تمهیدات
نویسنده:
عین القضات همدانی
امتیاز دهید
تمهیدات ، اثری مهم در عرفان و اصول طریقت ، به فارسی ، از عین القضاة همدانی (متوفی 525).
تمهیدات اطلاعات فراوانی در بارة مباحث عرفانی و بسیاری از صوفیان در اختیار ما قرار می دهد که اگر این کتاب نبود نام و اقوال آن صوفیان ناشناخته می ماند، از این حیث یکی از آثار مهم عرفان اسلامی و ایرانی پیش از ابن عربی به شمار می رود که بیش از هشتصد سال مورد مطالعه و مداقة اهل تصوف در ایران و هند و دیگر نواحی جنوب آسیا بوده است.
عین القضاة در این اثر مطالب پیچیده و مشکل عرفانی را با مثالهای ساده توضیح داده و از اشعار فارسی و عربی و تشبیهات و تمثیلات بسیاری استفاده کرده است . همچنین تقریباً بعد از هر چند جمله ، آیاتی از قرآن و روایاتی از پیامبر اکرم آورده است .
بیشتر
تمهیدات اطلاعات فراوانی در بارة مباحث عرفانی و بسیاری از صوفیان در اختیار ما قرار می دهد که اگر این کتاب نبود نام و اقوال آن صوفیان ناشناخته می ماند، از این حیث یکی از آثار مهم عرفان اسلامی و ایرانی پیش از ابن عربی به شمار می رود که بیش از هشتصد سال مورد مطالعه و مداقة اهل تصوف در ایران و هند و دیگر نواحی جنوب آسیا بوده است.
عین القضاة در این اثر مطالب پیچیده و مشکل عرفانی را با مثالهای ساده توضیح داده و از اشعار فارسی و عربی و تشبیهات و تمثیلات بسیاری استفاده کرده است . همچنین تقریباً بعد از هر چند جمله ، آیاتی از قرآن و روایاتی از پیامبر اکرم آورده است .
آپلود شده توسط:
sarsan
1388/11/29
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تمهیدات
آدمی را سعادتی نهاده اند که آن را لقاءالله خوانند و تکاپوی اولین و آخرین از انبیاء و اولیاء در طلب آن سعادت بوده است .
و ممکن نیست که آدمی بدین سعادت رسد الا آنکه محبت حق حاصل کرده بود .
و مپندار که تو و امثال تو از محبت جز رسمی بی حقیقت دانسته اید .و محبت حاصل نیاید الا آنکه معرفت حاصل گردد .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوََد روا بوَد که بگویند .....
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم که این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...................
رساله عشق
و فرمود :
پیوسته در راه طلب باش تا طلب روی با تو نماید .
چه اگر طلب نقاب عزت از روی جمالِ خود بگشاید ، همگی تو را چنان غارت کند که از تو چندان اثر
نماند که تمییز کنی که تو طالبی یا نه .
اکنون چنان که توانی طاعتی می کن و از هر معصیتی می پرهیز ، و بهترین طاعت تو آن بوَد که تقربی
کنی به دوستی از دوستان او ، تا باشد که به عنایت او از این هاویه که در آنجا افتاده ای خلاصی یابی .
عشقت کند هر آنچه بباید تو صبر کن شاگرد عشق باش تو را او بس اوستاد
هر نفسی که جز در طلب این حدیث خرج کنی تاوان بر تو بوَد .
سلوک باید تا به درون پرده راه یابی .
و می فرمود :
دری می زن و تعللی می کن و از طلب به کلی خالی مباش که روا نیست تغافل نمودن از طلب .
در سرای مرا گاه گاه حلقه بزن روا مدار که بیگانه وار بر گذری
و می فرمود :
دانی که جمال اسلام چرا نمی بینیم ؟
از بهر آن که بت پرستیم .
بت نفس اماره را معبود ساخته ایم .
جمال اسلام آنگاه بینیم که رخت از معبود هوایی به معبود خدایی کشیم .
عادت پرستی را مسلمانی چه خوانی ؟
اسلام آن باشد که خدا را منقاد باشی و او را پرستی ، و چون نفس و هوی را پرستی بندۀ خدا نباشی