خونینه های تاریخ دارالمرز
نویسنده:
محمود پاینده
امتیاز دهید
بخشی از کتاب:
درمنابع تاریخی ذکز شده است که جنگجویان دیلمی بخشی از سپاهیان کورش کبیر را تشکیل می دادند.در زمان حمله اعراب به ایران با اینکه تمام ایران به دست آنها افتاده بود اما خطه دیلمان و اشکور ده ها سال در برابر آنها مقاومت کردند.
اعراب با فتح قزوین خود را تا پشت کوهای اشکور رساندند اما تا سالها از نفوذ به این منطقه ناتوان بودند. بارها شهر قزوین مورد حمله و غارت دیلمیان قرار گرفت به طوریکه مسلمانان، شهر قزوین را باب الجنت یا همان مینو دشت نام نهادند یعنی شهریکه درهای بهشت را به سوی مسلمانان باز می کند.در واقع آنها با این نامگذاری سعی داشتند، مسلمانان را ترغیب نمایند در شهر قزوین ماندگار شوند و در برابر حملات دیلیمیان مقاومت نمایند.
اما واقعه خونینی که درباره آن صحبت خواهد شد بر می گردد به ششصدو بیست سال قبل یعنی زمانیکه سلطان محمد کیا بر گیلان حاکم بود.در آن دوره با توجه به اختلافاتی که وجود داشت منطقه گیلان بارها مورد حمله دلیران اشکور قرار گرفت به طوریکه حاکمین گیلان تاب مقاومت در برابر آنها را نداشتند.جنگاوران گیلان که در نبرد مستقیم خود را ناتوان می دیدند باطراحی نقشه ای ناجوان مردانه از سوی حاکمین گیلان دست به خدعه زدند. نقشه از این قرار بود که از جنگ آوران اشکور خواستند تا در فتح کوچصفهان با مردان گیل مشارکت نمایند و در غنایم آن سهیم باشند. مردمان اشکور بی خبر از نقشه شومی که برای آنها طراحی شده بود با این خواسته آنها موافقت کردند.با هماهنگی های صورت گرفته قرار بر آن شد که سه هزار جنگاور اشکوری به همراه سه هزار نفر از مردان گیل در فتح کوچصفهان شرکت نمایند.بنابراین لشکری شش هزار نفره متشکل از دو گروه به سمت کوچصفهان حرکت کردند.وقتی لشکر در مسیر حرکت خود به روستای گوکه در کنار سفیدرود رسید. دستور داده شد که گیل جدا و اشکوری جدا به صف بایستند سپس به مردان اشکور امر شد که در میان صفوف مردان گیل درایندو صف های سی نفره تشکیل دهندیعنی پانزده مرد گیل در کنار پانزده اشکوری به طوریکه هر اشکوری در پهلوی یک گیل باشد.شب حادثه سرداران گیل را از نقشه آگاه کردند..به مردان گیل دستور داده شده بود که در یک زمان خاص هر مرد گیل بایستی اشکوری کنار خود را با شمشیر به قتل رساند.با توجه به کینه و نفرتی که از اشکوریها در آنها وحود داشت این کار انجام گرفت ودر طرفه العینی سه هزار جنگاور اشکوری را از پای در اوردند و سپس جنازه آنها را به رودخانه سفید رود انداختند و طعمه ماهیان ساختند.
بیشتر
درمنابع تاریخی ذکز شده است که جنگجویان دیلمی بخشی از سپاهیان کورش کبیر را تشکیل می دادند.در زمان حمله اعراب به ایران با اینکه تمام ایران به دست آنها افتاده بود اما خطه دیلمان و اشکور ده ها سال در برابر آنها مقاومت کردند.
اعراب با فتح قزوین خود را تا پشت کوهای اشکور رساندند اما تا سالها از نفوذ به این منطقه ناتوان بودند. بارها شهر قزوین مورد حمله و غارت دیلمیان قرار گرفت به طوریکه مسلمانان، شهر قزوین را باب الجنت یا همان مینو دشت نام نهادند یعنی شهریکه درهای بهشت را به سوی مسلمانان باز می کند.در واقع آنها با این نامگذاری سعی داشتند، مسلمانان را ترغیب نمایند در شهر قزوین ماندگار شوند و در برابر حملات دیلیمیان مقاومت نمایند.
اما واقعه خونینی که درباره آن صحبت خواهد شد بر می گردد به ششصدو بیست سال قبل یعنی زمانیکه سلطان محمد کیا بر گیلان حاکم بود.در آن دوره با توجه به اختلافاتی که وجود داشت منطقه گیلان بارها مورد حمله دلیران اشکور قرار گرفت به طوریکه حاکمین گیلان تاب مقاومت در برابر آنها را نداشتند.جنگاوران گیلان که در نبرد مستقیم خود را ناتوان می دیدند باطراحی نقشه ای ناجوان مردانه از سوی حاکمین گیلان دست به خدعه زدند. نقشه از این قرار بود که از جنگ آوران اشکور خواستند تا در فتح کوچصفهان با مردان گیل مشارکت نمایند و در غنایم آن سهیم باشند. مردمان اشکور بی خبر از نقشه شومی که برای آنها طراحی شده بود با این خواسته آنها موافقت کردند.با هماهنگی های صورت گرفته قرار بر آن شد که سه هزار جنگاور اشکوری به همراه سه هزار نفر از مردان گیل در فتح کوچصفهان شرکت نمایند.بنابراین لشکری شش هزار نفره متشکل از دو گروه به سمت کوچصفهان حرکت کردند.وقتی لشکر در مسیر حرکت خود به روستای گوکه در کنار سفیدرود رسید. دستور داده شد که گیل جدا و اشکوری جدا به صف بایستند سپس به مردان اشکور امر شد که در میان صفوف مردان گیل درایندو صف های سی نفره تشکیل دهندیعنی پانزده مرد گیل در کنار پانزده اشکوری به طوریکه هر اشکوری در پهلوی یک گیل باشد.شب حادثه سرداران گیل را از نقشه آگاه کردند..به مردان گیل دستور داده شده بود که در یک زمان خاص هر مرد گیل بایستی اشکوری کنار خود را با شمشیر به قتل رساند.با توجه به کینه و نفرتی که از اشکوریها در آنها وحود داشت این کار انجام گرفت ودر طرفه العینی سه هزار جنگاور اشکوری را از پای در اوردند و سپس جنازه آنها را به رودخانه سفید رود انداختند و طعمه ماهیان ساختند.
آپلود شده توسط:
hanieh
1396/07/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خونینه های تاریخ دارالمرز