خانه دایی یوسف: وقایعی تکان دهنده از مهاجرت فداییان اکثریت به شوروی
نویسنده:
اتابک فتح الله زاده
امتیاز دهید
به کوشش : علی دهباشی
این کتاب به سرگذشت وحشتناک فداییان اکثریت در مهاجرت می پردازد. فقر و بدرفتاری عوامل حکومتی شوروی ، بی کفایتی و فساد مسئولین سازمان و نگاهی به وضعیت اسف بار زندگی در جامعه شوروی از مطالب این کتاب می باشد. فتح الله زاده علاوه بر سرگذشت فداییان در مهاجرت تبعیدوار ، زندگی مهاجرین نسل قبل را نیز زیر ذره بین گرفته . افرادی که پس از سقوط فرقه دموکرات و یا اعضای حزب توده که از ترس اعدام توسط نیروهای شاه بعد از کودتای ۲۸ مرداد به شوروی پناهنده شده اند نیز در این میان ذکر می شوند .
فتح الله زاده در یادداشت ابتدای کتاب می نویسد : " این نوشته را به هزاران ایرانی بی نام و نشان که در زندان های استالینی و اردوگاه های سیبری جان باخته اند تقدیم می کنم " . وی همچنین نگاهی کاملاً انتقادی به عملکرد سازمان فداییان اکثریت ، حکومت و عوامل شوروی دارد .
"خانه دایی یوسف" اصطلاحی بین چپی ها بوده و نام مستعار کشور شوروی و رهبر آن جوزف استالین می باشد و در نظر کمونیست های آن دوره خانه دایی یوسف در هر صورت جای امنی برای آنها و بهشت سوسیالیسم بود.
بیشتر
این کتاب به سرگذشت وحشتناک فداییان اکثریت در مهاجرت می پردازد. فقر و بدرفتاری عوامل حکومتی شوروی ، بی کفایتی و فساد مسئولین سازمان و نگاهی به وضعیت اسف بار زندگی در جامعه شوروی از مطالب این کتاب می باشد. فتح الله زاده علاوه بر سرگذشت فداییان در مهاجرت تبعیدوار ، زندگی مهاجرین نسل قبل را نیز زیر ذره بین گرفته . افرادی که پس از سقوط فرقه دموکرات و یا اعضای حزب توده که از ترس اعدام توسط نیروهای شاه بعد از کودتای ۲۸ مرداد به شوروی پناهنده شده اند نیز در این میان ذکر می شوند .
فتح الله زاده در یادداشت ابتدای کتاب می نویسد : " این نوشته را به هزاران ایرانی بی نام و نشان که در زندان های استالینی و اردوگاه های سیبری جان باخته اند تقدیم می کنم " . وی همچنین نگاهی کاملاً انتقادی به عملکرد سازمان فداییان اکثریت ، حکومت و عوامل شوروی دارد .
"خانه دایی یوسف" اصطلاحی بین چپی ها بوده و نام مستعار کشور شوروی و رهبر آن جوزف استالین می باشد و در نظر کمونیست های آن دوره خانه دایی یوسف در هر صورت جای امنی برای آنها و بهشت سوسیالیسم بود.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خانه دایی یوسف: وقایعی تکان دهنده از مهاجرت فداییان اکثریت به شوروی
آقای قربانی گرامی راستش آقای هیرکان متوجه شد جریان از کجا آب میخورد اما متاسفانه شما اصلا متوجه نشدید!!!
