زن دربدر
نویسنده:
آلبرت برایر
مترجم:
محمد حسین جهانبانی
امتیاز دهید
✔️ از متن کتاب:
در یکی از شبهای گرم تابستان که روشنایی ضعیف ماه سطح جنگل را روشن کرده بود گراف هانس فن دنر فلس با جنگلبان پیرش در عقب شکار در خیابانهای جنگل می گردیدند که ناگاه جنگلبان صدا زد: آقای گراف می بیند آنجا علفهای بلند چطور حرکت می کنند؟ حتما خوک بزرگی هست که آنجا خوابیده.
گراف تفنگ دو لول شکاری اعلایی که در دستش بود حاضر کرده، قراول رفت و قدری خودداری نمود. پرسید: آیا یقین داری که شکاری است؟
بلی حتما هست. آتش کنید تا فرار نکرده.
گراف قراول رفته؛ صدای تیر با صدائی مثل ناله ای که از قلب انسان مجروحی خارج شود بلند شد. دست گراف لرزیده، تفنگ روی زمین افتاد و خودش کج شده، به درختی تکیه داد و گفت: آه جنگلبان برای رضای خدا تو مرا به قتل نفس..... و نتوانست کلامش را به اتمام برساند. اعضای بدنش می لرزید و صدای برهم خوردن دندانهایش شنیده میشد...
بیشتر
در یکی از شبهای گرم تابستان که روشنایی ضعیف ماه سطح جنگل را روشن کرده بود گراف هانس فن دنر فلس با جنگلبان پیرش در عقب شکار در خیابانهای جنگل می گردیدند که ناگاه جنگلبان صدا زد: آقای گراف می بیند آنجا علفهای بلند چطور حرکت می کنند؟ حتما خوک بزرگی هست که آنجا خوابیده.
گراف تفنگ دو لول شکاری اعلایی که در دستش بود حاضر کرده، قراول رفت و قدری خودداری نمود. پرسید: آیا یقین داری که شکاری است؟
بلی حتما هست. آتش کنید تا فرار نکرده.
گراف قراول رفته؛ صدای تیر با صدائی مثل ناله ای که از قلب انسان مجروحی خارج شود بلند شد. دست گراف لرزیده، تفنگ روی زمین افتاد و خودش کج شده، به درختی تکیه داد و گفت: آه جنگلبان برای رضای خدا تو مرا به قتل نفس..... و نتوانست کلامش را به اتمام برساند. اعضای بدنش می لرزید و صدای برهم خوردن دندانهایش شنیده میشد...
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1396/11/13
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زن دربدر