رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

فراز و فرود شیخ خزعل

فراز و فرود شیخ خزعل
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 30 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 30 رای
کتاب چگونگی به قدرت رسیدن شیخ خزعل، افزایش قدرت و سطوت او، همچنین روابط وی با مراکز قدرت و نیروهای اثر گذار محلی، منطقه ای و جهانی در عرصه تعاملات سیاسی را در ۱۴ فصل به تفصیل مورد کنکاش قرار داده است. عبدالنبی قیم با مطالعه دقیق اسناد و کتاب‌های بسیاری کوشیده است تصویری دقیق از اوضاع اقتصادی و اجتماعی خوزستان این سال‌ها ارائه دهد. به این ترتیب ما روایت روی کارآمدن این اعجوبه قبیله‌ای را مرور خواهیم کرد که با مرگ پدر و به قتل رساندن برادر بزرگ‌تر به سوی قدرت خیز برمی‌دارد و در اندیشه نشستن بر اریکه سلطنت عراق است. وقوع انقلاب مشروطه در سال 1285 (1906ه. ش)، کشف اولین چاه نفتی خاورمیانه در سال 1908، شعله‏ ور شدن آتش جنگ جهانی اول در سال 1914، اضمحلال و فروپاشی امپراتوری عثمانی‏، روی کار آمدن بلشویک‌ها و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی در سال 1917و سقوط خاندان قاجار و برآمدن رضاخان اتفاق‌های مهمی است که در دوره حکومت شیخ خزعل روی می‌دهد اما او پس از به دست گرفتن زمام امور آن‏چنان زیرکانه و حساب‏ شده عمل می‌کند که گاهی ‏وقت‏ها انگلیسی‏ها را مامور می‌کند تا از طرف او با مقامات دولت قاجار مذاکره کرده و به‏ جای وی چانه ‏زنی کنند: شیخ خزعل در تابستان 1921، پیل کنسول‏ بریتانیا در اهواز را مامور کرد تا با قوام‏السلطنه نخست‏ وزیر درباره مالیات ‏معوقه مذاکره کند و قوام‏ السلطنه را به قبول نظر شیخ متقاعد سازد. شیوه سلوک شیخ خزعل در کتاب کاملا تشریح شده است که چگونه او پس از کنار زدن برادر در کاخ فیلیه به نوای گروه موزیک اختصاصی خود گوش می‌سپرد و با هدایا خرده‌گیران را به صف دوستان پیوند می‌زد. او در قصر خود را هم روی فرقه‌های سخت‌گیر و هم روی رقاصه‌ها و بت‌پرستان هندی باز گذاشته بود تا از هریک در فرصت خود سود برد. او به مسیحیان کلدانی که بعد از کشتار معروف ارامنه به دست ‏عثمانی‏ها در اواخر قرن نوزدهم از سرزمین خود متواری شده بودند پناه و به آن‌ها اجازه داد تا در خرمشهر کلیسا بسازند و در اهواز کلیسا و مدرسه‏ خود را بنا نهند. از این رو به پاس این مساعدت، پاپ بنادیکوس پانزدهم در مراسم خاصی نشان «گریگوریس» را به شیخ خزعل عطا کرد... افتتاح لژ فراماسونری با کمک و مساعدت او بود و خزانه او روی خوانندگان زن هم باز بود، همچنان که این خزانه روی‏ نیکوکاران و صالحان فرقه‌های مختلف باز بود... . یکی از روش‌های شیخ خزعل این بود که کسی را از نزدیکان خویش با پول‌های گزاف به‏ تهران فرستاد و او را نگهبان دربار کرد که از هر پیشامدی استفاده کند و او با میرزاعلی اصغرخان اتابک و دیگر درباریان دوستی ‏می‌کرد و همیشه دل‏های آنان را با پیشکشی و پول می‏جست. نتیجه این‏ تدبیرها بود که بساط او در خرمشهر و شادگان از حکومت خوزستان جدا شد و یکسره با تهران سروکار داشت. گویا اتابک همیشه هوادار شیخ بود و بر پیشرفت کار او می‏کوشید، نیز شیخ دختر نظام‏السلطنه را گرفته بود که این زمان یکی از نزدیکان ‌شاه بود. همچنان دختر برادر شاهزاده عبدالحمید عین‏الدوله را به زنی داشت که از درباریان بسیار بزرگ بود. در سایه همراهی اینان کار شیخ روز به روز بالا می‏گرفت تا آنجا که به جای معزالسلطنه، لقب سردار اقدس، به او دادند و از درجه امیر تومانی به رتبه امیر نویانی بالایش بردند. علاوه بر آن به او القاب‏ نصرت‏الملک و سردار ارفع نیز داده بودند. و اما در دیوان شیخ خزعل: شیخ خزعل در اداره‏ امور ایالت و ترسیم خطوط اصلی سیاست خویش‏ همانند حکام و پادشاهان آن دوره تصمیم‏ گیرنده نهایی بود و همه‏ مسائل ‏به او ختم می‌شد. به نظر می‌رسد بزرگان قبیله محسن و حتی بزرگان خاندان آلبوکاسب‏ هیچ‌گونه نقشی در تصمیم‏گیری یا اداره‏ امور نداشتند. برکناری شیخ کاسب‏ پسر ارشد خویش از ولیعهدی و گماردن فرزند دوم خود شیخ عبدالحمید به‏ جای او نشان از قدرت شیخ خزعل دارد... نحوه‏ اداره امور و ساماندهی کارها در دستگاه او همانند تمامی حکام و سلاطین مشرق‌زمین در آن دوره به شکل سنتی بود و از اداره امور به شکل ‏نوین و مدرن خبری نبود. منافع تجاری روابط شیخ خزعل را شکل می‌داد آن‌گونه که در پژوهش قیم آمده است: شیخ خزعل حکومت مرکزی را کاملا متقاعد کرده بود که نبودش مساوی اخلال در تجارت و رکود آن است و همزمان با انگلیسی‌ها تجارت می‌کرد، با روس‌ها مذاکره و با آلمان‌ها مراوده داشت و در پس پرده هم با اقدامات محرمانه کار خود را در تعارض با منافع بقیه پیش می‌برد... و البته هرچند ارتباط عالی او با دولت فخیمه انگلیس زبانزد خاص و عام است اما در این کتاب خاطرنشان شده است که انگلیسی‌ها همواره مواظب او بودند تا مانع افزایش قدرتش شوند تا آنجا که هرچند به نیروی مسلحی برای امنیت مناطق نفتی نیاز مبرم داشتند حاضر به تسلیح شیخ خزعل نبودند. اکتشاف نفت در خوزستان یک فرصت طلایی برای تجارت و روابط بیشتر شیخ خزعل به‌ویژه با انگلیس بود: شیخ خزعل در جریان مذاکرات با انگلیسی‏ها به منظور در اختیار قرار دادن‏ زمینی برای مخازن نفت و احداث پالایشگاه در جزیره آبادان به دلیل ناامنی و عدم ثبات ناشی از انقلاب مشروطه به انگلیسی‏ها خاطرنشان شد که با توجه به ‏عدم قطعیت اوضاع در آینده، لازم است آن‌ها او را در برابر هر حکومتی اعم از مشروطه یا سلطنتی حمایت کنند. در مقابل سر پرسی کاکس پس از مذاکره با سر ادوارد‌گری وزیر امور خارجه در 16 ماه مه 1909 خطاب به شیخ خزعل‏ چنین گفت: «هر تغییری در حکومت ایران رخ دهد، دولت انگلیس در برابر هر گونه ‏تجاوز نسبت به حقوقتان - مطابق وعده‌های سال 1902 - از شما حمایت خواهد کرد و این حمایت به وارث و اعقاب شما تسری خواهد یافت.» تصمیم بر احداث پالایشگاه در جزیره«آبادان» که در زمین‏های خزعل قرار داشت نیز شأن و اعتبار او را نزد انگلیسی‏ها بیشتر کرد، به این ترتیب انگلیسی‏ها‌ درصدد برآمدند تا پیوندهای‏ خود را با شیخ خزعل مستحکم‏تر کنند. رویارویی رضاخان و شیخ خزعل و سیر این رویارویی از خواندنی‌ترین فصل‌های کتاب است. در این قسمت‌ها هم می‌بینیم که شیخ خزعل چگونه از قدرت منطقه‌ای خود و در خطر بودن منافع نفتی بریتانیا برای بقا سود می‌جوید اما درنهایت این منافع انگلیسی بود که شیخ خزعل را سوار بر کشتی‌اش به رضاخان تسلیم کرد و مرگی سیاه را برایش رقم زد. به این ترتیب حکومت 28 ساله شیخ خزعل که از ژوئن 1897 آغاز شده‏ بود و روز به روز بر قدرت و شوکت آن افزوده می‌شد، در دسامبر 1924 به‏ پایان رسید.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1396/05/02
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فراز و فرود شیخ خزعل

