سلطان العارفین بایزید بسطامی: عارف بزرگ قرن دوم و سوم هجری
نویسنده:
عبدالرفیع حقیقت
درباره:
بایزید بسطامی
امتیاز دهید
گزیده ای از متن کتاب:
همانطور که در متن این کتاب به وضوح ملاحظه خواهید فرمود با درنظر گرفتن جمیع جوانب، بایزید بسطامی نخستین عارف پرقدرت و تیزبین و صاحب نظر و جسور ایرانی است که برخلاف اعتقادات سطحی و ظاهری عامه قد علم کرده و بدون وحشت از غوغای عوام، وحدت یا همبستگی وجود (همه خدایی) را با بی باکی و اصرار کم نظیر به صورت ارزنده و برازنده ای در گفتار و کردار و اندیشه خویش متجلی ساخته و پایه گذار مکتب جدیدی در تصوف شده است که بعد از او به وسیله عارفان از خودگذشته و حقیقت جو مانند: حسین منصور حلاج بیضاوی (شیرازی)، شیخ ابوالحسن خرقانی، شیخ ابوسعید ابوالخیر، عین القضات همدانی و سرانجام محی الدین ابن عربی و دیگران به سر حد کمال رسیده است. روشن تر اینکه بایزید بسطامی یکصد سال قبل از حسین منصور حلاج، یعنی در پایان قرن دوم هجری ندای جهانگیر "انا الحق"، "وصول بحق" یا تفکیک ناپذیری سلسله وجود را سرداده و گفته است: "سبحانی، سبحانی، مااعظم شانی"...
بیشتر
همانطور که در متن این کتاب به وضوح ملاحظه خواهید فرمود با درنظر گرفتن جمیع جوانب، بایزید بسطامی نخستین عارف پرقدرت و تیزبین و صاحب نظر و جسور ایرانی است که برخلاف اعتقادات سطحی و ظاهری عامه قد علم کرده و بدون وحشت از غوغای عوام، وحدت یا همبستگی وجود (همه خدایی) را با بی باکی و اصرار کم نظیر به صورت ارزنده و برازنده ای در گفتار و کردار و اندیشه خویش متجلی ساخته و پایه گذار مکتب جدیدی در تصوف شده است که بعد از او به وسیله عارفان از خودگذشته و حقیقت جو مانند: حسین منصور حلاج بیضاوی (شیرازی)، شیخ ابوالحسن خرقانی، شیخ ابوسعید ابوالخیر، عین القضات همدانی و سرانجام محی الدین ابن عربی و دیگران به سر حد کمال رسیده است. روشن تر اینکه بایزید بسطامی یکصد سال قبل از حسین منصور حلاج، یعنی در پایان قرن دوم هجری ندای جهانگیر "انا الحق"، "وصول بحق" یا تفکیک ناپذیری سلسله وجود را سرداده و گفته است: "سبحانی، سبحانی، مااعظم شانی"...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سلطان العارفین بایزید بسطامی: عارف بزرگ قرن دوم و سوم هجری