رسته‌ها

درباره دموکراسی و توسعه در ایران

درباره دموکراسی و توسعه در ایران
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 22 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 22 رای
برای گذار به دمکراسی نیاز به توانمندی نظری و تجربی، آموزش و بازیابی گفتمان های "آزادی محور" است. بدین منظور باید ارزش ها و نگرش های دوره گذشته به ویژه گفتمان «عدالت محور» نقد شوند. نسلی که انقلاب و خشونت را می ستود و مقدس می‌شمرد برای ساخت جامعه‌ی نو و ایده‌آل خود، ویرانی نظم حاکم را پیش‌شرط قرار می‌داد تا به اصطلاح بر خرابه‌های نظم کهنه، نظمی نو بنا کند. اما در پس این تصور، بر خرابه‌های نظم قدیم، نظمی خشن و واپسگراتر سلطه یافت؛ و نه تنها برخی از دستآوردهای پیش از انقلاب از بین رفت بلکه پیشگامان گفتمان «عدالت محورِ» انقلاب، خود نخستین قربانیان آن بودند. پس از این تجربه، انقلاب، خشونت، براندازی و فروپاشی نهادهای جامعه با ادعا و وعده‌ی نوسازی جامعه‌ای انقلابی، کم و بیش جای خود را به عقلانیتِ ساخت تدریجی جامعه و پرهیز از خشونت داد، و نگرش "دگرگونی جامعه‌محور" جای "دگرگونی دولت‌محور" را گرفت. اما می‌بایست چند دهه می‌گذشت تا به فاجع‌هبار بودن خشونت و انقلاب و ویرانی نهادهای جامعه پی برده شود. برای گذار به آزادی و دمکراسی لازم است کژاندایشی‌های گذشته به‌طور اساسی نقد شوند تا بار دیگر تجربه‌ی شکست‌خورده تکرار نگردد. کژاندیشی غرب‌ستیزیِ رایج و تخیلات عدالت‌طلبی جهانی، به جای تمرکز بر خواسته‌ای مشخصِ ملی و همکاری‌های بین‌المللی، و استفاده از تجارب و دستآوردهای تمدن مدرن، سرآخر جامعه ایران را به انزوای جهانی، دشمنی با جوامع دیگر و عقب ماندن از کشورهای همطراز خود سوق داد. این کژاندیشی همزمان زمینه را برای سلطه‌ی نیروهای واپس‌گرای مذهبی طالب ولایت مطلقه فقیه بر جامعه هموار کرد حکومتی که در پناه دستگاه نظامی و امنیتی با هرگونه اصلاحات اجتماعی مقابله می‌کند. جهان امروز نسبت به زمانی که انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ رخ داد بسیار تغییر کرده است. ارزشهای جهانشمول تمدن مدرن مانند حقوق بشر، آزادی، و برابریِ حقوق شهروندی، ضرورت ساخت تشکل‌های جامعه مدنی به عنوان پیش‌شرط‌های دمکراسی، بیش از پیش برجسته شده‌اند. بخش بزرگی از نسل جوان، طبقات میانی، شهرنشین و تحصیلکرده‌ی امروز انتظار متفاوتی از کیفیت زندگی دارند. برای آن‌ها آزادی و آزاد زیستن، و استقلال اراده و حق انتخاب بدون سلطه‌ی قدرت‌های خارجی و داخلی به بزرگترین ارزش و خواست بدل شده است. استقلال و آزادی مردم و جامعه در گرو حاکمیت مردم بر سرنوشت خود است، نه در قطع رابطه با جوامع پیشرفته غرب و انزوای جهانی کشور به بهانه استقلال. حکومت اسلامی زیر شعار"نه غربی، نه شرقی"، ضمن دشمنی عمیق با ارزشهای مدرن غرب، تکیه‌گاه جهانی خود را بر دیکتاتوری روسیه و چین بنا نهاده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
281
آپلود شده توسط:
raminsb
raminsb
1396/07/21

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی درباره دموکراسی و توسعه در ایران