تعداد دیدگاه‌ها:
2
پاسخ به : ا براهیم؛
شیخ خزعل و رضا شاه هر دو پلید بودند و هر دو ابزار غارت منابع نفت ایران توسّط انگلیس، هر دو به دلیل نافرمانی از انگلسـتان، یکی به دست رضاخان درمنزل شخصی اش؛ باغ فخرالسلطنه به دست
چندتن ازمأموران شهربانی به سرکردگی عباس بختیاری معروف به شش انگشتی به قتل رسید و دیگری که خود رضاخان باشد به جزیره موریس تبعید شد و در همانجا مُرد، رضا خان هرچه کرد درجهت
مطامع کفتارهای انگلیسی برای به تاراج بردن منافع ایرانیان بود،رضاشاه و شیخ خزعل در مقابل قدرت مردم و اتّحاد زوال ناپذیر ملّت ایران از پشّه هم کمتر بودند،آنچه کشور ما را تا کنون از گزند بیگانگان
مصون داشته، نیروی اتّحاد ملّی آنان است. و نه قدرت اشرار و سرکوب و از میان بردن یکدیگر. "بزرگترین مصیبت برای یک فرد این است که نه سوادِ حرف زدن داشته باشد و نه شعور خاموش ماندن "
پَشّه کِی داند که این باغ از کی است
کو بهاران زاد و مرگش در دِی است
کِرم کاندر چوب زاییده است، حال
کِی بداند چوب را وقتِ نهال
یکی ازخدمات بزرگ رضاشاه ازبین بردن مرد پلیدی چون شیخ خزعل بود اگررضاشاه نبود شاید الان خوزستان جزو ایران نبود
فراز و فرود شیخ خزعل
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک