فیلمسازی در آمریکای لاتین
مترجم:
فرهاد تپوری
امتیاز دهید
نویسنده: گلوبر روشا، آلکس ویانی، پیتر بیسکایند
مقدمه
در اواسط دههٔ ۱۹۷۰ سینمای جهان سوم ( امریکای لاتین) در سطحی گسترده بهعنوان مهمترین و نوآورترین عرصهٔ فیلمسازی معاصر ارزیابی شد، عرصهای که از نظر تاریخی اهمیتی همپای نئورئالیسم ایتالیا و موج نوی فرانسه داشت. این ارزیابی حوزهٔ گستردهٔ تولیدات سینمائی در سه قاره را شامل میشود که غالباً تاریخ درازی از استمثار و سلطهٔ استعمار توسط قدرتهای غرب را پشت سر گذاشتهاند، و البته در دو دههٔ اخیر موفق شدهاند از قرنها عقبماندگی سرفراز بیرون آیند، و همین مبارزات رهائیبخش آنها زمینهٔ پیدایش هیجانانگیزترین خلاقیتها را فراهم آورده است.
به رغم تنوع فرهنگی و سیاسی کشورهای جهان سوم، سینمای آنها چند ویژگی مشترک دارد، که میتوان این ویژگیها را همچون بخشی از یک نهضت جهانی سینما شناخت: نخست آنکه فیلمسازان جهان سوم به سینما همچون وسیلهای سرگرمکننده و رفاهی، و تولیدی سودآور نگاه نمیکنند، بلکه آن را همچون ابزاری نیرومند و تأثیرگذار بر جمع، و نیز وسیلهای برای تحکیم ارزشهای فرهنگی و ارتقاء سطح آگاهی بهکار میگیرند. دوم، فیلمسازان جهان سوم غالباً، و نه همیشه، از طریق تولیدهای مستقل، خارج از حوزهٔ صنعت تثبیتشدهٔ کشورهای خود (و معمولاً وابسته به غرب) عمل میکنند. به این دلیل سینمای جهان سوم به خاطر استفاده از شیوههای غیرسنتی یا نامتعارف، از جمله تولیدهای مشترک، تولیدهای مخفیانه یا ”زیرزمینی“ فیلمبرداری از عملیات چریکی در مکان واقعی، و سرمایهگذاری فراملیتی غیرغربی، سینمای متمایزی است. سوم، و مهمتر از همه زیبائیشناسی این سینما است – سینمای جهان سوم شیوهٔ قراردادی روایت هالیوودی و کشورهای غربی دیگر، و در حقیقت زبان سنتی سینمای حاکم را رد میکند تا محدودههای ساختاری فیلم را گسترش دهد و به تماشاگرانش راه تازهای برای دیدن واقعیت سیاسی و اجتماعی خود نشان دهد، هدف نهائی این فرآیند آن است تا قالبهای بومی فرهنگ ملی خود را، که سالها بهواسطهٔ تحمیل ارزشهای غرب درحال فراموشی بود، فرا بخواند. چنانکه فیلمسازان مبارزه آرژانتینی، فرناندو سُلاناس و اُکتاویو جِتینو – ساعت داغ کردن (۱۹۶۸) – گفتهاند، [کار آنها] ساختن ”سینمای سومش است، سینمائی فراتر از سنتروائی هالیوودی (”سینمای اول“) یا سینمای مؤلف مآبِ بیان شخصی (”سینمای دوم“). دستاندرکاران سینمای سوم دو نوع سینما را مقابل هم قرار دادند:
سینمای کاراکتر در مقابل سینمای درونمایه، سینمای اشخاص در مقابل سینمای تودهها، سینمای مؤلفان در مقابل سینمای گروههای عملکنند؛ سینمای نواستعماری تحریف اطلاعات با سینمای اطلاعرسان؛ واقعیتگریز در مقابل حقیقتجو؛ انفعال در مقابل اعتراض. این سینما در مقابل سینمای صنعتی شده یک سینمای مبارز قرار میدهد؛ در مقابل فیلمهای نمایشی و پرزرق و برق فیلمهای پُرکُنش یا اکشن؛ در مقابل سینمای تخریب، سینمای مشتمل بر تخریب و سازندگی؛ در مقابل سینمای که توسط و برای انسانهای کهنه ساخته میشوند، سینمائی را قرار میدهد که برای نوع تازهای از انسان ساخته میشود، انسانی که هر یک از ما امکان دستیابی با آن را داریم
بیشتر
مقدمه
در اواسط دههٔ ۱۹۷۰ سینمای جهان سوم ( امریکای لاتین) در سطحی گسترده بهعنوان مهمترین و نوآورترین عرصهٔ فیلمسازی معاصر ارزیابی شد، عرصهای که از نظر تاریخی اهمیتی همپای نئورئالیسم ایتالیا و موج نوی فرانسه داشت. این ارزیابی حوزهٔ گستردهٔ تولیدات سینمائی در سه قاره را شامل میشود که غالباً تاریخ درازی از استمثار و سلطهٔ استعمار توسط قدرتهای غرب را پشت سر گذاشتهاند، و البته در دو دههٔ اخیر موفق شدهاند از قرنها عقبماندگی سرفراز بیرون آیند، و همین مبارزات رهائیبخش آنها زمینهٔ پیدایش هیجانانگیزترین خلاقیتها را فراهم آورده است.