تعداد دیدگاه‌ها:
2
بنا بر مقدمه کتاب ، ناشر « دمکراسی را تنها نظام سیاسی قادر به تأمین طیف کاملی از آزادی های شهروندی و سیاسی برای تک تک شهروندان و امنیت برابری و عدالت می داند » اما آقای علمداری نوشته اند که « برای گذار به دمکراسی ... باید ارزش ها و نگرش های دوره گذشته به ویژه گفتمان عدالت محور نقد شوند » ؛ گویی در نگاه ایشان آزادی و عدالت لازم و ملزوم و همسو نیستند و بدون عدالت می شود ، « آزادی محور » بود .
 کتاب " درباره دموکراسی و توسعه در ایران "  نوشته دکتر کاظم علمداری 🔹برای گذار به دمکراسی نیاز به توانمندی نظری و تجربی، آموزش و بازیابی گفتمانهای "آزادی محور" است. بدین منظور باید ارزش ها و نگرشهای دوره گذشته به ویژه گفتمان "عدالت محور" نقد شوند. نسلی که انقلاب و خشونت را می ستود و مقدس میشمرد، برای ساخت جامعه نو و ایده آل خود، ویرانی نظم حاکم را پیش شرط قرار میداد تا به اصطلاح بر خرابه های نظم کهنه، نظمی نو بنا کند. اما در پس این تصور، بر خرابه های نظم قدیم، نظمی خشن و واپسگراتر سلطه یافت؛ و نه تنها برخی از دستآوردهای پیش از انقلاب از بین رفت، بلکه پیشگامان گفتمان عدالت محور انقلاب، خود نخستین قربانیان آن بودند. پس از این تجربه، انقلاب، خشونت، براندازی و فروپاشی نهادهای جامعه با ادعا و وعده نوسازی جامعه ای انقلابی، کم و بیش جای خود را به عقلانیت ساخت تدریجی جامعه و پرهیز از خشونت داد، و نگرش "دگرگونی جامعه محور" جای "دگرگونی دولت ‌محور" را گرفت. اما میبایست چند دهه میگذشت تا به فاجعه بار بودن خشونت و انقلاب و ویرانی نهادهای جامعه پی برده شود.
🔹برای گذار به آزادی و دموکراسی لازم است کژاندایشی های گذشته بطور اساسی نقد شوند تا بار دیگر تجربه شکست خورده تکرار نگردد. کژاندیشی غرب ستیزی رایج و تخیلات عدالت طلبی جهانی، به جای تمرکز بر خواسته ای مشخص ملی و همکاریهای بین المللی، و استفاده از تجارب و دستآوردهای تمدن مدرن، سرآخر جامعه ایران را به انزوای جهانی، دشمنی با جوامع دیگر و عقب ماندن از کشورهای همطراز خود سوق داد. این کژاندیشی همزمان زمینه را برای سلطه نیروهای واپسگرای مذهبی طالب ولایت مطلقه فقیه بر جامعه هموار کرد؛ حکومتی که در پناه دستگاه نظامی و امنیتی با هرگونه اصلاحات اجتماعی مقابله می‌کند. امروز نسبت به زمانی که انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ رخ داد، بسیار تغییر کرده است. ارزشهای جهانشمول تمدن مدرن مانند حقوق بشر، آزادی، و برابری حقوق شهروندی، ضرورت ساخت تشکل های جامعه مدنی به عنوان پیش شرطهای دموکراسی، بیش از پیش برجسته شده ‌اند.
🔹بخش بزرگی از نسل جوان، طبقات میانی، شهرنشین و تحصیلکرده امروز، انتظار متفاوتی از کیفیت زندگی دارند. برای آنها آزادی و آزاد زیستن، و استقلال اراده و حق انتخاب بدون سلطه قدرت‌های خارجی و داخلی به بزرگترین ارزش و خواست بدل شده است. استقلال و آزادی مردم و جامعه در گرو حاکمیت مردم بر سرنوشت خود است، نه در قطع رابطه با جوامع پیشرفته غرب و انزوای جهانی کشور به بهانه استقلال. حکومت اسلامی زیر شعار "نه غربی، نه شرقی"، ضمن دشمنی عمیق با ارزشهای مدرن غرب، تکیه گاه جهانی خود را بر دیکتاتوری روسیه و چین بنا نهاده است.  کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 
درباره دموکراسی و توسعه در ایران
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک