ریشه در خاک: گزینه اشعار فریدون مشیری
نویسنده:
فریدون مشیری
امتیاز دهید
تو را کوچیدن از این خاک، دل بر کندن از جان است!
تو را با برگ این چمن پیوندِ پنهان است.
تو را این ابرِ ظلمت گسترِ بی رحم بیباران،
تو را این خشکسالیهای پی در پی
تو را از نیمه ره برگشتن یاران،
تو را تزویر غمخواران، زپا افگند!
بیشتر
تو را با برگ این چمن پیوندِ پنهان است.
تو را این ابرِ ظلمت گسترِ بی رحم بیباران،
تو را این خشکسالیهای پی در پی
تو را از نیمه ره برگشتن یاران،
تو را تزویر غمخواران، زپا افگند!
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ریشه در خاک: گزینه اشعار فریدون مشیری
ریشه در خاک
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم؟!
امید روشنائی گر چه در این تیره گیهانیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت