زن در ریگ روان
نویسنده:
کوبو آبه
مترجم:
مهدی غبرایی
امتیاز دهید
✔️ زن در ریگ روان درباره مردی به نام جومپی است که در تعطیلات آخر هفته به واسطه علایق حشره شناسی اش به جایی در ساحل دریا می رود. او به دنبال حشره تازه ای می گردد که نام خودش را روی آن بگذارد و برای ابد جادوانه شود. بعد از گشت و گذار در بخشی از ساحل به دهکده ای می رسد و در گفتگو با پیرمردی از اهالی ده تصمیم می گیرد که شب را در آنجا بگذراند. اما بخشی از ده ساختاری عجیب دارد گودال عمیقی که در انتهای آن کلبه ای قرار گرفته است. او را به یکی از این گودال ها هدایت می کنند که در آنجا زنی زندگی می کند. فردای آن روز متوجه می شود که خلاصی از این گودال ممکن نیست چون گودال از شن های روان پر شده است. آنها در این گودال زندانی می شوند. شب ها تا صبح باید شن های اضافی را جمع کنند و در زنبیل بریزند تا افرادی که در بالا هستند آنها را بالا بکشند. اگر یک روز این کار را انجام ندهند، کلبه روی سرشان خراب می شود و آنها در آن زنده زنده دفن می شوند. از طرف دیگر این گودال ها خود مانعی است بر سر طوفان های شن و از سایر ده محافظت می کند. برای همین مردم ده مراقب هستند که آنها کارشان را به درستی انجام دهند و فرار نکنند. این داستان روایتی است از تلاش به نظر بیهوده مرد برای فرار از این موقعیت.
این رمان اسطوره سیزیف را به یاد می آورد و کنایه از نفرین خدایان و درد زیستن و تلاش عبث انسان در برابر زندگی و مرگ است.
از متن کتاب:
« بهترین راه این بود که ده را دور بزند و بگریزد و اصلا از آن نگذرد. اما دیواره غربی را دماغه ای نسبتا شیبدار بسته بود که گرچه ارتفاع زیادی نداشت، انگار صخره پر شیبی شده بود که موج ها از ازل آن را فرسوده اند. هر چند جای پاهایی بود که دهاتی ها موقع گرد آوری هیزم از آنها استفاده می کردند، اما خاربته ها راهشان را بسته بود و تعیین جایشان مشکل بود. وانگهی کار نسنجیده ای بود که با سوال پیک کردن سوء ظن زن را برانگیزد. »
بیشتر
این رمان اسطوره سیزیف را به یاد می آورد و کنایه از نفرین خدایان و درد زیستن و تلاش عبث انسان در برابر زندگی و مرگ است.
از متن کتاب:
« بهترین راه این بود که ده را دور بزند و بگریزد و اصلا از آن نگذرد. اما دیواره غربی را دماغه ای نسبتا شیبدار بسته بود که گرچه ارتفاع زیادی نداشت، انگار صخره پر شیبی شده بود که موج ها از ازل آن را فرسوده اند. هر چند جای پاهایی بود که دهاتی ها موقع گرد آوری هیزم از آنها استفاده می کردند، اما خاربته ها راهشان را بسته بود و تعیین جایشان مشکل بود. وانگهی کار نسنجیده ای بود که با سوال پیک کردن سوء ظن زن را برانگیزد. »
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زن در ریگ روان
ممنون