روز بمباران

داستانهای کودکان ژاپنی درباره هیروشیما و بمباران ژاپن

مقدمه مولف:
انفجار بمب اتمی در هیروشیما، نه تنها زندگی ساداکو، بلکه زندگی همه انسانها را دگرگون ساخت. ساداکو دخترک لاغر اندامی است که با پدر، مادر و برادر بزرگترش در هیروشیما زندگی می کند. البته لاغری اش ناشی از تغذیه نامناسب و کمبود مواد غذایی است با این وجود صورت گوشتالوی او نشانی از کودکی اوست. در ششم اوت ۱۹۴۵، ساداکو و برادرش به مردمی که در صف غذا در بیرون وزارتخانه ایستاده اند، می پیوندند. اما ساداکو ضعیفتر از آن است که بتواند در صف بایستد و جیره غذایی اش را بگیرد؛ بنابراین برادرش تصمیم می گیرد او را به خانه بازگرداند. در بین راه به قصد آب تنی در دریاچه توقف می کنند. ساداکو در ساحل دریاچه می خوابد و برادرش مشغول آب تنی میشود که ناگهان بمب اتمی بر شهر فرو می افتد. ساداکو و خانوادهاش از حادثه انفجار بمب اتمی جان سالم بدر می برند و گرفتار زندگی دشوار پس از جنگ می شوند. جایی که بازار سیاه، قحطی، گرسنگی و رقابتهای تلخ و ناخوشایند برقرار است. او در این هنگام با تلخ و شیرین زندگی در ژاپن روبرو می شود. ساداکو گرچه روزی قهرمان مسابقه دوچرخه سواری محله خود می شود، اما بالاخره می فهمد که هر چند سریع پا بزند، نمی تواند از چنگ حوادث گذشته فرار کند. داستان ساداکو دورنمایی است از زندگی انسان که همانند فیلمی رنگی به گونه ای زیبا و دقیقی بیانگر حوادث تلخ و وحشتناکی است که مسیر تاریخ را تغییر می دهد.