هنر خواببینی
نویسنده:
کارلوس کاستاندا
مترجم:
فرزاد همدانی
امتیاز دهید
✔️ نویسنده در این کتاب مراحل قدم به قدمی را که برای پیشرفت در فن رویا دیدن به شیوه ساحران تولتک پیموده است تشریح میکند و خواننده را در جریان تجربیاتی شگفتآور و باورنکردنی از دنیاهای دیگری در رویا قرار میدهد که به اعتقاد تولتکها به اندازه دنیای ما واقعیند.
سرخپوستان قدیمی ، با این تصور که شرایط انرژیایی ما قابل اصلاح است،سلسله تمرین هایی را رایج کردند که با آن ها بتوان شرایط جدیدی برای امکانات انرژیایی درک ما بوجود آورد. آن ها مجموع این تمرین ها را هنر خواب بینی نامیدند.اکنون ، با نگرش عمیقی که به مرور زمان بدست آورده ایم،متوجه می شویم که دون خوان برای خواب بینی اصطلاح کاملتر گذر به سوی ابدیت را به کار برده است.
» ۳۳۹ صفحه
» اسکن شده از چاپ اول ۱۳۷۳؛ نشر سیمرغ - انتشارات فردوس
بیشتر
سرخپوستان قدیمی ، با این تصور که شرایط انرژیایی ما قابل اصلاح است،سلسله تمرین هایی را رایج کردند که با آن ها بتوان شرایط جدیدی برای امکانات انرژیایی درک ما بوجود آورد. آن ها مجموع این تمرین ها را هنر خواب بینی نامیدند.اکنون ، با نگرش عمیقی که به مرور زمان بدست آورده ایم،متوجه می شویم که دون خوان برای خواب بینی اصطلاح کاملتر گذر به سوی ابدیت را به کار برده است.
» ۳۳۹ صفحه
» اسکن شده از چاپ اول ۱۳۷۳؛ نشر سیمرغ - انتشارات فردوس
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هنر خواببینی
ایا کتاب ها کامل هستن؟
:-)
کارلوس کاستاندا (۲۵ دسامبر ۱۹۲۵ پرو- ۱۹۹۸) نویسنده پرطرفدار آمریکایی کتابهای شمنباوری بود.
دوازده کتاب وی که به ۱۷ زبان ترجمه گردیده و ۸ میلیون نسخه فروش داشتهاند باعث ایجاد جنجال و توجه فراوان در میان علاقمندان به فلسفه و مردم شناسی گردیدهاند. وی در بخش اول این کتب تجربیات خود را در ملاقات با فردی بنام دون خوان بازگو میکند. دنخوان یک سرخپوست مسن جنوبی است که در زمینه تصوف از نوع سرخپوستی به مقام استادی دست پیدا کردهاست. تجربیات کاستاندا مشتمل بر اتفاقاتی است که خود آنها را واقعیات غیرعادی مینامد. بخش دوم کتاب او شامل جمعبندی و تحلیل او از این وقایع است. کاستاندا یک محقق مردم شناس است و در ابتدای کار مانند بسیاری از انسانهای عادی که وقایع متافیزیکی را تجربه نکردهاند، در زمان مواجه شدن با این وقایع دچار نوعی حالات سردرگمی و در عین حال اعتماد میگردد. سوالات و پاسخهای ردوبدل شده بین او و دنخوان موید این حالات میباشد. او پس از سه سال تعلیم درمییابد وقایعی که در زمان خلسه بر او میگذرد ریشهای خارج از ذهن او دارد . کاستاندا پس از حدود پنج سال تعلیم در مواجه شدن با آخرین تجربه خود در این زمینه دچار ترس و وحشتی حاد میگردد. ترس کاستاندا از مواجهه با این واقعه او را از ادامه پیمودن مسیر به سوی مقامی که دنخوان آن را مقام مرد دانا مینامد باز میدارد. او خود علت سر باز زدن از ادامه تعلیمات را شکست از ترس عنوان میکند.
عمل طی طریق براى كسب معرفت فقط از عهدۀ سالك مبارز
برمی آید. سالك مبارز نباید پشیمان شود یا از چیزى شكایت
كند. زندگى او مبارزه اى بی پایان است و احتمالا مبارزه ها
نمی توانند خوب یا بد باشند. مبارزه فقط مبارزه است.
در نتیجه
آنچه از ما بر می آید و آنچه می توانیم انجام دهیم تلاش ما برای مبارزه است و ما در تایین نتیجه بی اختیاریم .
