غرب و شوروی در ایران، سی سال رقابت
نویسنده:
ژرژ لنچافسکی
مترجم:
حورا یاوری
امتیاز دهید
سی سال رقابت ؛ 1918 - 1948
با به قدرت رسیدن رضاشاه فصل نوینی در تاریخ ایران آغاز شد؛ فصلی که تضادها و تنشهای اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، سیاسی، نظامی و... به همراه داشت و ظاهراً تلاشی برای نوسازی و بازسازی کشور بود. اما تقسیمبندی جهانی قدرتها در آستانۀ جنگ جهانی دوم، از یکسو، و موقعیت منحصربهفرد و استراتژیکی ایران، از طرف دیگر، باعث شد روابط ایران و آلمان در دورۀ پهلوی به مرحلۀ جدیدی از همکاریهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی وارد شود.
نویسنده در این کتاب وقایع تاریخی را از ابتدای جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم و عواقب و مصائبی که بر ملت ما در زمان اشغال سرزمین ما توسط بیگانگان صورت گرفته را برسی می کند
ژرژ لنچافسکی (جورج لنزوسکی) نویسنده کتاب مورخی لهستانی دارای فوق لیسانس حقوق سیاسی از دانشگاه ورشو که در سالهای 1938 تا 1945 (1317 تا 1324 شمسی)درسفارت لهستان در تهران بوده است و وقایع زیادی را در این سالهای بحرانی ثبت کرده است.
ایران به دلیل موقعیت ژئوپلتیکی خود، همواره جایگاه ویژهای در سیاست خارجی روسیه داشته است. روسها برای دسترسی به آبهای گرم خلیجفارس و اقیانوس هند از همان اول برای ایران نقش ویژهای قائل بودند و نسبت به خاک ایران با چشم طمع مینگریستند. ایران همواره از ناحیه روسیه تزاری احساس تهدید و ناامنی میکرد. در واقع روسیه، بزرگترین واقعیت ژئوپلتیک حیاتی برای ایران محسوب میشود. طی قرنهای متمادی ایران همواره با تهدید تاریخی روس از ناحیه شمال مواجه بود و هیچ کشوری به اندازه روسیه تزاری قلمرو ایران را برای مدتهای مدید به اشغال خود درنیاورده است. ایران برای اولینبار هنگامی طعم قدرت روسیه را چشید که پطرکبیر به فکر گسترش اقتدار روسیه در سمت دریای سیاه و قفقاز افتاد. ازآنزمانبهبعد گسترش نفوذ روسیه تزاری در ایران، سیر صعودی پیدا کرد و تسلط روسیه بر سیاست داخلی و خارجی ایران افزایش یافت.
بهطورکلی در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روسیه با تمام امکانات خود تلاش میکرد با حفظ برتری اقتصادی، نفوذ سیاسی خود را نیز در ایران گسترش دهد تا به قلب تجارت و ثروت عظیم خلیجفارس و اقیانوس هند دست یابد. سلسله جنگهای ایران و روسیه در قرن نوزدهم که منجر به تحمیل عهدنامههای ترکمانچای و گلستان به ایران شد، بزرگترین ضربه نظامی، اقتصادی و سیاسی را در قرن نوزدهم بر استقلال ایران وارد کرد. ضربههای ناشی از این دو قرارداد بر استقلال ایران، فرصت لازم را برای سوءاستفاده انگلستان نیز فراهم ساخت. تحمیل قرارداد ترکمانچای توسط روسیه و قرارداد ۱۸۵۷ پاریس توسط انگلیس به ایران، عملا دولتهای روسیه و انگلیس را به حاکمان بلامنازع در سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل کرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم، انگلیس و روسیه برای کسب امتیازات بیشتر از شاه قاجار با یکدیگر رقابت داشتند و در پایان قرن نوزدهم اغلب منابع کشور و طرحهای فنی آن تحت اداره و یا استخراج بیگانگان بود. در خلال این دوران، استیلای روسها بیشازپیش گردید. آنها نهتنها با تصرف اراضی ایران و ضمیمهساختن آن به خاک خود مرزهایشان را گسترش میدادند، بلکه شاه ایران را با اعطای وام های سنگین، عملا به خود وابسته میکردند.
