زرتشت باستانی و فلسفه او
نویسنده:
عبدالمحمدخان ایرانی
امتیاز دهید
کتاب «زرتشت باستانی و فلسفه او» پژوهش «عبدالمحمد خان ایرانی» در سال 1339 قمری هجری برابر با 1920 میلادی در کشور مصر به گونه خوشنویسی (دست نوشته) به طبع رسید و به شاهنشاه پهلوی اول تقدیم شد. پیش از این، کتابهایی دیگر به این نامها نگاشته بوده است: پیدایش خط و خطاطان، امان التواریخ (تاریخ عام)، فواد التواریخ (تاریخ مصر). وی که لقب «مودب السلطان» داشت، مدیر نشریه «چهره نما» بود و در بخشی از خاطراتش نوشته است:
از سی سال پیش بدین طرف که نگارنده در خدمت به ملت ایران اعم از مسلمان، زردشتی، یهودی، ارمنی و غیره همت گماشته ام در صفحات جریده چهره نما هماره سبقت و تجدد را در افراد ایرانی طالب بوده و هستم [...] مثلا بکرات از دسایس روسهای تزاری بر ضد کمپانیهای مستقل جمشیدیان و جهانیان و غیره که تجارت عمده ایران را در دست داشتند... گوشزد نموده و هموطنانم را آگاه ساخته ام.
نویسنده در دیباچه کتاب «زرتشت باستانی و فلسفه او» آورده است: نظرم به احوال و سرگذشت مدهش وخشور پاک و پیغمبر پارسی نژاد، آشو شت زردشت پیامبر پیشین ایرانیان و ایران باستانی افتاد و چنان مرا غرق دریای مزایای فلسفی و حکمت آمیز آن فیلسوف اعظم و پیغمبر اکرم نمود که تا مدتی به حال بهت درافتاده و تاسف بسیار خوردم که چرا در کتب مختلفه پارسی، تالیفی جامع و سِفری لامع که مبنی بر سرائر احوال و حقایق بعثت و شریعت آن برگزیده اهورامزدا باشد، تا به حال به رشته تحریر و تدوین درنیامده... خیلی جای تاسف است که ما ایرانیان نباید از دوره حیاتی پیامبر باستانی خود کاملا واقف باشیم... این است که نگارنده متعهد گشتم که سرگذشت این پیامبر باستانی ایران را به طریق جامع از مصادر موثقه به دست آورده و به انظار عام برسانم... اگر اندکی تعمق کنیم که چنین بزرگواری را که تاریخ حیات و تعلیمات او را بزرگان عالم و مستشرقین و برگزیدگان امم اروپا و امریکا مورد مطالعه خود قرار داده اند، چقدر باعث تاسف و سرزنش است که ابناء (فرزندان) وطنش از تاریخچه کامل او بی اطلاع باشند. پس هر ایرانی غیوری راست که از سرگذشت پیامبر باستانی خود به هر نحوی شده اطلاع کامل حاصل نموده و تعلیمات او را مورد مطالعه قرار دهد.
اثر یاد شده که به شیوه ای دانشگاهی (آکادمیک) و به پارسی شیرین نگاشته شده، دارای تصاویر، فهرست مطالب و نیز نام یاب بوده و نگرشهایی فراگیر دارد به: زبان و الفبای اوستایی، زندگینامه زرتشت، آیین و آداب زرتشتی، جهانبینی مزدایی، پارسیان هند. نویسنده تا آنجا که توانسته، بدون تنگ نگری، به دیدگاه های گوناگون پژوهشگران اشاره کرده است؛ مانند زمان و زادگاه زرتشت. این کتاب گرچه به دور از برخی اشتباهات نیست اما هنوز نزدیک به یک سده پس ازنگارش، تازه و سودمند مینماید. نمونه هایی از نگرش او:
کلمه اهورا از دو کلمه «اهو» و «را» ترکیب است و به معنی «هستم هستی» یعنی: آن هستی منم، آمده است. و مزدا به معنی خالق و بخشنده آمده که معنی ترکیبی اهورامزدا این خواهد شد: منم هستی بخش... زرتشت اولین پیامبری بود که بشر را به یکتاپرستی دعوت نمود... اوستا و گاتاها تنها کتاب آسمانی [باستانی] است که عاری از اباطیل و خرافاتست... فلسفه زردشت از مرامهای ارستو و افلاتون و غیره برتری کامل دارد./
مهر به میهن در سراسر کتاب موج میزند؛ برای نمونه :
نظری به عهد ساسانیان و زمان اوستاشناسی ایرانیان باستانی به ما ثابت خواهد کرد که تا چه اندازه جامعه ایرانی مسیر تکامل و ارتقا را پیموده و تا چه حدی برتری و سروری بر سروران دنیا احراز نموده بودند... بزرگی و کشورستانی آنان اغلب در پرتو تعلیمات مذهبی آنان بود که تحت لوای آن زیست مینمودند... خرابی و ویرانی اعراب در زمان تسلطشان به ایران طوری است که شعرای بزرگ فارسی هر یک مکنونات قلبی خود را بر نوک قلم آورده و سرودهای مهیج و سوزناک وطنی سروده اند... آتشی که اسکندر مقدونی در ایران برپا ساخت هیچ کمتر از آتش فتنه اعراب بادیه نشین نبود... آیا جای تاسف و شرمندگی نیست که از میان مسلمانان هندوستان شعرا و ادبای با فضل «پارسی بیان» ظهور کرده باشند ونیز برهمنان و بوداییان از زبان شیرین پارسی بهره و نصیبی داشته و حتا اشعار آبداری بسرایند، در حالتی که پارسیان (زرتشتیان هند) که واقعا حافظ و نگهبان زبان خود باید باشند، بکلی آن را فراموش کرده و از آن بی بهره و نصیب مانده باشند.
