چتر نوازنده
نویسنده:
فردریک فلد
مترجم:
مهدی ضرغامیان
امتیاز دهید
روزنامه فروش گوشه خیابان ایستاده بود و فریاد میزد: "روزنامه صبح، روزنامه، آخرین اخبار، روزنامه..."
او با صدای بلند فریاد نمی زد زیرا می ترسید گنجشکهایی که در پیاده رو دور و بر تکه نانی نشسته بودند، بپرند و بروند. با اینکه نزدیک ظهر بود، اما روزنامه های زیادی زیر بغل جوان رونامه فروش بود...
بیشتر
او با صدای بلند فریاد نمی زد زیرا می ترسید گنجشکهایی که در پیاده رو دور و بر تکه نانی نشسته بودند، بپرند و بروند. با اینکه نزدیک ظهر بود، اما روزنامه های زیادی زیر بغل جوان رونامه فروش بود...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چتر نوازنده