به رغم تنوع فرهنگی و سیاسی کشورهای جهان سوم، سینمای آنها چند ویژگی مشترک دارد، که میتوان این ویژگیها را همچون بخشی از یک نهضت جهانی سینما شناخت: نخست آنکه فیلمسازان جهان سوم به سینما همچون وسیلهای سرگرمکننده و رفاهی، و تولیدی سودآور نگاه نمیکنند، بلکه آن را همچون ابزاری نیرومند و تأثیرگذار بر جمع، و نیز وسیلهای برای تحکیم ارزشهای فرهنگی و ارتقاء سطح آگاهی بهکار میگیرند. دوم، فیلمسازان جهان سوم غالباً، و نه همیشه، از طریق تولیدهای مستقل، خارج از حوزهٔ صنعت تثبیتشدهٔ کشورهای خود (و معمولاً وابسته به غرب) عمل میکنند. به این دلیل سینمای جهان سوم به خاطر استفاده از شیوههای غیرسنتی یا نامتعارف، از جمله تولیدهای مشترک، تولیدهای مخفیانه یا ”زیرزمینی“ فیلمبرداری از عملیات چریکی در مکان واقعی، و سرمایهگذاری فراملیتی غیرغربی، سینمای متمایزی است. سوم، و مهمتر از همه زیبائیشناسی این سینما است – سینمای جهان سوم شیوهٔ قراردادی روایت هالیوودی و کشورهای غربی دیگر، و در حقیقت زبان سنتی سینمای حاکم را رد میکند تا محدودههای ساختاری فیلم را گسترش دهد و به تماشاگرانش راه تازهای برای دیدن واقعیت سیاسی و اجتماعی خود نشان دهد، هدف نهائی این فرآیند آن است تا قالبهای بومی فرهنگ ملی خود را، که سالها بهواسطهٔ تحمیل ارزشهای غرب درحال فراموشی بود، فرا بخواند. چنانکه فیلمسازان مبارزه آرژانتینی، فرناندو سُلاناس و اُکتاویو جِتینو – ساعت داغ کردن (۱۹۶۸) – گفتهاند، [کار آنها] ساختن ”سینمای سومش است، سینمائی فراتر از سنتروائی هالیوودی (”سینمای اول“) یا سینمای مؤلف مآبِ بیان شخصی (”سینمای دوم“). دستاندرکاران سینمای سوم دو نوع سینما را مقابل هم قرار دادند:
سینمای کاراکتر در مقابل سینمای درونمایه، سینمای اشخاص در مقابل سینمای تودهها، سینمای مؤلفان در مقابل سینمای گروههای عملکنند؛ سینمای نواستعماری تحریف اطلاعات با سینمای اطلاعرسان؛ واقعیتگریز در مقابل حقیقتجو؛ انفعال در مقابل اعتراض. این سینما در مقابل سینمای صنعتی شده یک سینمای مبارز قرار میدهد؛ در مقابل فیلمهای نمایشی و پرزرق و برق فیلمهای پُرکُنش یا اکشن؛ در مقابل سینمای تخریب، سینمای مشتمل بر تخریب و سازندگی؛ در مقابل سینمای که توسط و برای انسانهای کهنه ساخته میشوند، سینمائی را قرار میدهد که برای نوع تازهای از انسان ساخته میشود، انسانی که هر یک از ما امکان دستیابی با آن را داریم
آپلود شده توسط:
morad850
1396/07/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فیلمسازی در آمریکای لاتین