بیشتر
از سی سال پیش بدین طرف که نگارنده در خدمت به ملت ایران اعم از مسلمان، زردشتی، یهودی، ارمنی و غیره همت گماشته ام در صفحات جریده چهره نما هماره سبقت و تجدد را در افراد ایرانی طالب بوده و هستم [...] مثلا بکرات از دسایس روسهای تزاری بر ضد کمپانیهای مستقل جمشیدیان و جهانیان و غیره که تجارت عمده ایران را در دست داشتند... گوشزد نموده و هموطنانم را آگاه ساخته ام.
نویسنده در دیباچه کتاب «زرتشت باستانی و فلسفه او» آورده است: نظرم به احوال و سرگذشت مدهش وخشور پاک و پیغمبر پارسی نژاد، آشو شت زردشت پیامبر پیشین ایرانیان و ایران باستانی افتاد و چنان مرا غرق دریای مزایای فلسفی و حکمت آمیز آن فیلسوف اعظم و پیغمبر اکرم نمود که تا مدتی به حال بهت درافتاده و تاسف بسیار خوردم که چرا در کتب مختلفه پارسی، تالیفی جامع و سِفری لامع که مبنی بر سرائر احوال و حقایق بعثت و شریعت آن برگزیده اهورامزدا باشد، تا به حال به رشته تحریر و تدوین درنیامده... خیلی جای تاسف است که ما ایرانیان نباید از دوره حیاتی پیامبر باستانی خود کاملا واقف باشیم... این است که نگارنده متعهد گشتم که سرگذشت این پیامبر باستانی ایران را به طریق جامع از مصادر موثقه به دست آورده و به انظار عام برسانم... اگر اندکی تعمق کنیم که چنین بزرگواری را که تاریخ حیات و تعلیمات او را بزرگان عالم و مستشرقین و برگزیدگان امم اروپا و امریکا مورد مطالعه خود قرار داده اند، چقدر باعث تاسف و سرزنش است که ابناء (فرزندان) وطنش از تاریخچه کامل او بی اطلاع باشند. پس هر ایرانی غیوری راست که از سرگذشت پیامبر باستانی خود به هر نحوی شده اطلاع کامل حاصل نموده و تعلیمات او را مورد مطالعه قرار دهد.
اثر یاد شده که به شیوه ای دانشگاهی (آکادمیک) و به پارسی شیرین نگاشته شده، دارای تصاویر، فهرست مطالب و نیز نام یاب بوده و نگرشهایی فراگیر دارد به: زبان و الفبای اوستایی، زندگینامه زرتشت، آیین و آداب زرتشتی، جهانبینی مزدایی، پارسیان هند. نویسنده تا آنجا که توانسته، بدون تنگ نگری، به دیدگاه های گوناگون پژوهشگران اشاره کرده است؛ مانند زمان و زادگاه زرتشت. این کتاب گرچه به دور از برخی اشتباهات نیست اما هنوز نزدیک به یک سده پس ازنگارش، تازه و سودمند مینماید. نمونه هایی از نگرش او:
کلمه اهورا از دو کلمه «اهو» و «را» ترکیب است و به معنی «هستم هستی» یعنی: آن هستی منم، آمده است. و مزدا به معنی خالق و بخشنده آمده که معنی ترکیبی اهورامزدا این خواهد شد: منم هستی بخش... زرتشت اولین پیامبری بود که بشر را به یکتاپرستی دعوت نمود... اوستا و گاتاها تنها کتاب آسمانی [باستانی] است که عاری از اباطیل و خرافاتست... فلسفه زردشت از مرامهای ارستو و افلاتون و غیره برتری کامل دارد./
مهر به میهن در سراسر کتاب موج میزند؛ برای نمونه :
نظری به عهد ساسانیان و زمان اوستاشناسی ایرانیان باستانی به ما ثابت خواهد کرد که تا چه اندازه جامعه ایرانی مسیر تکامل و ارتقا را پیموده و تا چه حدی برتری و سروری بر سروران دنیا احراز نموده بودند... بزرگی و کشورستانی آنان اغلب در پرتو تعلیمات مذهبی آنان بود که تحت لوای آن زیست مینمودند... خرابی و ویرانی اعراب در زمان تسلطشان به ایران طوری است که شعرای بزرگ فارسی هر یک مکنونات قلبی خود را بر نوک قلم آورده و سرودهای مهیج و سوزناک وطنی سروده اند... آتشی که اسکندر مقدونی در ایران برپا ساخت هیچ کمتر از آتش فتنه اعراب بادیه نشین نبود... آیا جای تاسف و شرمندگی نیست که از میان مسلمانان هندوستان شعرا و ادبای با فضل «پارسی بیان» ظهور کرده باشند ونیز برهمنان و بوداییان از زبان شیرین پارسی بهره و نصیبی داشته و حتا اشعار آبداری بسرایند، در حالتی که پارسیان (زرتشتیان هند) که واقعا حافظ و نگهبان زبان خود باید باشند، بکلی آن را فراموش کرده و از آن بی بهره و نصیب مانده باشند.
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1397/01/31
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زرتشت باستانی و فلسفه او