دزدان دریایی در خلیج فارس؛ از افسانه تا واقعیت
نویسنده:
سلطان بن محمد القاسمی
مترجم:
محمدباقر وثوقی
امتیاز دهید
این کتاب یکی از نمونههای شاخص و برجسته از نقد و بررسی گزارشهای رسمی انگلیس در اوایل قرن نوزدهم است. نویسنده کتاب با بررسی و مطابقت گزارشها به نتایج جدیدی رسیده است. او با حوصله و دقت بسیار و با جستجو در آرشیوها منتشرنشده انگلیس ضمن ارائه متن کامل گزارشها آنها را با هم مقایسه و تناقضات و دروغنویسیهای آن را آشکار کرده است. افزون بر نقد و بررسی جزءبهجزء گزارشها نویسنده در تلاش برای شناسایی مقاصد و نیات کارگزاران انگلیسی در منطقه خلیج فارس به یافتههای جدیدی رسیده است که آن را در جایجای نوشتههای خود ذکر نموده است.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دزدان دریایی در خلیج فارس؛ از افسانه تا واقعیت
[/quote]
کریم جان در اصل باید از شما تشکر کرد که زحمت اسکن این کتاب را کشیده اید . و تاسف به حال مردمی که رهبران مشروطه را نمی شناسند .
کارنامه و کارهای میرزا ملکم خان در انقلاب مشروطه و روشنگری های او ستودنی است .
هرچند که همین دو خط نوشته را نیز در نهایت با یک بار تصحیح مجدد،تائید نهایی نمودم و دلیل آن نیز (با مراجعه به ساعت درج کامنت) به آن دلیل بود که با گوشی موبایل و در هنگام راه رفتن تایپ نمودم. به هر روی جای بسی خرسندیست که با وجود چنین شرایطی همین دو خط نوشته نیز بخوبی توانسته خواست نویسنده را به مخاطب انتقال دهد، دلیل بارز آن را نیز میتوان در توضیح و تفسیرات جنابعالی که با هفت بغل مهمل بافی همراه است مشاهده نمود!
و اما کتاب قانون میرزا ملکم خان که به احتمال زیاد نخوانده همچون بسیاری تالیفات و نظرات دیگر تنها از روی آشنایی با نام مولف آن چنین نظراتی را بیان داشتید که صد البته شناخت شما از مولف(میرزا ملکم خان) به همان اندازه نصفه نیمه و ناقص است که درک و شناختتان از فراماسونری در ایران و لُژ فراماسونری فرانسه. چون اگر جز این می بود اینگونه بی اساس جملگی اعضای فراماسونری را تشکیلات جاسوسی مخوف خطاب نمی کردید! دکتر فریدون آدمیت در کتاب "فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت" کاملا به پیشینه جامعه آدمیت و بنیانگذار آن(پدر ایشان عباسقلی خان قزوینی معروف به آدمیت) اشاره نموده و برخلاف ادعای شما فراماسونری ایران(خصوصا در آغاز کار خود) چندان وابستگی به غرب و لژ فرانسه نداشت، هرچند که بدون برخی رجال سیاسی همچون ابوالحسن خان شیرازی(معروف به ایلچی شیرازی) که در دوران فتحعلی شاه سفیر ایران در انگلیس و فرانسه و... بود(حیرت نامه به قلم این رجال مشهور دوره قاجار است.)
اسماعیل رائین در کتاب معروف خود فراماسونری در ایران و برخی محققین دیگر که در این زمینه تحقیقات مبسوطی داشته اند نام بسیاری از رجال معروف جامعه ادبی و سیاسی ایران را که در دوران حیات خود عضو فراماسونری یا دیگر لژ ها همچون جامعه بیداری ایرانیان و...بوده اند را ذکر نموده، از جمله دکترسعید نفیسی، دکتر زرین کوب، ایرج میرزا، تقی زاده، روح الله خالقی،ملک الشعرای بهار و... که اکثرا نیز شخصیتهایی میهن دوست و تاثیر گذار در تاریخ فرهنگ و ادب ایران بوده اند.(کما اینکه دکتر مصدق نیز در دوره ای کوتاه خود عضو جامعه آدمیت بود.)
به هر روی آنچه که از برسی تاریخ مشروطیت و اندیشه آزادی و دموکراسی خواهی در ایران و تلاش برای برقراری یک نظام پارلمانی به چشم میخورد نقش بسیار مهم نظرات میرزا ملکم خان نظام الدوله این روزنامه نگار و سیاستمدار عهد ناصری می باشد. اینکه او در جریان لاتاری به نفع کدامین کمپانی خارجی شروع به فروش اوراق نمود یا برای کسب ثروت چه اقدامات و سیاستهایی را در پیش گرفت به هیچ عنوان نمی تواند چیزی از نقش او در پیدایش اندیشه دموکراسی و تلاش برای رسیدن به یک نظام پارلمانتاریسم کم نماید. جز اینکه بخواهیم به شیوه شما از روی ساده انگاری و ناآگاهی هر قضیه ای را به موضوع دیگر ارتباط دهیم!
کریم کایدان(عضو ارشد لژ فراماسونری بریتانیا و معاون دوم و دست راست آریل ساموئل مردخای شرایبر معروف به آریل شارون!!!)
واقعاً میدان دار وقاحت هسـتی، در تمام دیدگاه هایت پَـرت و پلا زیاد می گوئی و پر از غلط املائی ی بچگانه است، برخواسته کلمه ی درستی نیست، صحیح آن بر خاسـته است، به معانی کلمات بی توجّه هسـتی،
قانون اساسی چه ربطی به میرزا ملکم خان دارد، میرزا ملکم خان یک فرد خائن و خود فروخته و مؤسس تشکیلات جاسوسی مخوف فراماسونری در ایران بود، با رشوه دادن به حکومتیان قاجار قاچاقی زنده بود، ریشه
و اساس قانون مشروطه از نظرات ملکم و روزنامه قانون برنخاسته، بالاخره خودت را نشان دادی که آبشخور و توبره ات کجا است، دست کم از هواداران فراموشخانه هستی. به دیدگاههای گذشته ی تو نگاه می کردم،
نفاق افکنی و دو روئی در آنها موج می زند.
(متاسفانه انتشارات کویر با سانسور نام گردآورنده این اثر ارزشمند و چاپ و انتشار آن حق و حقوق مولف را زیرپا نهاد و باعث گردید تا هیچ گاه مولف به حقوق حقی خود را از این اثر بدست نیاورد.)