این دوستان تجزیه طلب هستند آنها الکی زیر پرچم چپ و کمونیست سینه می زنند.... بخدا همه تلاششون در جهت جدا کردن آذربایجان و کردستان از ایران هست!!! [/quote]
1. به فرض که بعضی ها می خواهند ایران را تجزیه کنند شما چه کار می توانید کنید ؟ با نظر دادن در اینجا جلویشان را می گیرید ؟؟؟
2. برای برخی افراد ترک بودن بهتر از ایرانی بودن است و برای برخی دیگر کرد بودن بهتر از ایرانی بودن است و اصلا فردوسی و کوروش و امثالهم را نیز قبول ندارند خوب که
چی می خواهید آنها را بکشید و از بین ببرید ؟ و نگذارید که فکر کنند ؟ پس فرق شما با استالین در چیست ؟
3. رضاشاه کبیر ، رضا شاه کبیر گفتن فکر نکنم بتواند جلوی تجزیه شدن را بگیرد . می تواند ؟
4. و اصلا افراد با نظر دادن در اینجا مگر می توانند باعث تجزیه یک کشور شوند ؟ فرضا هم بشوند از دست بنده و شما کاری بر نمی آید چون نه فرمانده ارتش هستیم نه وزیر دفاع
هستیم و نه رئیس جمهور . در واقع بنده و شما تماشاگری بیش نیستیم زیرا قدرتی نداریم .
5. در آخرین مورد نظر قبلی ام گفتم که به کمونیسم اعتقادی ندارم چون نتیجه اش صفر مطلق است و جایی هم با دوستی در این مورد گفتگو کرده ام در کتابناک .
6. از تجزیه گفتید یاد جدا شدن بحرین در زمان اعلاحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشدارن محمدرضاشاه از ایران افتادم . تازه ایشان مخالفان این جدایی را نیز زندانی کردند .
من واقعا نمی تونم با این مدل افراد ارتباط برقرار کنم. من کسانی رو دوست دارم که در گذر زمان افکارشون هم تغییر می کنه. چون این تغییر خودش نشونه ی اینه که زنده اند و ذهنشون بازه و رشد می کنن.
و از همه ی اون هایی که چند ساله این جا بحث می کنن بدون این که ذره ای تغییر از خودشون نشون بدن گریزانم.
رفتن از ایران به شوروی یعنی در آمدن از چاله و افتادن به چاه!
***
از آپلود کننده گرامی ممنونم.
آقای قربانی گرامی راستش آقای هیرکان متوجه شد جریان از کجا آب میخورد اما متاسفانه شما اصلا متوجه نشدید!!!
این دوستان تجزیه طلب هستند آنها الکی زیر پرچم چپ و کمونیست سینه می زنند.... بخدا همه تلاششون در جهت جدا کردن آذربایجان و کردستان از ایران هست!!! آخر شما دوستان تا کی میخواهید بفهمید که تز کمونیست فقط یک سنگر ظاهری و صوری هست اینها مراد و رهبر فکری شون سید جعقر پیشه وری هست و تا آذربایجان را از ایران جدا نکنند دست بردار نیستند برای همین هست که آنها بشدت با ناسیونالیسم و وطن پرستی دشمن هستند آنها با فردوسی و شاهنامه و کورش کبیر مخالف هستند زیرا که این بزرگان تاروپود وحدت ملی هستند و مانعی در جدایی شهرهای مرزی ایران هستند برای همین هست که آنها شبانه روز به این عزیزان فحش و ناسزا می دهند ...
1. به نظرم بر خلاف تفکر بیشتر مردم ایران ما صفر و یک نداریم مگر اینکه بخواهیم قضایا را با دید ایدئولوژی محوری بنگریم .
2. جایی گفتم که علوم انسانی تماما تفسیر است و حقیقتی وجود ندارد ( البته این گفته نیچه است ) بنابراین عده ای طرفدار جمهوری خواهی ،
برخی طرفدار پادشاهی و برخی طرفدار حکومت اسلامی و .... هستند و همه این حکومت ها مزایا و معایبی دارند و مطلق نیستند و هر کس با توجه به تفسیر خود از محیط
به یکی از این حکومت ها اعتقاد دارد .