بیشتر
با به قدرت رسیدن رضاشاه فصل نوینی در تاریخ ایران آغاز شد؛ فصلی که تضادها و تنشهای اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، سیاسی، نظامی و... به همراه داشت و ظاهراً تلاشی برای نوسازی و بازسازی کشور بود. اما تقسیمبندی جهانی قدرتها در آستانۀ جنگ جهانی دوم، از یکسو، و موقعیت منحصربهفرد و استراتژیکی ایران، از طرف دیگر، باعث شد روابط ایران و آلمان در دورۀ پهلوی به مرحلۀ جدیدی از همکاریهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی وارد شود.
نویسنده در این کتاب وقایع تاریخی را از ابتدای جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم و عواقب و مصائبی که بر ملت ما در زمان اشغال سرزمین ما توسط بیگانگان صورت گرفته را برسی می کند
ژرژ لنچافسکی (جورج لنزوسکی) نویسنده کتاب مورخی لهستانی دارای فوق لیسانس حقوق سیاسی از دانشگاه ورشو که در سالهای 1938 تا 1945 (1317 تا 1324 شمسی)درسفارت لهستان در تهران بوده است و وقایع زیادی را در این سالهای بحرانی ثبت کرده است.
ایران به دلیل موقعیت ژئوپلتیکی خود، همواره جایگاه ویژهای در سیاست خارجی روسیه داشته است. روسها برای دسترسی به آبهای گرم خلیجفارس و اقیانوس هند از همان اول برای ایران نقش ویژهای قائل بودند و نسبت به خاک ایران با چشم طمع مینگریستند. ایران همواره از ناحیه روسیه تزاری احساس تهدید و ناامنی میکرد. در واقع روسیه، بزرگترین واقعیت ژئوپلتیک حیاتی برای ایران محسوب میشود. طی قرنهای متمادی ایران همواره با تهدید تاریخی روس از ناحیه شمال مواجه بود و هیچ کشوری به اندازه روسیه تزاری قلمرو ایران را برای مدتهای مدید به اشغال خود درنیاورده است. ایران برای اولینبار هنگامی طعم قدرت روسیه را چشید که پطرکبیر به فکر گسترش اقتدار روسیه در سمت دریای سیاه و قفقاز افتاد. ازآنزمانبهبعد گسترش نفوذ روسیه تزاری در ایران، سیر صعودی پیدا کرد و تسلط روسیه بر سیاست داخلی و خارجی ایران افزایش یافت.
بهطورکلی در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روسیه با تمام امکانات خود تلاش میکرد با حفظ برتری اقتصادی، نفوذ سیاسی خود را نیز در ایران گسترش دهد تا به قلب تجارت و ثروت عظیم خلیجفارس و اقیانوس هند دست یابد. سلسله جنگهای ایران و روسیه در قرن نوزدهم که منجر به تحمیل عهدنامههای ترکمانچای و گلستان به ایران شد، بزرگترین ضربه نظامی، اقتصادی و سیاسی را در قرن نوزدهم بر استقلال ایران وارد کرد. ضربههای ناشی از این دو قرارداد بر استقلال ایران، فرصت لازم را برای سوءاستفاده انگلستان نیز فراهم ساخت. تحمیل قرارداد ترکمانچای توسط روسیه و قرارداد ۱۸۵۷ پاریس توسط انگلیس به ایران، عملا دولتهای روسیه و انگلیس را به حاکمان بلامنازع در سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل کرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم، انگلیس و روسیه برای کسب امتیازات بیشتر از شاه قاجار با یکدیگر رقابت داشتند و در پایان قرن نوزدهم اغلب منابع کشور و طرحهای فنی آن تحت اداره و یا استخراج بیگانگان بود. در خلال این دوران، استیلای روسها بیشازپیش گردید. آنها نهتنها با تصرف اراضی ایران و ضمیمهساختن آن به خاک خود مرزهایشان را گسترش میدادند، بلکه شاه ایران را با اعطای وام های سنگین، عملا به خود وابسته میکردند.
آپلود شده توسط:
hanieh
1395/08/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غرب و شوروی در ایران، سی سال رقابت
دولت ایران، قبل از جنگ بین الملل دوم با آلمانها قرار گذاشت که یک کارخانه ۱۵ هزار تنی ذوبآهن در ایران بسازند. آلمانها مقداری ساختمان در کرج احداث کردند ولی جنگ بین الملل دوم شد و انگلیسها ماشین آلات و وسایل کارخانه ذوبآهن را در راه ( دریای مدیترانه) مصادره کردند و به مصر بردند و نگذاشتند آن کارخانه ساخته شود.
