مگره خشمگین می شود
نویسنده:
ژرژ سیمنون
مترجم:
قاسم صنعوی
امتیاز دهید
✔️ ژرژ سیمنون در یکی دیگر از داستانهای پلیسی روانشناختیاش به سراغ مگره میرود. کمیسر قهرمان سیمنون هر چند بازنشسته، هنوز سرشار از شوق حل معماهای جنایی است و به شیوۀ روش خاص خود، ضمن کاوش در ضمیر افراد و نقد از اجتماعی که دلش را به هم میزند، از راز مرگی مشکوک پرده بردارد.
از متن کتاب:
حدس زده بود چه میخواهم بکنم؟ اعتقاد دارم این طور بود...اگر مجال داده بودم بیشک او بود که شلیک میکرد...گفتم: «حال که هیچ وسیله دیگری برای بیرون رفتن از این وضع وجود ندارد، و کسی هم دارای شهامت انجام این کار پیدا نمیشود، باید مادربزرگی باشد که اینکار را به عهده بگیرد. بدرود.» با ادای آخرین کلمه، شلیک کردم. در سه قدمی من بود. دست به شکمش برد، زیرا خیلی پایین زده بودم. دو بار دیگر ماشه را فشردم...
بیشتر
از متن کتاب:
حدس زده بود چه میخواهم بکنم؟ اعتقاد دارم این طور بود...اگر مجال داده بودم بیشک او بود که شلیک میکرد...گفتم: «حال که هیچ وسیله دیگری برای بیرون رفتن از این وضع وجود ندارد، و کسی هم دارای شهامت انجام این کار پیدا نمیشود، باید مادربزرگی باشد که اینکار را به عهده بگیرد. بدرود.» با ادای آخرین کلمه، شلیک کردم. در سه قدمی من بود. دست به شکمش برد، زیرا خیلی پایین زده بودم. دو بار دیگر ماشه را فشردم...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مگره خشمگین می شود