هیچ کس
نویسنده:
هان نولن
مترجم:
محمود مزینانی
امتیاز دهید
"اشخاص وقتی که هیجانزده میشوند، دوست دارند بدوند و جستوخیز کنند؛ «پیتر» وقتی بادکنک میبیند، هیجانزده میشود و «سوزی» وقتی که پدر و مادرش او را به پارک میبرند، «بن» وقتی هدیه میگیرد و «جیمی» وقتی عروسک شخصیت کارتونی مورد علاقهاش را در اسباببازی فروشی میبیند. این کتاب درباره هیجان به نگارش درآمده و با نقاشیهای کودکان 7 تا 11 سال تصویرگری شده است."
این کتاب، برنده کتاب ملی سال 1997، بهترین کتاب ALA برای نوجوانان، بهترین کتاب سال اسکول لایبرری جورنال، یکی از برگزیدگان بوک لیست ادیتورز، میباشد.
نوشته پشت جلد کتاب: مادر بزرگ همیشه به میراکل می گفت تولد تو یک معجزه بود برای همین اسم تو را میراکل یا معجزه گذاشته ایم. میراکل با آنکه هنوز ده-دوازده سال بیشتر نداشات فکر می کرد که با دیگران فرق دارد و متل مادر هنرمند و پدر نویسنده اش فرد خاصی است. میراکل برای اینکه به دیگران نشان دهد با آنها فرق دارد به کارهای عجیب و غریبی دست می زد؛ حوله حمام کهنه پدرش را که یک روز ناگهان گم شده بود و مادر بزرگ می گفت ذوب شده است؛ می پوشید و به مدرسه می رفت. و به تقلید از مادر بزرگش احضار روح می کرد. او با هیچ کس دوست نبود؛ با هیچ کس رفت و امد نمی کرد و همیشه در خانه تنها بود. میراکل آنقدر در این راه پیش رفت که همه پیوند های خود را با زندگی واقعی از دست داد و ....
میراکل و داستان او هیچ گاه از یاد نخواهد رفت.
بیشتر
این کتاب، برنده کتاب ملی سال 1997، بهترین کتاب ALA برای نوجوانان، بهترین کتاب سال اسکول لایبرری جورنال، یکی از برگزیدگان بوک لیست ادیتورز، میباشد.
نوشته پشت جلد کتاب: مادر بزرگ همیشه به میراکل می گفت تولد تو یک معجزه بود برای همین اسم تو را میراکل یا معجزه گذاشته ایم. میراکل با آنکه هنوز ده-دوازده سال بیشتر نداشات فکر می کرد که با دیگران فرق دارد و متل مادر هنرمند و پدر نویسنده اش فرد خاصی است. میراکل برای اینکه به دیگران نشان دهد با آنها فرق دارد به کارهای عجیب و غریبی دست می زد؛ حوله حمام کهنه پدرش را که یک روز ناگهان گم شده بود و مادر بزرگ می گفت ذوب شده است؛ می پوشید و به مدرسه می رفت. و به تقلید از مادر بزرگش احضار روح می کرد. او با هیچ کس دوست نبود؛ با هیچ کس رفت و امد نمی کرد و همیشه در خانه تنها بود. میراکل آنقدر در این راه پیش رفت که همه پیوند های خود را با زندگی واقعی از دست داد و ....
میراکل و داستان او هیچ گاه از یاد نخواهد رفت.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هیچ کس
ده سالم که بود ، بعد از این که اول تا آخر ماجرا را دوباره خوب یادآوری کرد، برای ده هزارمین بار گفت:« به همین خاطر بود که اسمت را میراکل گذاشتیم.»
این کتاب ، برنده ی کتاب ملی سال 1997 ،
بهترین کتاب ALA برای نوجوانان،
بهترین کتاب سال اسکول لایبرری جورنال،
و یکی از برگزیدگان بوک لیست ادیتورز ، می باشد.