رهبران مشروطه - جلد 1
نویسنده:
ابراهیم صفایی
امتیاز دهید
احوالات موثرین در انقلاب مشروطه
827 صفحه
فهرست بیوگرافیها:
سید جمال الدین اسد آبادی، میرزا ملکم خان، امین الدوله، میرزا نصرالله خان مشیرالدوله، ظهیرالدوله، سید عبدالله بهبهانی، سید محمد طباطبائی، صمصام السلطنه بختیاری، سردار اسعد، سپهدار تنکابنی، سید جمال الدین اصفهانی، ملک المتکلمین، صنیع الدوله، ستارخان، وثوق الدوله ......
مقدمه:
نویسنده در مقدمه کتاب مینویسد. نهضت مشروطه ایران در زمان صدارت عین الدوله (1323ق) آغاز گردید ولی پایه های آن با قتل ناصر الدین شاه گذاشته شد(جمعه 17 ذیقعده 1313ق)، گر چه مدتها پیش از آغاز این نهضت هم افکار آزادیخواهی در ایران وجود داشت ولی اینگونه افکار بسیار اندک بود واز قوه بفعل نیامده بود، در اواخر دوران ناصرالدین شاه وزمان مظفرالین شاه عوامل بسیار برای رشد این نهضت فکری بکار افتاد. مهمترین عوامل عبارت بود از :
1- نابسامانی اوضاع اجتماعی ایران در اواخر عهد ناصرالدین شاه وبه ستوه آمدن مردم از جور وبیدادگری حکام وعمال استبداد وماموران متجاوز دولت.
2- برقراری رژیم مشروطه وتدوین قانون اساسی در عثمانی.
3- نشر نوشته های بیدار کننده روز نامه هائی مانند روز نامه "اختر" چاپ استانبول، روز نامه "حبل المتین" چاپ کلکته وروزنامه های "پرورش" و"ثریا" و"حکمت" چاپ مصر وروز نامه "قانون"چاپ لندن........
بیشتر
827 صفحه
فهرست بیوگرافیها:
سید جمال الدین اسد آبادی، میرزا ملکم خان، امین الدوله، میرزا نصرالله خان مشیرالدوله، ظهیرالدوله، سید عبدالله بهبهانی، سید محمد طباطبائی، صمصام السلطنه بختیاری، سردار اسعد، سپهدار تنکابنی، سید جمال الدین اصفهانی، ملک المتکلمین، صنیع الدوله، ستارخان، وثوق الدوله ......
مقدمه:
نویسنده در مقدمه کتاب مینویسد. نهضت مشروطه ایران در زمان صدارت عین الدوله (1323ق) آغاز گردید ولی پایه های آن با قتل ناصر الدین شاه گذاشته شد(جمعه 17 ذیقعده 1313ق)، گر چه مدتها پیش از آغاز این نهضت هم افکار آزادیخواهی در ایران وجود داشت ولی اینگونه افکار بسیار اندک بود واز قوه بفعل نیامده بود، در اواخر دوران ناصرالدین شاه وزمان مظفرالین شاه عوامل بسیار برای رشد این نهضت فکری بکار افتاد. مهمترین عوامل عبارت بود از :
1- نابسامانی اوضاع اجتماعی ایران در اواخر عهد ناصرالدین شاه وبه ستوه آمدن مردم از جور وبیدادگری حکام وعمال استبداد وماموران متجاوز دولت.
2- برقراری رژیم مشروطه وتدوین قانون اساسی در عثمانی.
3- نشر نوشته های بیدار کننده روز نامه هائی مانند روز نامه "اختر" چاپ استانبول، روز نامه "حبل المتین" چاپ کلکته وروزنامه های "پرورش" و"ثریا" و"حکمت" چاپ مصر وروز نامه "قانون"چاپ لندن........
آپلود شده توسط:
settareh
1395/09/20
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رهبران مشروطه - جلد 1
افراد از موضع طبقاتی به تاریخ نگاه میکنند. نویسندگان «منابع دست اول» هم از این برکنار نیستند (شاید ذکر برخی از این منابع کار بررسی را آسانتر کند؟). قصد دفاع از حیدر عمو اوغلو رو ندارم و کاری هم با موضعگیری سیاسی وی فعلا ندارم (این که در جناح محافظهکار یا راست حزبی قرار داشت ...) از همدلی بیشتر روشنفکران سیاسی زمانه با او نیز فعلا میگذریم.
ولی میدانم این فرد یک مخالف حکومتی و فعال سیاسی بود که در وقایع آذربایجان زمان مشروطه نقش مثبتی داشت و هنوز که هنوز ترانههای ترکی در وصف وی که آن زمان سروده شده بود خوانده میشود (در برخورد با مستبدان شهر خوی و کمک به فقرا). اگر انتقادی به شیوهی فعالیت سیاسی وی هست (ترور تنی چند از حاکمان) نیز باید به شرایط آن دوره نگریست که شاید چنین برخوردهایی را بایسته میکرد.
در هر حال، این نوع افراد از دید مردمی میتونه یک آزادیخواه باشه یا یک یاغی از دید حکومت.
رحیم رئیس نیا نیز در کتاب خود به صراحت نقل می نماید که سردار اسعد بختیاری تا زمانی که انگلیسی ها به او اجازه ندادن، به تهران قشون کشی نکرد و ابراهیم صفایی نیز همین نظر را دارد و دکتر آدمیت نیز به همین نتیجه گیری دست یافته حال اگر این نظریه با خواسته های ما مغایرت دارد و اگر بسیاری دیگر از این سردار مشروطه یک قهرمان ملی ساخته اند بجای اینکه بخواهیم جبهه گیری نماییم بهتر است با تجدید نظر در عقاید و افکار خود به تحقیق و تجسس در منابع دیگر بپردازیم و نظرات و روایاتی را که خلاف عقیده ماست را نیز با دیده تعمق و تامل بنگریم.
این تنها یکی دو نمونه بود برای اینکه پی ببرید اگر کسی خلاف میل ما یا اکثریت نظر و روایتی نقل نمود او را محکوم به مغرض بودن و بی اعتبار بودن ننماییم. چه بسا که واقعییت امر را از زبان او خارج شده باشد نه اکثریت مورخینی که موافق با احوال و آرای ما نظر داده اند.
به هر روی هیچ مورخ و هیچ تاریخنگاری را نمی توانیم نام ببریم که تمامی نظرات و روایاتی که نقل کرده درست و بی عیب باشد. این برعهده محقق و جستجوگر منصف است که بی حب و غرض سره را از ناسره بیرون کشد و حقیقت را آنگونه که هست عریان نماید.
باسپاس از شمای عزیز
" نیچه به یکی از دوستانش که برای وی خبر نادرستی آورده بود گفت؛ « از اینکه به من دروغ گفتی، ناراحت نیسـتم، از این ناراحتم که دیگر نمی توانم به تو اعتماد کنم »، برادر عزیز این گونه و با صراحت به نویسنده و
شاعر توانمندی به دروغ تهمت دروغ زنی دادن، نوعی ستم و آزار رسانیدن محسوب می شود، بدون تٱمّل مطلبی ننویسید که از شما سلب اعتماد شود و حرفهایتان بی ارزش جلوه کند، نویسنده ی محترم این کتاب با
مهارت و با تحقیق و مطالعه و زحمت فراوان کتاب فوق العاده با ارزشی نوشته، شما با چه جرٱتی به آن مرحوم جسارت کردید!!، غرض ورزی را کنار بگذارید، از بیگانگان خط نگیرید، تحقیق تحصیل سعادت است.
