سفرنامه بارون فئودور کورف 1834 - 1835
نویسنده:
بارون فئودور کورف
مترجم:
اسکندر ذبیحیان
امتیاز دهید
فوت فتحعلی شاه، به سلطنت رسیدن محمدمیرزا و سقوط قائممقام
از پیشگفتار کتاب:
پس از اتمام نگارش این کتاب، دچار همان وضعی شده بودم که زمانی سروانتس زنده یاد، بعد از نوشتن آخرین سطر دن کیشوت بدان گرفتار شده بود.
تالیف من نه پیشگفتار داشت نه فهرست نام نویسندگانی که به هنگام نوشتن خاطراتم آثارشان را مورد استفاده قرار داده بودم. خلاصه کلام تالیف من فاقد تمام چیزهایی بود که لازمه آرایش هر کتاب اسم و رسم داری است.
با آنکه فهرست اعلام از ضروریات است و تاثیر فوق العاده ای در کتابها به جا می گذارد، بر آن شدم که از ضمیمه کردن چنین فهرستی بر این اوراق خودداری کنم و پیشگفتار کوتاهی یا به عبارت دیگر به تاریخچه یادداشتهای خویش اکتفا ورزم.
با فرصتی که دست داد و توانستم طی سالهای 1834 و 1835 از ایران بازدید به عمل آورم. وظیفه خود دانستم درباره احساس و خاطراتی که دیاری نسبتا ناشناخته برای اروپا در من به وجود آورده است، گزارشی به عرض جامعه کتابخوان روسیه برسانم...
بیشتر
از پیشگفتار کتاب:
پس از اتمام نگارش این کتاب، دچار همان وضعی شده بودم که زمانی سروانتس زنده یاد، بعد از نوشتن آخرین سطر دن کیشوت بدان گرفتار شده بود.
تالیف من نه پیشگفتار داشت نه فهرست نام نویسندگانی که به هنگام نوشتن خاطراتم آثارشان را مورد استفاده قرار داده بودم. خلاصه کلام تالیف من فاقد تمام چیزهایی بود که لازمه آرایش هر کتاب اسم و رسم داری است.
با آنکه فهرست اعلام از ضروریات است و تاثیر فوق العاده ای در کتابها به جا می گذارد، بر آن شدم که از ضمیمه کردن چنین فهرستی بر این اوراق خودداری کنم و پیشگفتار کوتاهی یا به عبارت دیگر به تاریخچه یادداشتهای خویش اکتفا ورزم.
با فرصتی که دست داد و توانستم طی سالهای 1834 و 1835 از ایران بازدید به عمل آورم. وظیفه خود دانستم درباره احساس و خاطراتی که دیاری نسبتا ناشناخته برای اروپا در من به وجود آورده است، گزارشی به عرض جامعه کتابخوان روسیه برسانم...
آپلود شده توسط:
hanieh
1395/04/02
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سفرنامه بارون فئودور کورف 1834 - 1835
سپاسگزار مممممممم:D8-)
نویسنده روسی تیزهوش بوده و بی گمان نسبت به وضعیت روسیه آن سال ها نیز نمی توانسته که ساکت باشد ولی به دلیل سانسور شدید عهد نیکلای اول دم زدن بویژه برای طبقه تحصیل کرده بسیار دشوار بوده است.
آیا وضعیت ما از ایران 1838 تا کنون چندان تغییر کرده است؟
آیا دروغ گویی و غارت گری در این مملکت با گذر قرون کاسته شده است؟