رسته‌ها
سلیمان فاتح
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 21 رای
نویسنده:
مترجم:
حمید رهنما
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 21 رای
✔️ داستان چنین آغاز می شود:
وقتی که دو طبیب خارجی با هم جلسه کردند و اعلام داشتند که حیات، بدنِ سرطان خوردۀ "یاووز سلطان سلیم" را برای همیشه ترک گفته، به وزیر گفتند که از نظریه خود کمال اطمینان را دارند. آنگاه به وزیر کمک کردند تا آنکه منقل پر از زغال سوزان را از کنار جسدی که به روی تشکی در زیر لحافی زردوزی شده قرار داشت، عقب بکشند. آنگاه خودشان برای آنکه بخوابند، در روی قالی دراز کشیدند. آنها خوب می دانستند که مدت نه روز نمی توانند خوابگاه چادر بزرگ را ترک گویند. البته در این مدت هیچکس نمی بایست از مرگ سلطان سلیم در خارج از چادر آگاه گردد زیرا که وزیر چنین تصمیم گرفته بود.
وزیر که "پیری پاشا" نام داشت پیرمردی بود که خود نیز انتظار نداشت مدت مدیدی زنده بماند. سالها بود که سلطان سلیم در حال رنج، نبرد می کرد. اراده غیرقابل شکست او، بدن رنج دیده اش را در مدت هشت سال زمامداری از این میدان جنگ، به آن میدان جنگ کشیده بود. پیری پاشا از همه کس به وی نزدیکتر بود. وی وزیری بود که تکالیف سخت امپراطوری را بر دوش کشیده بود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
280
آپلود شده توسط:
شازده
شازده
1396/04/03

کتاب‌های مرتبط

افسانه گلبابا
افسانه گلبابا
5 امتیاز
از 1 رای
لعنت بر جنگ
لعنت بر جنگ
3.8 امتیاز
از 51 رای
اسپارتاکوس
اسپارتاکوس
4.5 امتیاز
از 11 رای
Michael, Brother of Jerry
Michael, Brother of Jerry
5 امتیاز
از 3 رای
جان شیفته - جلد 2
جان شیفته - جلد 2
4.4 امتیاز
از 181 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سلیمان فاتح

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
سلیمان فاتح
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک