پیشگویی شاه نعمت الله ولی
نویسنده:
شاه نعمت الله ولی
امتیاز دهید
10 صفحه
شاه نعمت الله ولی یک از صوفیان بزرگ ایران و یکی از پیشگویان بزرگ و به نام ایران و جهان است.
پیشگوئی ۸۰۰ سال قبل شاه نعمت الله ولی، از شروع صفویه تا انقلاب اسلامی ایران و ظهور حضرت مهدی (عج)
قدرت کردگار می بینم / حالت روزگار می بینم
حکم امسال صورت دگر است / نه چو پیرار و پار می بینم
از نجوم این سخن نمی گویم / بلکه از کردگار می بینم
غین در دال چون گذشت از سال / بوالعجب کار و بار می بینم
در خراسان و مصر و شام و عراق / فتنه و کارزار می بینم
گرد آئینه ضمیر جهان / گرد و زنگ و غبار می بینم
همه را حال می شود دیگر / گر یکی در هزار می بینم
ظلمت ظلم ظالمان دیار / غصه درد یار می بینم
قصه بس غریب می شنوم / بی حد و بی شمار می بینم
جنگ و آشوب و فتنه و بیداد / از یمین و یسار می بینم
غارت و قتل و لشکر بسیار / در میان و کنار می بینم
بنده را خواجه وش همی یابم / خواجه را بنده وار می بینم
بس فرومایگان بی حاصل / عامل و خواندگار می بینم
و....
بیشتر
شاه نعمت الله ولی یک از صوفیان بزرگ ایران و یکی از پیشگویان بزرگ و به نام ایران و جهان است.
پیشگوئی ۸۰۰ سال قبل شاه نعمت الله ولی، از شروع صفویه تا انقلاب اسلامی ایران و ظهور حضرت مهدی (عج)
قدرت کردگار می بینم / حالت روزگار می بینم
حکم امسال صورت دگر است / نه چو پیرار و پار می بینم
از نجوم این سخن نمی گویم / بلکه از کردگار می بینم
غین در دال چون گذشت از سال / بوالعجب کار و بار می بینم
در خراسان و مصر و شام و عراق / فتنه و کارزار می بینم
گرد آئینه ضمیر جهان / گرد و زنگ و غبار می بینم
همه را حال می شود دیگر / گر یکی در هزار می بینم
ظلمت ظلم ظالمان دیار / غصه درد یار می بینم
قصه بس غریب می شنوم / بی حد و بی شمار می بینم
جنگ و آشوب و فتنه و بیداد / از یمین و یسار می بینم
غارت و قتل و لشکر بسیار / در میان و کنار می بینم
بنده را خواجه وش همی یابم / خواجه را بنده وار می بینم
بس فرومایگان بی حاصل / عامل و خواندگار می بینم
و....
آپلود شده توسط:
Reza
1388/12/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پیشگویی شاه نعمت الله ولی
اگر ما ملتی باشیم که هموز اعتقاد به این نوع اباطیل داشته باشیم احتمالا کماکان یک روز باید صوفیان بر ما مسلط باشند، یک روز مفتیان، یک روز رندان، یک روز ....
بس بند که بشکستم ، آهسته که سرمستم
در مجلس حیرانی ، جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی ، آهسته که سرمستم
یک دنیا سپاس