دیو پیر
نویسنده:
پرل باک
مترجم:
ناصر ایرانی
امتیاز دهید
✔️ خانم ونگ می دانست که جنگی در جریان است، اما هیچ کس این موضوع را زیاد جدی نمی گرفت. جنگ بین چینی ها و ژاپنی ها بود و مردم دهکده در کنار رودخانه ی زرد زندگی می کردند....
خانم ونگ از هر فرصتی استفاده می کرد و درباره این جنگ با مردم دهکده صحبت می کرد. یک روز که مردم دهکده برای بالا آمدن آب رودخانه در کنار آن جمع شده بودند، باز هم صحبت از جنگ پیش آمد. پیک، نوه ی خانم ونگ، گفت که شنیده ژاپنیها با هواپیما حمله می کنند. هرکس حرفی زد و همه به خانههایشان برگشتند. خانم ونگ هم به خانه برگشت و خوابید، اما کمی بعد همسر پیک فریاد زد: «ژاپنیها اومدن. ژاپنیها اومدن. اونا تو آسمون هستن»...
بیشتر
خانم ونگ از هر فرصتی استفاده می کرد و درباره این جنگ با مردم دهکده صحبت می کرد. یک روز که مردم دهکده برای بالا آمدن آب رودخانه در کنار آن جمع شده بودند، باز هم صحبت از جنگ پیش آمد. پیک، نوه ی خانم ونگ، گفت که شنیده ژاپنیها با هواپیما حمله می کنند. هرکس حرفی زد و همه به خانههایشان برگشتند. خانم ونگ هم به خانه برگشت و خوابید، اما کمی بعد همسر پیک فریاد زد: «ژاپنیها اومدن. ژاپنیها اومدن. اونا تو آسمون هستن»...
آپلود شده توسط:
mtabrizi
1395/09/08
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیو پیر