مقام فلسفه در دوره تاریخ ایران اسلامی
نویسنده:
رضا داوری اردکانی
امتیاز دهید
بحث در باب مقام فلسفه در دورهی اسلامی به یک معنا به فلسفهی تاریخ بازمیگردد. وقتی از نسبت فلسفه با تاریخ بحث میشود، میخواهیم بدانیم که فلسفه در قوام تاریخ چه اثری داشته است. آیا تاریخ ظرفی است که فلسفه، هنرها، علوم، قوانین، قواعد، رسوم، ادیان و به طور کلی هر مظروفی میتواند در آن قرارگیرد؟ این فکر که علم و عمل و فلسفه و هنر، تاریخی است، از دو سه قرن پیش پدید آمده و متقدمان با آن آشنایی نداشتهاند. آنها پرسیدهاند که فلسفه با تاریخ چه نسبتی دارد و با آن چه میکند؟ مقصود این نیست که فلاسفه، فلسفه را یک تفنن بی اثر و بیهوده میدانستهاند. تنها افلاطون نبود که فلسفه را شرط برقراری حکومت عادله میدانست، بلکه در نظر تمام استادان یونانی، فلسفه سیاست امر مهمی بود و پرداختن به آن برای فیلسوف ضروری به نظر میرسید. اینکه در آن دوران، نظر فیلسوف یونانی چه اثری کرد و با پدید آمدن فلسفه چه تحولی در سیاست روی داد، یک مطلب است و نسبت میان سیاست و فلسفه در تفکر فیلسوفان دورهی جدید مطلب دیگر.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مقام فلسفه در دوره تاریخ ایران اسلامی