:baaa:
هدف سالک رهایی از اسارت نیروهای دربرگیرنده ی اوست که بنام شکل انسانی خوانده می شود. او می داند تا زمانی که دربند باشد، هرگز به دنیای دیگر که دنیای دقت دوم است، دست نخواهد یافت. او می داند فقط در رفتار بی عیب و نقص آزادی دارد. و رسیدن به کمال نه تنها آزادی است، بلکه دور کردن شکل انسانی نیز هست. بدین خاطر او دائماً در مبارزه است، حتی اگر شکست بخورد، بازهم سراپا می ایستد و هرچند بار که لازم باشد مجدداً کار را آغاز می کند. او هرگز از عدم موفقیت در دگرگونی خود مأیوس نمی شود. زیرا در دنیای او جایی برای اشک و آه و احساس شکست وجود ندارد. حتی اگر بارها شکست خورده باشد.
نتیجه:
• «در تمام زندگیات شکایت کردهای، چرا که هرگز مسئولیت کامل تصمیمات و اعمالت را به عهده نگرفتهای.»
• «دانایان با عمل زندگی میکنند , نه با اندیشه عمل»
• «گاهي لازم است انسان،خود را به خريت بزند.»
* خودبزرگ بيني بزرگترين دشن ماست . چيزي كه ما را ضعيف مي كند احساس رنجش نسبت به كردار و سوءكردار همنوعان ماست . خود بزرگ بيني ما سبب مي شود كه بيشتر ايام زندگيمان از كسي رنجيده باشيم . * هيچ چيز نمي تواند روحمان را به اندازه سر و كار داشتن با مردم غير قابل تحملي كه در مواضع قدرتند آبديده كند . تنها تحت اين شرايط هوشياري و آرامشي را كه براي تحمل بار سنگين مصائب و سختي هاي ناشناخته تر لازم داريم كسب مي كنيم . * بهترين وقت يادگيري و فراگيري به هنگام گذر از حالتي به حالت ديگر است . ( گذر از سوي راست به سوي چپ . همه ما در زندگي بطور ناخواسته دچار تغيير پيوندگاه مي شويم و دلايل آن زياد است : استرس - زمان كم - عجله - نياز و ... كه در اين زمانها ست كه ما موضوعي را بسيار خوب متوجه مي شويم و يا فرا ميگيريم . هميشه بياد بياوريد )
*شايد شنيده باشيد قضا و قدر يا جبر واختيار ؟ مي دونيد دون خوان چي ميگه؟ - حوزه اختيارات بشر تمام آن چيزهايي هستند كه ما قادريم بعنوان فرد آنرا انتخاب كنيم و به محدوده شناخته تعلق دارند . اما امكانات بشري به ناشناخته تعلق دارند و آنها چيزهايي هستند كه ما قادر به انتخابشان نيستيم بلكه چيزهايي هستند كه ما قادريم به انها دست يابيم .
با سلام و تبریک به شما just4u_2020 دوست گرامی
:xmas:
just4u_2020
اولا" تبریک میگم به شما بابت انتخاب این کتاب بعنوان کتاب هفته سایت
محبوبمان <<کتابناک>>
دوما"
من به شما نمیگم چه جور خوابهایی میبینم(!)
من نمیدونم بقیه آدمها چه جور خواب میبینن!
اما من گاهی خوابهایی میبینم که در آینده مثل همان خواب اتفاق میافته
در واقعیت و احساس میکنم که همان لحظه یکبار دیگه برام اتفاق افتاده
و وقتی خوب فکر میکنم میبینم که تو خواب بوده.( بنوعی میشه که گفت:
خوابهای من واقعی هستند)
من در مورد رویا صحبت نمیکنم . خواب واقعی میگم
البته من در دیدگاه قبلیم شوخی کردم که گفتم:
-----------------------------------------------------------------------------------
اگر خواب دیدن هنره پس من که اینهمه خواب میبینم هنرمندم؟
-----------------------------------------------------------------------------------
فکر کردم شما باورتون شده که من نمیدونم کاستاندا از چی صحبت میکنه؟
من حتی شکلک هم زدم .
;-(:xmas:
این گفته شما را هم من ندید میگیرم
اما چيزي كه تو كتاب ميخواد بگه، ارادي كردن روياهاست. ديدن چيزهايي كه ميخوايم ببينيم.