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در شریعت ما غیر ازین گناهی نیست
دوست عزیز چرا عادت دارید مسایل را سیاه و سپید ببینید!عرض کردم کتاب مغرضانه است و در پی تخریب مشروطه به رشته تحریر درامده,اقای ابراهیم صفایی اگر خدا هم باشد بنده عرض میکنم این کتاب مغرضانه است و میتوان یک مجلد پلنصد ورقه ای از این کتاب نقد کرد,بهتراست کمی تاریخ مشروطه را پیگیری کنید و تحت تاثیر نام ها قرار نگیرید,ابراهیم صفایی هیچ دانشی در فلسفه نداشته و اکثر تحلیل های وی سطحی است,این که نمیشود بدون خواندن فلسفه بخواهیم قلم به دست بگیریم و تاریخ تحلیل کنیم.بقیه اثار وی را ملاحظه فرمایید هیچکدام از اسنادی که منتشر شده است تحلیل نشده است ,این نشان از ان دارد که نویسنده اصلا تحلیل بلد نبوده است.تناقض بیداد میکند در کتاب,اول میگوید سردار اسعد بخاطر شاه شدن به ایران امدن چند خط بعد نوشته را نقض میکند و میگوید به سردار پیشنهاد نیابت سلطنت دادند و نپذیرفت,این شخص انقدر نااشنا به امور نقد و بی طرفی بوده است که با کنایه یپرم خان را لاشی خطاب کرده است.[/quote]
دوست گرامی شناخت فلسفه چندان ارتباطی با نقل روایات تاریخی ندارد، اصولا قرار بر این نیست یک مورخ دست به تجزیه و تحلیل هگلی تاریخ بزند که لازم به آگاهی و شناخت از فلسفه تاریخ باشد. اگر اینگونه که شما میفرمایید باشد پس باید به کل منابع کلاسیک تاریخ رو بدور بریزیم و بگوییم چون این مورخین(هردوت،کتزیاس،آریان،گزنوفن،نبکلای دمشقی، جریر طبری، مسعودی،یعقوبی، ابن هشام،واقدی، حمدالله مستوفی، جوینی ووو....که اگر بخواهیم نام تک تک این مورخین تا یک قرن پیش را تک به تک بر زبان بیاوریم مثتوی هفت من کاغذ خواهد بود) با این تفاسیر چون این مورخین هیچ کدام به شیوه فلسفی به تاریخ برخورد نکرده اند پس آثارشان بی اعتبار و مغرضانه است!
این شیوه استدلال اصولا استدلالی غیر منطقی و غیر مستند است. زنده یاد فریدون آدمیت یکی از مورخین و محققین بزرگ جامعه ایرانیست که به جرات میتوانم بگوییم اندک شمارند مورخینی(و شاید نباشد) مورخ و محققی که همچون او تاریخ (خصوصا تاریخ دوران قاجار و مشروطه) را با دقت و علم و دانش لازم تورق زده باشد. وقتی استاد آدمیت نظرات و تحقیقات جناب صفایی را در منابع و ریفرینس های خود مورد برسی و مطالعه قرار می دهد دیگر نمی توانیم به صرف اینکه جناب صفایی نظری برخلاف میل ما یا برخی مورخین صادر نموده نظراتش را کلا بی اعتبار بخوانیم.
به گمان من ابراهین صفایی مورخ چندان معتبری نیست و یا احساساتی و بدون در نظر گرفتن شرایط رویداد های پیش امده نوشته و یا غیر مستقیم سعی در مبرا سازی جریان هایی را داشته است.
" نیچه به یکی از دوستانش که برای وی خبر نادرستی آورده بود گفت؛ « از اینکه به من دروغ گفتی، ناراحت نیسـتم، از این ناراحتم که دیگر نمی توانم به تو اعتماد کنم »، برادر عزیز این گونه و با صراحت به نویسنده و
شاعر توانمندی به دروغ تهمت دروغ زنی دادن، نوعی ستم و آزار رسانیدن محسوب می شود، بدون تٱمّل مطلبی ننویسید که از شما سلب اعتماد شود و حرفهایتان بی ارزش جلوه کند، نویسنده ی محترم این کتاب با
مهارت و با تحقیق و مطالعه و زحمت فراوان کتاب فوق العاده با ارزشی نوشته، شما با چه جرٱتی به آن مرحوم جسارت کردید!!، غرض ورزی را کنار بگذارید، از بیگانگان خط نگیرید، تحقیق تحصیل سعادت است.
