سرزمین گیلان
نویسنده:
الکساندر خودزکو
مترجم:
سیروس سهامی
امتیاز دهید
الکساندر خودزکو (1891 – 1806م) در لهستان و در خانواده ای دانش پرور دیده به جهان گشود. وی در سال 1830 میلادی به عنوان کنسول روسیه در دربار محمدعلی شاه قاجار در رشت اقامت داشته و آشناییش با زبان و ادب فارسی و شوق او به تحقیق، سبب شد تا به شناخت کاملتری از تاریخ و جغرافیای گیلان دست بزند و یادداشتهای وی درباره این خطه، کتاب حاضر را تشکیل می دهد. این یادداشتها در طی سالهای 50 – 1849 در سالنامه نوین مسافرتها و علوم جغرافیایی در چند شماره پیاپی به چاپ رسیده بوده است. وی پس از چندی از خدمات سیاسی کناره می گیرد و خود را وقف کارهای علمی و ادبی می نماید. تآتر در ایران، دستور زبان ایرانی، ترانه های عامیانه اسلاوی و ترانه های تاریخی اوکراین از آثار مشهور این محقق است. تحقیقات وی در گیلان سرشار از نکته بینی علمی است. این کتاب با دور بودن از اطناب و تفصیل زاید، تصویر روشنی از این سرزمین را در نظر خواننده تصویر می کند تصویری شفاف از نیمه اول قرن نوزدهم. مترجم این اثر، دکتر سیروس سهامی است که این ترجمه را به سال 1354 شمسی به چاپ رسانده. وجه تسمیه، حد و مرزها و تقسمات اداری ایالات گیلان، نگاهی به تاریخ، مناظری از سرزمین گیلان، ساکنان گیلان،تولیدات طبیعی و کارخانه ای، پول، اوزان و مقادیر و فهرست راهنما بخشهای این سفرنامه را تشکیل می دهد.
بیشتر
آپلود شده توسط:
hanieh
1395/06/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سرزمین گیلان
تصرف در حیات رودخانه ها و نیز به وجود آوردن روستا ها موجب همه گونه تغییرات ظاهری و جغرافیـائی در گیلان گشته و به حالت امروزی در آمده است، سـرگذشت تلخ و شـیرین مردمان دلاور آن از زوایای تاریخ
پنهان نیست و عِرقِ میهن دوستی و عشق به وطن و دفاع از مرز و بوم کشور توسّط آنان همواره زبان زد و شگفت آور بوده است، " رابینو " که در سالهای 1912-1906 به عنوان نایب کنسـول انگلسـتان در رشت
بسر می برده در کتابِ، دارالمرز ایران گیلان ، وجه تسمیه ی گیلان را چنین نوشته؛ « نام گیلان از کلمه ی اوستائی وارنا که نام ناحیه ای در شمال کوه البرز است مشتق می باشد. کلمه ی گیلان از صفت بومی
وارنا مشـتق شده است و معنی ی آن مربوط به وارنا یا وارنیـک است، که به مرور در تلفّظ به صورت گیـلان در آمده است و به همین شکل نام مازنـدران هم از کلمه ی مازِنیا گرفته شده است »، البته نویسنده ی
این کتاب؛ آلکساندر خودزکو و مرحوم دکتـر محمّد معین که خود از مفـاخر فرهنگ ایران و از اهالی ی گیلان بوده در فرهنگ معین نوشته اسـت « واِژه ی گیـلان gelan مرکب از دو کلمه ی "گیل + ان" اسـت و نام
ناحیه ای در جنوب غربی بحر خزر، مسکن قوم گیل می باشد »، به هرحال متٱسفانه کتاب سرزمین گیلان فعلا در دسترس نیست و اشاره به مجتوای آن با توجّه به این که هرچـه گفته شود ممکن است به دور از
واقعیت تلقّی شود، صرفِ نظر می شود، فقط به یک نکته ی بسیار با اهمیت باید تـوجّه داشت که سالانه میلیونها نفر از سراسر کشـور به گیلان همیشـه بهار و زیبا مسـافرت می کنند، حیف است که شـناختی
از این منطقه و فرهنگ غنیّ و آداب و رسـوم متـمدّنانه ی اهالی ی آن نداشته باشند و به دیدن مناظر لذّت بخش راهها و شهر ها و روستاهای آن بسـنده کنند، این وجه و گونه ی سـفر به آن دیار، بهـره ی کافی
نخواهد داشت جز سوغات و خاطره ی خوش و گذرا از آب و هوا و سرسبزی ی دشت های باصفای آن، بزرگان گفتـه اند سـفر کنید تا غنیمت برید، معنایش آن است که وقت برگشت ازسـفر باید با فرهنگ و راه و
روش زندگانی مردمان آن سرمین آشنا شد و حتّی الامکان با مردمانش مراوده ی تجاری و دوستی و محبت، آغاز کرد. تا سودِ واقعی و لذّت توام باشند. چند بیت از اشعار ذلکش مرحوم شیخ عبدالقادر گیلانی:
گر دلِ غم پـرورِ ما غمگسـاری داشتی ... با بلا خوش بودی و در غم قراری داشـتی
نام مجنون در جهان هرگر نبوده این چنین ... گر چنان بودی چو من یادگاری داشتی
هر دو عالم را زِ یک پرتو سراسر سـوختی ... آفتـاب از آتش من گر شـراری داشتی
گُل چرا غرقِ عرق گشتی زِ خجلت پیش تو .. گر نه آن بودی که از رشکِ تو خاری داشتی
نسبتی می داشت با من شمع، در سوز و گداز ... گر دلِ بریان و چشمِ اشکباری داشتی
یار " محیی " گر گشـودی رُخ میان مردمان ... تَـرکِ یارِ خویش کـردی، هرکه یاری داشتی