در دهه ۱۳۰۰، مهندس شریف امامی وزیر صنایع و معادن شد و با آلمانها مذاکراتی کرد و قرار شد قرارداد ساخت یک کارخانه بزرگ تر ذوبآهن را امضا کنند،کارشناسان آلمانی آمدند. شریف امامی به عده ای از جمله من مأموریت داد با آنها مذاکره و قرارداد را آماده کنیم، مدتی طول کشید تا قرارداد آماده شد.
قرار شد که روز بعد ساعت ۹ به دفتر وزیر در وزارت اقتصاد بیایند. عکاسها هم بیایند که عکس بگیرند و شریف امامی قرارداد را رسماً امضا کند. فردا همه آماده بودند ولی آلمانها نیامدند.
شریف امامی گفت تلفن کنید هتل هیلتون ببینید کارشناسان کجا هستند. هتل گفت دیشب آلمانها لوازم خود را جمع کردند حساب هتل را دادند و رفتند! به هر صورت قرارداد امضا نشد. بعد فهمیدیم که از دفتر رییس جمهور آلمان به آنها تلفنی دستور دادهاند که قرارداد را امضاء نکنید و چندی بعد معلوم شد که رییس جمهور آمریکا به رییس جمهور آلمان گفته کارشناسان شما رفتهاند ایران قرارداد تأسیس ذوبآهن امضاء کنند! اگر قرارداد را امضاء کنند ما آهنهای تولیدی مان را که در شیکاگو درست میکنیم نمیتوانیم بفروشیم. دستور بدهید کارشناسان برگردند. به این ترتیب آنها هم برگشتند و رفتند!
این موضوع شده بود یک عقده برای ما در وزارت صنایع تا این که به دلایلی روسها آمدند و خیلی به شاه نزدیک شدند! شاه برای این که توده ایها را ساکت کند، به مسکو رفت و یک قرارداد همکاری صنعتی با دولت شوروی بست که روسها بیایند و در ایران ذوبآهن بسازند و علاوه بر آن یک کارخانه ماشین سازی هم در اراک بسازند و یک لوله گاز بکشند از چاههای نفت در جنوب ایران تا روسیه که گاز ایران به روسیه منتقل شود.خلاصه قرار شد که در مقابل هزینه اجرای برنامههای بالا توسط روسیه ما به آنها گاز بدهیم.
آن طرف رودخانه ارس، روسیه است و روسها که گاز میبردند،کنتور داشت. طبق آن کنتور بانک مرکزی ایران قیمت صادرات گاز به ایران را مینوشت که ما این قدر از آنها طلب داریم. روسها هم وقتی که ماشین آلات را به ما تحویل میدادند بانک مرکزی قیمت آن را در دفاترش مینوشت تا حسابها پایاپای شود.
من هنگام مذاکرات حضور داشتم چه در مورد ذوبآهن که عضو هیأت بودم و چه در مورد ماشین سازی اراک که شخصاً خودم خریدار بودم. روسها ۲۰۰ نفر فرستادند ایران که همه کمونیست بودند. همه مهندسین لازم از روسیه آمدند چون ما این جا مهندس کافی برای ذوبآهن نداشتیم. باید روسها زغال از معادن ایران تهیه کنند علاوه بر آن ذوبآهن مقداری آب میخواست همه این کارها مهندس با تجربه لازم داشت. همه مهندسین از شوروی میآمدند. به این ترتیب پس از سالها که روابط ایران و شوروی همیشه غیردوستانه بود اوضاع و روابط بین ایران و شوروی خوب و دوستانه شد.
روسها هم الحق و الانصاف خوب کار میکردند و اصلاً دنبال کمونیست بازی نبودند. روسها قول داده بودند و گفته بودند مطمئن باشید که ما کمونیست بازی و جاسوس بازی در نمیآوریم. بالاخره بعد از یک عمر عدم اطمینان و دشمنی روسها با ما رفیق شده بودند. در عین حال ما خیلی خوشحال بودیم که اگر آمریکاییها ناراحت بشوند مانعی ندارد چون آمریکا روی آلمان نفوذ داشت ولی نمیتوانست روی شوروی اعمال نفوذ کند و این موجب شده بود که ایران تا حدی آزادی عمل داشته باشد و بتواند برنامههای خود را با شوروی بدون اعمال نفوذ آمریکا اجرا کند.