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در شریعت ما غیر ازین گناهی نیست[/quote]
دوست عزیز چرا عادت دارید مسایل را سیاه و سپید ببینید!عرض کردم کتاب مغرضانه است و در پی تخریب مشروطه به رشته تحریر درامده,اقای ابراهیم صفایی اگر خدا هم باشد بنده عرض میکنم این کتاب مغرضانه است و میتوان یک مجلد پلنصد ورقه ای از این کتاب نقد کرد,بهتراست کمی تاریخ مشروطه را پیگیری کنید و تحت تاثیر نام ها قرار نگیرید,ابراهیم صفایی هیچ دانشی در فلسفه نداشته و اکثر تحلیل های وی سطحی است,این که نمیشود بدون خواندن فلسفه بخواهیم قلم به دست بگیریم و تاریخ تحلیل کنیم.بقیه اثار وی را ملاحظه فرمایید هیچکدام از اسنادی که منتشر شده است تحلیل نشده است ,این نشان از ان دارد که نویسنده اصلا تحلیل بلد نبوده است.تناقض بیداد میکند در کتاب,اول میگوید سردار اسعد بخاطر شاه شدن به ایران امدن چند خط بعد نوشته را نقض میکند و میگوید به سردار پیشنهاد نیابت سلطنت دادند و نپذیرفت,این شخص انقدر نااشنا به امور نقد و بی طرفی بوده است که با کنایه یپرم خان را لاشی خطاب کرده است.
" نیچه به یکی از دوستانش که برای وی خبر نادرستی آورده بود گفت؛ « از اینکه به من دروغ گفتی، ناراحت نیسـتم، از این ناراحتم که دیگر نمی توانم به تو اعتماد کنم »، برادر عزیز این گونه و با صراحت به نویسنده و
شاعر توانمندی به دروغ تهمت دروغ زنی دادن، نوعی ستم و آزار رسانیدن محسوب می شود، بدون تٱمّل مطلبی ننویسید که از شما سلب اعتماد شود و حرفهایتان بی ارزش جلوه کند، نویسنده ی محترم این کتاب با
مهارت و با تحقیق و مطالعه و زحمت فراوان کتاب فوق العاده با ارزشی نوشته، شما با چه جرٱتی به آن مرحوم جسارت کردید!!، غرض ورزی را کنار بگذارید، از بیگانگان خط نگیرید، تحقیق تحصیل سعادت است.
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در شریعت ما غیر ازین گناهی نیست[/quote]
سرور بزرگوار و کتابناکی، ضمن ادای احترام به حضرتعالی اجازه می خواهم نقدی بر ساختار دفاعی شما ارائه نمایم. چنانچه ملاحظه می فرمایید، دیگر کتابناکی عزیزمان، Khoday، نقدی مجمل بر قسمتهایی از کتاب حاضر ارائه داده اند. استدعا دارد حضرتعالی نیز با همین رویه نقد ایشان را تصحیح فرمایید و چنانچه فرمایشات نامبرده را فاقد اصالت می دانید، با ذکر دلیل و ارائه مأخذ دیگرانی چون بندهء کم سواد را نیز در راستای افزایش بار دانسته های احتمالی مدد فرمایید. آنچه از حضرتعالی ثبت شده است، نهی مشارالیه از ناصواب دانستن براهین نگارنده می باشد، مع الوصف نیکوتر آنکه شما نیز قطره ای از دریای دانش خویش را به دیگر کتابناکی های حاضر مبذول فرموده و بجای شخص، کلام را نقد سازید تا در این میان مجالی برای تعیین شایسته جایگاه کتاب فراهم آید. با آرزوی شادکامی برای شما و دیگر عزیزانی که زحمت مطالعه این چند جمله را بر خویش هموار ساخته اند.
