اینجه
نویسنده:
یوردان ای یووکف
مترجم:
هادی آزادی
امتیاز دهید
✔️ از متن کتاب:
گیرجعلی ها چون سیل بنیان کن از بلندی های باکاجی سی فرود آمدند. پیشاپیش آنها اینجه با دارودسته ی خود حرکت می کرد. پشت سر او صبری بلوک باشی ادیرخان اوغلو، دلی قدیر و سرکردگان دیگر همراه با مردان مسلح خویش سوار بر اسبهای سرکش تازی پیش می آمدند. گیرجعلی ها چون گرگان آدمخوار بر پهنای دشت می تاختند. با فریادهای دلخراش خویش زمین را به لرزه درآورده بودند.
تا آن زمان چنین توده وحشتناکی به ندرت دیده شده بود. در میان آنها ترکهای آناطولی، زه بک ها، کردها، داگلی ها، کاپازل ها از هر قبیله و طایفه ای گروهی به چشم می خوردند. اینها را خون و آتش، تیغ و شمشیر بهم پیوسته بود. همه زشت، بدهیبت و هول انگیز بودند. بعضی ژنده ای بر تن داشتند، آنچنان که قسمتهایی از بدنشان پیدا بود و بعضی دیگر لباس های فاخر پوشیده بودند. قیطان کاری و زردوزی شده، گوئی به عروسی می رفتند...
گیرجعلی ها چون سیل بنیان کن از بلندی های باکاجی سی فرود آمدند. پیشاپیش آنها اینجه با دارودسته ی خود حرکت می کرد. پشت سر او صبری بلوک باشی ادیرخان اوغلو، دلی قدیر و سرکردگان دیگر همراه با مردان مسلح خویش سوار بر اسبهای سرکش تازی پیش می آمدند. گیرجعلی ها چون گرگان آدمخوار بر پهنای دشت می تاختند. با فریادهای دلخراش خویش زمین را به لرزه درآورده بودند.
تا آن زمان چنین توده وحشتناکی به ندرت دیده شده بود. در میان آنها ترکهای آناطولی، زه بک ها، کردها، داگلی ها، کاپازل ها از هر قبیله و طایفه ای گروهی به چشم می خوردند. اینها را خون و آتش، تیغ و شمشیر بهم پیوسته بود. همه زشت، بدهیبت و هول انگیز بودند. بعضی ژنده ای بر تن داشتند، آنچنان که قسمتهایی از بدنشان پیدا بود و بعضی دیگر لباس های فاخر پوشیده بودند. قیطان کاری و زردوزی شده، گوئی به عروسی می رفتند...
آپلود شده توسط:
HeadBook
1395/04/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اینجه