(يه چيزي تو مايههاي "هدفمند كردن يارانهها"!) :xmas:
و میخوام بگم بهتر بود که مترجم فرزاد همدانی دقیق میشد و اسم کتاب را هنر خواب بینی نمیگذاشت و بجای آن هنر خواب کردن را انتخاب میکرد
تامن و امثال من از دیدن نام کتاب به یاد خوابهامون نیفتیم.:xmas:
برای اینکه مثل بیدارها باشیم و وقتی که خواب نیستیم بیدار بیدار باشیم
نیاز به کشتن لحظه ها نباشیم و بیدار باشیم و زندگی کنیم.
به نوعی میخوام بگم که عمر کوتاهه و باید که زندگی کنیم.:baaa:
به نقل از دون خوان:شكار كار غريبي است و نميشود آنرا پيش بيني كرد و همين آنرا هيجان انگيز مي كند. معذالك در زماني كه شخص شكار مي كند فقط طعمه را به دام مي اندازد ولي اگر كمين كننده و شكارچي باشي، خودت را نيز به دام خواهي انداخت و با اين كار هرگز از خودت غافل نخواهي شد.
افرادي كه كمين و شكار كردن مي آموزند، نه تنها به بي عيب و نقصي دست مي يابند، بلكه هميشه شاد و سرزنده هستند، آنها هنرمندان ماهري مي باشند كه هرطور دلشان بخواهد با مردم رفتار مي كنند، زيرا در اثر تمرين كمين و شكار كردن جنون اختياري را آموخته اند!
اولين اصل هنر « كمين و شكار كردن» اين است كه سالك خودش ميدان مبارزه را انتخاب نمايد. يك سالك هرگز قبل از آنكه ميدان رزم را بشناسد، پاي بدان نمي گذارد.
دومين اصل هنر « كمين و شكار كردن» كنارگذاشتن چيزهاي غيرضروري است. سالك نبايد از دنيا براي راحتي خود استفاده كند. بايد قانوني داشته باشد و قانون « كمين و شكار كردن» براي هركسي قابل اجراست.
هيچ چيز را پيچيده نكن. سعي كن ساده بگيري. تمام تمركزت را بكار ببر تا تصميم بگيري كه آيا وارد ميدان مبارزه مي شوي يا نه، زيرا هر مبارزه اي مبارزه براي حيات است. اين سومين اصل هنر « كمين و شكار كردن» است. سالك مبارز بايد بخواهد و آماده باشد تا هم اكنون و همين جا آخرين حالتش را بگيرد ولي نه بطور درهم ريخته.
خودت را رها كن. از هيچ چيز نترس. تنها درآن صورت اقتداري كه ما را رهبري مي كند راه را برايمان باز و به ما كمك مي كند و اين چهارمين اصل هنر « كمين و شكار كردن» است.
پنجمين اصل هنر « كمين و شكار كردن» اين است كه وقتي سالك با چيزهاي عجيب و غريب روبرو مي شود كه نميداند با آنها چه كند، لحظه اي عقب نشيني مي كند و فكرش را به طرف ديگري مي برد و وقتش را صرف هركار ديگري مي كند، هر كاري كه باشد.
سپس بايد ششمين اصل را نيز به كار برد. در مبارزه براي حيات، يك ثانيه ابديت است. ابديتي كه مي تواند در مورد نتيجه كار تصميم بگيرد. مراد سالك پيروز شدن است و به همين علت او وقت را فشرده مي كند. سالك مبارز يك لحظه را هم هدر نمي دهد.
ببخشيد من درست متوجه شدم؟ يعني از روياهاش ماهي زنده آورده تو واقعيت؟!!!!
ولی تا جایی که بنده مطلعم تعالیم کاملتر رویابینی در الاهیسم نوین و توسط ایلیا میم تبیین شده که در آن از 28 دالان رویابینی صحبت می شود و در آن می توان علاوه بر خروج از محدوده زمان و سفر به گذشتته یا اینده ، از جهان رویاها چیزهایی را هم به این دنیا آورد. همچنین از طریق رویابینی الاهیسم می توان اتفاقات بزرگ و عجیبی را در این دنیا باعث شد.
یک نمونه آن در نشریه علوم باطنی شماره 3 (سال 1384) منتشر شده بود که گزارشی درباره ایجاد تعدادی ماهی زنده از طریق رویابینی بود.
بر اساس نظر رویابینان بزرگ ، رویاها راهی برای دست پیدا کردن به آنطرفهای پرده ها، جهانهای موازی و آینده است و مکانهای بزرگی را به انسان می دهد.
نمی دونستم وا...
خیلی جالبه