" نیچه به یکی از دوستانش که برای وی خبر نادرستی آورده بود گفت؛ « از اینکه به من دروغ گفتی، ناراحت نیسـتم، از این ناراحتم که دیگر نمی توانم به تو اعتماد کنم »، برادر عزیز این گونه و با صراحت به نویسنده و
شاعر توانمندی به دروغ تهمت دروغ زنی دادن، نوعی ستم و آزار رسانیدن محسوب می شود، بدون تٱمّل مطلبی ننویسید که از شما سلب اعتماد شود و حرفهایتان بی ارزش جلوه کند، نویسنده ی محترم این کتاب با
مهارت و با تحقیق و مطالعه و زحمت فراوان کتاب فوق العاده با ارزشی نوشته، شما با چه جرٱتی به آن مرحوم جسارت کردید!!، غرض ورزی را کنار بگذارید، از بیگانگان خط نگیرید، تحقیق تحصیل سعادت است.
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در شریعت ما غیر ازین گناهی نیست
دوست عزیز یکی دو نمونه از دروغها و جعلیات کتاب رو میشه ذکر نمایید؟[/quote]
اول اینکه تحلیل های وی همه غلط و ناشیانه است,به فرض اعدام شیخ فضل اله را بزرگترین خطا و گناه مسروطه خواهان دانسته است و در نتیجه فرموده است که بزرگترین جسارت به روحانیت!
جای دیگر بخاطر نامه ی محمدعلیشاه که از مظفرالدین شاه مسروطه خواسته بود نتیجه گرفته است که محمدعلیشاه مشروطه خواه است و سهوا یا عمدا این تفکر غلط را به خوانندگان خورانده که محمدعلیشاه مسروطه خواه بوده است,درصورتی که دلیل اینکار مبارزه با ظل السلطان و برادران وی بود که داعیه پادشاهی داشتند و از این طریق قصد داشت مهر خود را در دل مشروطه خواهان جای کند
بزرگترین فریب و ریا کاری تهمت به کتاب کم نقص مهدی ملکزاده است و گفته است که ملک زاده به دروغ قتل امین السلطان را گردن محمدعلیشاه انداخته است,درصورتی که ملکزاده تمام حرف و حدیث ها را اورده و در اخر به مبهم بودن موضوع اعتراف کرده است,هرچند نظرش بیشتر به سمت محمدعلیشاه بوده است.در مورد ازادی خواهان بی شرمی را به نهایت رسانده و اکثر رجال ازادی خواه را منتسب به رشوه خواری و مشروطه را ثمره پول های ظل السلطان خوانده است,در مورد بختیاری ها تا حدودی اغراق کرده است و پستی را به منتها درجه رسانده و قیام مجاهدین بختیاری را یک قیام غیرملی خوانده است,قیام مردم بدبخت اذربایجان را با بی شرمی غایله خوانده و شدیدا بزرگمرد جنگ های مشروطه را کوبیده و خدمات وی را نادیده گرقته است.
بیشتر نقل قول ها از ورق پاره های مجله ی مزدور خواندنی ها بوده که شصت سال بعد از مشروطه نوشته شده است و در بسیاری از روایت ها هیچ منبعی ذکر نکرده است.ایراد و اشتباه در این کتاب به حدی زیاد است که میتوان یک جلد لاقل پانصد صفحه ای در نقد ان نوشت.نویسنده اصلا شیوه تحلیل بلد نبوده است و این دقیقا همان بدبختی از سر عدم مطالعه فلسفه است که گریبانگیر جامعه ما شده است
اگر نیاز بود باز هم از ایرادهای کتاب خواهم گفت
اما نقاط مثبتی نیز دارد,خصوصا در رابطه با زندگی میرزا ملکم[/quote]
دوست عزیز یکی دو نمونه از دروغها و جعلیات کتاب رو میشه ذکر نمایید؟
اما نقاط مثبتی نیز دارد,خصوصا در رابطه با زندگی میرزا ملکم