى این دو ایالت سپس خود تعیین میکنند که آیا به عنوان ایالت هاى آزاد یا برده_دار وارد یونیون شوند...
🔹در انتخابات ریاست جمهورى ۱۸۶۰، حزب جمهوریخواه، آبراهام_لینکلن را به عنوان نامزد انتخاباتى حزب برگزید. وقتى رهبران آن اعلام کردند که برده دارى دیگر نمیبایست گسترش پیدا کند...؛ دموکرات ها متحد نبودند. جنوبى ها از حزب جدا شده و معاونت ریاست جمهورى جان_برکنریج" از کنتاکى را براى ریاست جمهورى انتخاب نمودند. استیون_داگلاس نماینده دموکرات هاى شمالى بود. ویگهاى افراطى از ایالات سر مرز، حزب اتحاد قانون اساسى را تشکیل داده و جان_بل از تنسى را انتخاب نمودند.
🔹لینکلن و داگلاس در شمال، و برکنریج و بل در جنوب، به مبارزه انتخاباتى پرداختند... لینکلن با ۳۹ درصد، آرای عمومی را برد. انتخاب لینکلن، انفصال و جدایى کارولیناى جنوبى را از یونیون یک امر مسلم نمود. کشور مدتها بود که منتظر رویدادى بود تا جنوب را علیه نیروهاى ضد برده دارى متحد سازد. به محض آنکه نتایج قطعى انتخابات اعلام شد، یک کنوانسیون کارولیناى جنوبى ویژه اعلام داشت که " یونیون موجود بین کارولیناى جنوبى و مابقى ایالات تحت نام "ایالات_متحده_آمریکا" بدینوسیله منحل اعلام میشود ". تا روز اول فوریه ۱۸۶۱، شش ایالت دیگر جدا شدند. روز ۷ فوریه، هفت ایالت یک قانون اساسى شرطى را به نام ایالات_کنفدرات_آمریکا پذیرفتند. مابقى ایالات جنوبى، هنوز در یونیون باقى ماندند...
🔹کمتر از یک ماه بعد در روز ۴ مارس ۱۸۶۱، آبراهام لینکلن، به عنوان رئیس جمهور آمریکا قسم یاد کرد. در سخنرانى گشایش خود، او از به رسمیت شناختن این " تجزیه_طلبى " خوددارى کرد و آنرا از لحاظ قانونى مردود شمرد. سخنرانى او با تقاضاى تشکیل مجدد روابط بین یونیون و پایان یافتن برده داری، پایان یافت. ولى جنوب گوش خود را بست و در روز ۱۲ آوریل، در فورت سامتر در بندر چارلستون، کارولیناى جنوبى، آتش بسوى سربازان فدرال گشوده شد. جنگى آغاز شد که درآن بیشتر از هرجنگ دیگر قبل و بعد از آن آمریکائیان جان خود را از دست دادند...
🔹در ۱۴ آوریل ۱۸۶۵، لینکلن، پس از چهار سال جنگ داخلی آمریکا، به اتفاق همسر و یک زوج جوان، در یک نمایش در تئاتر_فورد شرکت نمود. او در تماشاخانه فورد، در مرکز شهر واشنگتن هدف گلوله " جان_ویلکس_بوث" یک بازیگر ۲۶ ساله تئاتر و از هواداران جنوبی ها، قرارگرفت و چند ساعت بعد درگذشت. جان_بوث پس از تیراندازی به لینکلن، فریاد زد:
" جنوب انتقام گرفت ".
🔹 سیزده روز بعد بوث، در منطقه پورت رویال ویرجینیا در درگیری با سواره نظام کشته و همدستش دستگیر شد.
📚 تاریخ ایالات متحده آمریکا
✒ انتشارات وزارت امور خارجه آمریکا
🆔 @ketab_mamnouee
به بهانه هم گروهی شدن با برادران مکتبی امریکایی