3. دیکتاتوری و استبداد رضا شاه و محمدرضاشاه غیر قابل انکار است و مصداق اش هم زندان های دوران پادشاهی این افراد است که افراد بسیار بزرگی بدون توجه به گرایش آنها
در زندانهای این دوران فوت شدند یا کشته شدند : تیمورتاش ، تقی ارانی و .... البته در این دوران مصداق های دیگر یک حکومت دیکتاتوری واضح است
4. و در دوران محمدرضاشاه و رضاشاه اقدامات مفیدی نیز انجام گرفت که نباید از آنها گذشت و قابل تقدیر است اما اینکه جوری می گوییم رضاشاه کبیر که انگار خداوندگار
زمین و آسمان و کهکشان است دیگر قابل پذیرش نیست یادم است همیشه افتخار می کردیم که امیرکبیر القاب بلند بالا را در دوران خود کنار گذاشت اما مثل اینکه
ما عادت به بزرگ کردن داریم و نمی توانیم از بینش صفر و یکی خود پائین بیاییم و همیشه باید به دم افراد القاب ببندیم . و نمی شود یک بار بگویم آقای فلانی باید
حتما بگوییم اعلاحضرت شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشداران رضاشاه کبیر تا درست شود . البته این یک مثال بود ، در تمامی دوران ها ما اینگونه بودیم یک نگاهی به تاریخ بی اندازید .
5. تمام حرکت ها و حکومت های کمونیستی هم که به بدبختی مردم آن کشورها انجامید و روشی که نتیجه اش صفر مطلق است نیز ارزش بحث کردن ندارد ؛ کوبا ، شوروی ، ونزوئلا ، چین و ....
البته در چین در زمینه اقتصاد اصلاحات زیادی انجام شده و اقتصاد چین حالت کمونیستی مطلق ندارد و در دیگر سیستم های آن نیز اصلاحات عمده ای صورت گرفته است
شاید هم که زیاد دور نرفته باشند ولیکن سوراخ دعا را گم کرده اند و نمی دانند که راه اصلاح ، نطق در رادیو [منظور bbc]
و خودنمائی نیست.
چون کار از جای دیگر خراب است
زبان فارسی نه یک گرامر حسابی دارد نه یک لغت اقلا مثل المنجد
نه کتاب کلاسیکی و نه یک کرسی در دانشگاه.
با رمل و اسطرلاب هم نمی شود آنرا یاد گرفت.
فقط عده ای بیخود و بیجهت اظهار فضل می کنند و سر تلفظ لغات تو سر هم می زنند.
سطح معلومات هم الحمدلله روز به روز پایین تر می آید.
نامه به حسن شهید نورایی
صادق هدایت
نامه به حسن شهید نورایی
صادق هدایت
*این هم قسمتی از کتاب مینوی :
" اگر عرب بر ایران هجومی برد ضرری برای قوم ایرانی نداشت،در هنگام حمله عرب ایران پیر شده بود،و قوانین و نظامات آن کهنه شده بود.مردی از صحرا آمد جان نوی در ایران دمید و رفت "
مجتبی مینوی
اقبال لاهوری شاعر پارسی گوی پاکستان-بحث در احوال و افکار او/انتشارات مجله یغما
در جریان جنگ جهانی دوم در سال 1940 محتبی مینوی مجری رادیو بی بی سی بود و چون بهش دستور داده بودند او از طریق رادیو به رضاشاه کبیر ناسزا میگفت و به او بد میگفت و او را ظالم و دیکتاتور معرفی میکرد و چون صادق هدایت به وطن پرستی رضا شاه و خدمات رضاشاه ایمان داشته بسیار عصبانی میشود و حتی برای مجتبی مینوی نامه مینویسد تا میخورده بهش فحش و ناسزا میدهد
اتفاقا یک ماه پیش خود رادیو بی بی سی این اسناد را منتشر کرد و اعلام کرد که رادیو بی بی سی طبق دستور مجبور بوده به رضاشاه توهین کند و او را دیکتاتور و دزد و ظالم نشان دهد !!!!!
ای کاش میتوانستم این کتاب را دوباره در کتابخانه پیدا کنم و از روی صفحاتش عکس بگیرم و برای شما دوستان نشان دهم