خوبی قرارداد ما با روسیه این بود که ماشین آلات ذوبآهن و ماشین سازی اراک و لوله کشی سرتاسری گاز تا روسیه را روسها میدادند و ما به جای آن به آنها گاز میدادیم. آن هم گازهایی که ما میسوزاندیم.
آن زمان آبادان هوایش تاریک بود. چون گاز چاههای نفت را میسوزاندند و هوای آن ناحیه بسیار ناسالم شده بود. بدین ترتیب رابطه با روسیه خیلی خوب و به نفع مملکت بود. در عین حال ما مسأله را از آمریکا مخفی نگه میداشتیم که دخالت نکنند و روابط ما را با روسها خراب نکنند. از نظر سیاسی هم مهم بود که مخفی باشد چون آمریکاییها فکر میکردند که ما ممکن است در دامن روسها بیفتیم.
محمد یگانه در کتاب خاطراتش مفصل این قضیه را نوشته است. او نوشته که یکی از قدمهای اولیه برای توسعه صنعت، تهیه فلزات پایه است که عبارت باشد از آهن، آلومینیوم و مس. این سه فلز را باید داشته باشید تا بتوانید مملکت را صنعتی کنید بدون اینها نمیشود مملکت را صنعتی کرد.
ذوبآهن توسط روسها درست شد. مس سرچشمه را هم من راهانداختم و آلومینیوم را هم من در اراک درست کردم.اولین قطعه آلومینیوم و فولاد را که در ایران تهیه شد به عنوان یادگار به من دادند که اکنون در اتاق کارم دارم. بدون این فلزات هیچ مملکتی نمیتواند بگوید که ما در راه صنعتی شدن قدم برداشته ایم. سازمان گسترش که تأسیس شد قرار شد صنایع سنگین و فلزات پایه و صنایع سرمایه بر را این سازمان درست کند مانند همین آلومینیوم سازی، ماشین سازی اراک و تراکتورسازی و ماشین سازی تبریز.
نفوذ آمریکا بر آلمان
عملاً آمریکا (فاتح جنگ بین الملل دوم) روی دولت آلمان (کشور شکست خورده در جنگ بین الملل دوم) نفوذ بسیاری اعمال میکرد. این اعمال نفوذ دو بار در ایران به وضوح دیده شد. هر دو این اعمال نفوذها در مورد موافقت ایران و آلمان برای تأسیس ذوبآهن در ایران بود. در هر دو بار کروپ آلمان با ایران به توافق رسیده بودند و قرارداد تأسیس ذوبآهن آماده برای امضا بود که رییس جمهور آمریکا به رییس جمهور آلمان تلفن میکند و دستور میدهد که قرارداد را امضا نکنید. در مورد قرارداد ذوبآهن با شورویها نیز (گرچه تمام مذاکرات محرمانه صورت میگرفت) ولی آمریکاییها که دیده بودند تعدادی کارشناس روس به ایران (وزارت اقتصاد) میآیند و میروند، بو برده بودند که ما مشغول مذاکره با روسها هستیم. آمریکاییها سعی کردند دکتر یگانه را به سفارت آمریکا برای شام دعوت کنند و داستان را از او بپرسند. یگانه دعوت را قبول نمیکند. آنها بعد عالیخانی را به سفارت دعوت کردند تا به این بهانه از او بیش تر بپرسند. عالیخانی که احتمال میداد آمریکاییها میخواهند از او درباره قرارداد ذوبآهن با روسها سؤال کنند مهندس اصفیا (رییس سازمان برنامه) را هم همراه خود به سفارت آمریکا میبرد. هنوز قرارداد امضاء نشده بود ولی وقتی سفیر آمریکا مسأله را پیش میکشد عالیخانی میگوید ما امروز قرارداد را امضاء کردیم. بدین ترتیب دیگر آمریکاییها نتوانستند در آن اعمال نفوذ کنند.
منبع: کتاب تکنوکراسی و سیاست گذاری اقتصادی در ایران به روایت رضا نیازمند،چاپ دهم، ( ۱۹۱-۱۹۴ )، انتشارات لوح فکر.
اگر ممکن هست کتاب" ایل باصری -نوشته فردریک بارث- ترجمه کاظم ودیعی را در سایت قرار دهید.
با سپاس فراوان از کمک شما