ترانه برف خاموش: مجموعه داستان
نویسنده:
هیوبرت سلبی جونیور
مترجم:
پیمان خاکسار
امتیاز دهید
✔️ از مقدمه مترجم:
کتاب ترانهٔ برف خاموش (منتشرشده به سال ۱۹۸۶) تنها مجموعه داستانی است که سلبی در طول عمرش منتشر کرد. داستانهای این مجموعه طی بیست سال نوشته شدهاند و بعضیهاشان نقطهٔ شروع رمانهایش بودهاند. مثلاً داستان صدا در این مجموعه مبنای رمان اتاق بوده است. از آنجایی که فاصله زمانی بسیاری بین نگارش داستانهای این مجموعه وجود داشته، داستانها از نظر سبک و مضمون بسیار متنوعاند ولی اسم اکثر شخصیت اصلی داستانها هری است. متأسفانه در کتاب مشخص نشده که هر داستان مربوط به کدام دورهٔ کاری سلبی است. کتابهای دیگر او عبارتاند از: اهریمن، درخت بید و دوران انتظار. این اولین کتابی است که از این نویسندهٔ بزرگ آمریکایی در ایران منتشر میشود.
کتاب پانزده داستان دارد که به دلایلی دوازدهتایش را ترجمه کردهام. باید اضافه کنم سلبی اصلاً از علامت نقلقول و دیگر علایم نگارشی استفاده نمیکند و گفتوگوها را لابهلای متن میآورد.
از داستان فیل چاقالو:
یکشنبهها، دوروبر ساعت ده و نیم از کلاس کلیسا میزدم بیرون و چندتایی از بروبچهها رو بیدار میکردم و باهم میرفتیم تاسبازی. برنامهٔ هر یکشنبهمون بود، حالا هر چهقدر هم که هوا سرد یا خراب بود. فیلچاقالو هم از ساعت ۸ با جعبهٔ واکسش میزد بیرون و از ساعت ۹ تا ۱۱: ۳۰ که مراسم عشای ربانی برقرار بود به هر کی که کلیسا میرفت گیر میداد. یه گوشه میایستاد و جلب ترحم میکرد و مثل چی پول درمیآورد. آگه کسی سنوسالش رو میپرسید سه سال ازش میزد و میگفت ده سالشه و باید کمکخرج خونواده باشه. از خودش داستانی سر هم میکرد و کلیساروها هم حسابی باورشون میشد. بگذریم، بعد از اینکه کفش واکس زدنش تموم میشد، میاومد خیابون سوم و به بازی ما ملحق میشد. بیشتر وقتا من و فریتز اونقدر بازی میکردیم که فقط یه دهسنتی ته جیبمون میموند که اون رو هم برای سینما نگه میداشتیم. البته چندباری هم شد که بتونیم چند دلار ببریم. ولی اون روز فیل رو دور شانس بود و داشت همه رو لخت میکرد. یه خلوچلی به اسم دنی که مال خیابون چهل و سوم بود گاهگداری میاومد و حسابی به ما میباخت ولی امروز نیومده بود و همین خیکیخان افتاده بود به جون بقیهٔ ماها. آگه دنی اونجا بود، وقتی فیل میافتاد روی دور شانس، ما میرفتیم جا، ولی خب دنی نیومده بود.
بیشتر
کتاب ترانهٔ برف خاموش (منتشرشده به سال ۱۹۸۶) تنها مجموعه داستانی است که سلبی در طول عمرش منتشر کرد. داستانهای این مجموعه طی بیست سال نوشته شدهاند و بعضیهاشان نقطهٔ شروع رمانهایش بودهاند. مثلاً داستان صدا در این مجموعه مبنای رمان اتاق بوده است. از آنجایی که فاصله زمانی بسیاری بین نگارش داستانهای این مجموعه وجود داشته، داستانها از نظر سبک و مضمون بسیار متنوعاند ولی اسم اکثر شخصیت اصلی داستانها هری است. متأسفانه در کتاب مشخص نشده که هر داستان مربوط به کدام دورهٔ کاری سلبی است. کتابهای دیگر او عبارتاند از: اهریمن، درخت بید و دوران انتظار. این اولین کتابی است که از این نویسندهٔ بزرگ آمریکایی در ایران منتشر میشود.
کتاب پانزده داستان دارد که به دلایلی دوازدهتایش را ترجمه کردهام. باید اضافه کنم سلبی اصلاً از علامت نقلقول و دیگر علایم نگارشی استفاده نمیکند و گفتوگوها را لابهلای متن میآورد.
از داستان فیل چاقالو:
یکشنبهها، دوروبر ساعت ده و نیم از کلاس کلیسا میزدم بیرون و چندتایی از بروبچهها رو بیدار میکردم و باهم میرفتیم تاسبازی. برنامهٔ هر یکشنبهمون بود، حالا هر چهقدر هم که هوا سرد یا خراب بود. فیلچاقالو هم از ساعت ۸ با جعبهٔ واکسش میزد بیرون و از ساعت ۹ تا ۱۱: ۳۰ که مراسم عشای ربانی برقرار بود به هر کی که کلیسا میرفت گیر میداد. یه گوشه میایستاد و جلب ترحم میکرد و مثل چی پول درمیآورد. آگه کسی سنوسالش رو میپرسید سه سال ازش میزد و میگفت ده سالشه و باید کمکخرج خونواده باشه. از خودش داستانی سر هم میکرد و کلیساروها هم حسابی باورشون میشد. بگذریم، بعد از اینکه کفش واکس زدنش تموم میشد، میاومد خیابون سوم و به بازی ما ملحق میشد. بیشتر وقتا من و فریتز اونقدر بازی میکردیم که فقط یه دهسنتی ته جیبمون میموند که اون رو هم برای سینما نگه میداشتیم. البته چندباری هم شد که بتونیم چند دلار ببریم. ولی اون روز فیل رو دور شانس بود و داشت همه رو لخت میکرد. یه خلوچلی به اسم دنی که مال خیابون چهل و سوم بود گاهگداری میاومد و حسابی به ما میباخت ولی امروز نیومده بود و همین خیکیخان افتاده بود به جون بقیهٔ ماها. آگه دنی اونجا بود، وقتی فیل میافتاد روی دور شانس، ما میرفتیم جا، ولی خب دنی نیومده بود.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ترانه برف خاموش: مجموعه داستان