رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
سفارتخانه
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 11 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 11 رای
آدم های نمایش:
سفیر کبیر
اتللو
اَمِلی
نماینده مخصوص
پناهنده
دو ژنرال ارتش

پرده اول:
اتللو: ا... ا... قربان...
(سفیر کبیر به سرعت از جا برمی خیزد، شرم زده است و گیج. عینکش را بر میدارد - پیداست که دوربین است - تار مویی خیالی را از روی آستینش برمیدارد و...)
سفیر کبیر: در چه ساعتی باید ایشان را به دفتر بپذیرم؟
اتللو: ساعت دوازده ظهر! به خاطر چی می پرسید قربان؟ قبلا این موضوع را به شما گوشزد نکرده بودم؟
سفیر کبیر: چرا، چرا، فقط می خواستم مطمئن بشم.
اتللو: به عنوان دبیر اول سفارتخانه، من به جنابعالی اطلاع دادم که دولت این کشور مایل است نماینده مخصوص خود را جهت ملاقات و گفتگو به سفارتخانه ما بفرستد و جنابعالی هم موافقت کردید. آیا من در وظایف خود قصوری داشته ام و یا احیانا ساعت و روز دقیقی را برای ملاقات شما انتخاب نکرده ام و یا...؟
سفیر کبیر: نه، اصلا اینطور نیست...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1397/11/07

کتاب‌های مرتبط

افسانه برهوت
افسانه برهوت
5 امتیاز
از 2 رای
آنکه گفت آری و آنکه گفت نه
آنکه گفت آری و آنکه گفت نه
4.2 امتیاز
از 10 رای
ج... پاک سرشت: نمایشنامه
ج... پاک سرشت: نمایشنامه
3.8 امتیاز
از 4 رای
شهر قصه
شهر قصه
4.6 امتیاز
از 100 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سفارتخانه

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
سفارتخانه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک